پنج گام عملی برای جذب مشتری بیشتر
مشتریان جدید ایده آل خود را شناسایی کنید
“ما نمی خواهیم ایده های خود را به مشتریان منتقل کنیم، ما فقط می خواهیم آنچه را که آنها می خواهند بسازیم.” – لورا اشلی
یکی از رایج ترین اصول هر کمپین بازاریابی فروش موثر، شناخت مشتری است. اولین سوالی که باید از خودتان بپرسید این است که “مشتری جدید ایده آل شما کیست؟” سوال دوم این است که “مشتری جدید ایده آل شما از کسب و کار شما چه می خواهد؟”
طراحی یک استراتژی بازاریابی موثر برای یک نفر بسیار ساده تر از همه است، همه افراد دقیقاً یک چیز را نمی خواهند، بنابراین باید یک شبکه بزرگ برای جلب توجه جمعی ایجاد کنید. برخی از شرکت های غول پیکر می توانند این کار را انجام دهند.
برای مثال آمازون یا تارگت(یا نمونه های داخلی مثل دیجی کالا) زیرساخت و قدرت بازار را دارند که می توانند مشتریان را از تقریباً هر جمعیتی جذب کنند. اما حتی این شرکتهای غولپیکر نیز تاکید ویژهای بر جمعیتشناسی خاصی دارند که احتمالاً مشتریان خوبی هستند.
بنابراین، اولین قدم این است که پایگاه مشتری خود را به وضوح تعریف کنید.
این مرحله به تحقیقات اینترنتی، تحقیقات میدانی و صحبت با جمعیتشناسی مختلف و طوفان فکری قدیمی نیاز دارد. به انواع افرادی که جذب محصول یا خدمات شما می شوند فکر کنید.
میتوانید با دستهبندیهای کلی شروع کنید:
آیا کسبوکار شما به مردان، زنان یا هر دوی آنها پاسخ میدهد. همچنین میتوانید آن را بر اساس سن، درآمد و مