یک احساس مثبت، صرفاً یک حس خوب نیست، بلکه بر حس رضایت کلی از زندگی تاثیر میگذارد.
چطور؟
با ایجاد انعطاف پذیری.
پروفسور باربارا فردریکسون (Barbara Fredrickson) استاد دانشگاه کارولینای شمالی، دو دوههی اخیر را صرف تحقیق دربارهی عامل وجود احساسات مثبت و تاثیر آنها بر انسان کرده است، او حتی برای کار خود اصطلاح خاصی دارد: مثبتنگری. نقل قولی از یک تبلیغ قدیمی میگوید:”چرا بپرسیم چرا؟” وقتی که حرف از احساسات مثبت میشود، چرا بپرسیم چرا؟ و اصلاً دنبال دلایلش باشیم؟ بهتر نیست که وقتی آنها را تجربه میکنیم، به دنبال دلیل نباشیم و صرفا از آنها لذت ببریم؟ البته، اما شاید بتوانیم اطلاعات بیشتری دربارهی فواید آنها به دست آوریم.
اصلا چرا ما دارای “احساسات” هستیم؟
ما میدانیم که در طی هزاران سال، احساسات منفی پیوسته دچار دگرگونی و تحول بودهاند تا انسانها را از صدمه و آسیبی که در طبیعت در انتظارشان بود، محافظت کند. ترس، عصبانیت، غم، و احساسات منفی دیگر، درواقع، دامنهی توجه و تمرکز را محدود میسازد و در عین حال، ضربان قلب را نیز افزایش میدهد.
اما چرا؟
تا اجداد ما بتوانند بر روی مورد خاصی تمرکز کنند و با افزایش جریان خون، قادر باشند که تصمیمات سریع تری بگیرند و بدنشان را برای حرکت آماده کنند. بله، این یک مکانیسم قدیمی برای انتخاب بین جنگیدن یا فرار کردن است. زمانی که یک حیوان درنده به یکی از اجداد ما نزدیک میشد، او باید تمرکز خود را حفظ کرده و از نظر جسمی خودش را آماده میکرد تا بتواند درست تصمیم بگیرد و بین فرار کردن و مبارزه کردن با آن حیوان، یکی را انتخاب کند. اگر این واکنش، در ذاتِ گونهی ما وجود نداشت، نسل انسانها قرنها پیش منقرض شده بود و هیچکدام از ما در حال حاضر اینجا نبودیم. اگر آن شخص نمی توانست احساسات را تجربه کند، یا فقط احساسات مثبت را دارا بود، چه اتفاقی می افتاد؟ احتمالا غذای یک اسمایلودون (ببر دندان خنجری )می شد.
پس احساسات مثبت در کجای این رویه قرار میگیرند؟
آیا احساساث مثبت تطابق پذیر هستند و از محیط تاثیر میگیرند، یا به طور ذاتی حال ما را خوب میکنند؟
شاد بودن، از من محافظت نمیکند یا باعث نمیشود که من اقدامات سریعی انجام بدهم، درست است؟ شاید هم نیست. همانطور که تحقیقات فردریکسون نشان میدهد، احساسات مثبت، اکتسابی و بسیار تطابق پذیر هستند، و دلایل آن میتواند این موارد باشند:
شادی، خشنودی و قناعت نه تنها سیستم قلبی عروقی را تسکین میدهد و باعث ایجاد آرامش در ما میشود، بلکه این احساسات، ذهنیت و انعطافپذیری اجتماعی ما را نیز گسترش میدهد، به طوری که میتوانیم گسترهی وسیعی از ایدهها و انعطافپذیری بیشتری در رفتارهایمان داشته باشیم.
به عبارت دیگر، با تجربهی احساسات مثبت، ما راحتتر قادر به حل مشکلات خواهیم بود، و حمایت اجتماعی، سلامت جسمی و مهارت هایی که مستلزم انعطاف هستند افزایش مییابند.
آیا احساسات مثبت واقعا میتوانند “تأثیرات احساسات منفی” را خنثی کنند؟
به نظر میرسد که میتوانند. تحقیقات فردریکسون اینطور نشان میدهد که تجربهی نسبت 3 به 1 احساسات مثبت به منفی، میتواند تاثیرات فیزیکی بر روی بدنتان داشته باشد و ذهنتان را برای افزایش انعطاف پذیری شخصی گسترش دهد. همانطور که قبلا اشاره شد، احساسات منفی مانند حس ترس یا عصبانیت، از این جهت که خون را در سیستم قلبی عروقی پمپاژ میکند تا شما را برای فرار کردن، یا جنگیدن برای حفظ سلامتی تان آماده کنند، مفید هستند.
اگرچه یک مشکلی در این بین وجود دارد، اینکه بالا رفتن ضربان قلب، فشار خون و تنگی نفس که به واسطه ی یک احساس منفی به وجود میآید، حتی بعد از برطرف شدن آن عامل خطرساز هم ادامه پیدا کرده و برای شما مشکلات فیزیکی ایجاد میکنند. یکی دیگر از جنبههای مفید احساسات منفی این است که تمرکز را صرفا به همان عامل خاص جلب و محدود می کنند، تا بتوانید دربارهی کاری که باید انجام بدهید، تصمیم درستی بگیرید. با این حال، روی بد سکه این است که احساسات منفی ادامهدار، شما را در یک فضای بسیار محدود ذهنی قرار میدهند که فرصت خلاقیت و رشد لازم برای یک زندگی رضایتبخش و بهبود پذیر را از شما سلب میکند.
اثر “خنثیسازی” احساسات مثبت
احساسات مثبت مانند عشق، شادی و علاقه مندیها، باعث آرامش سیستم قلب و عروق میشود و به نظر میرسد برای خنثی کردن اثر احساسات منفی، باید تا سه برابر احساسات مثبت بیشتری را تجربه کرد. مشابهاً، احساسات مثبت یک فضای عاطفی ایجاد میکنند که به شما این امکان را میدهد از خلاقیت خود بهره ببرید تا نه تنها زندگی برایتان لذتبخش تر شود، که منابع احساسی و اجتماعی خود را ذخیره کنید تا زمانی که با مشکلات و سختی ها روبرو می شوید، راحتتر بتوانید آنها را مدیریت کنید.
ایجاد انرژی مثبت
خب، چه طور میتوانید احساسات مثبت بیشتری در زندگیتان جذب کنید؟ در اینجا به بررسی چند ایده میپردازیم:
به لحظات مثبت فکر کنید
سوزان فولکمن (Susan Folkman) و جودیت موسکوویتس (Judith Moskowitz) دو محقق آمریکایی از سن فرنسیسکو “تعطیلات روانشناختی” را پیشنهاد میدهند ، به این صورت که به لبخند زیبای رهگذری که از کنارتان عبور میکند توجه کنید، به حرفهای کسی که شما را تحسین کرده است فکر کنید، یا برای لذت بردن از یک غروب زیبا درنگ کنید. اجازه ندهید این چیزهای کوچک شگفتانگیز از دستتان برود، بدون اینکه لحظاتی از زندگی تان را با آنها صرف کنید.
مراقبه با حضور ذهن را تمرین کنید
آرام بنشینید و چشمان تان را ببندید، نیازی نیست که زمانی طولانی را به این کار اختصاص بدهید و حتی چند دقیقه هم کافی است. بر روی تنفس تان تمرکز داشته باشید و زمانی که احساس می کنید ذهنتان فعال شده و افکاری در آن جریان دارد، اجازه بدهید این افکار مانند حباب در ذهنتان شناور باشند. هرگز خودتان یا افکاری که به ذهن تان میرسند را قضاوت نکنید. این یکی از اصول مراقبه است: دوری از قضاوت خود. زمانی که شما بیاموزید که نباید به افکارتان سخت بگیرید، میتوانید فضای بیشتری برای ایجاد احساسات خوب در مورد خودتان و دنیا در ذهنتان ایجاد کنید.
اعمال محبت آمیز بدون برنامه ی قبلی را تمرین کنید
کمک کردن به دیگران، آنها را خوشحال میکند و باعث ایجاد احساسات خوب و مثبت در خود شما هم میشود.
افکار مثبت و مثبت اندیشی مواردی هستند که برای جامعه امروز ما تقریبا بیشتر هر چیز دیگری لازم هستند. مشکلات، سختی ها و مشقت های فراوان برای همه انسان ها وجود دارد و نمی توان تخمین زد که برای چه کسی بیشتر و برای چه کسی کمتر است. همه در حال جنگیدن در نبردی هستند که ممکن است شما از آن هیچ خبری نداشته باشید. در چنین شرایطی فکر می کنید کدام کار بیشتر به نفعتان است؟ اینکه یک جا نشسته و زانو غم به بغل بگیرید یا قدر آن چیز هایی که دارید را بدانید و برای رسیدن به آنچه که می خواهید تمام تلاشتان را بکنید؟ غم و غصه مانند طناب هایی هستند که به دور دست و پاهای شما پیچیده می شوند، شکوفایی ذهنیتان را از بین می برند و شما را در همان وضعیتی که هستید نگاه میدارند. در واقع اگر شما اندک انگیزه ای هم برای تغییر داشته باشید، بدست خودتان و با داشتن افکار منفی و بیهوده از بین می روند. پس یکبار دیگر به سوال بالا بیاندیشید. کدام یک بهتر است؟ اینکه با همین وضعیت با پروراندن افکار منفی در ذهنتان جلوی پیشرفت خود را بگیرید یا اینکه با در نظر گرفتن همه محدودیت ها و مشکلات حتی با داشتن اندک امیدی برای فردای بهتر تلاش کنید. ممکن است شکست های زیادی در زندگیتان خورده باشید اما این را بدانید که هیچ وقت برای شروع و تغییر دیر نیست.فقط باید همین حالا دست بکار شوید. اما چگونه این افکار منفی را می توان کنترل کرد؟ چگونه با در نظر گرفتن همه محدودیت ها باز هم امید خودمان را از دست ندهیم؟ چطور در راه پیشرفت و موفقیت قدم بگذاریم و موانعی اینچنین را از سر راه خود برداریم؟ آکادمی بازار به شما می آموزد که چطور در زمانی که همه متوقف شدند، شما با قدرت به حرکت رو به جلویتان ادامه دهید.. برای شروع می توانید روی لینک زیر کلیک کرده و در سمینار بزرگ موفقیت شرکت کنید:
ثبت ديدگاه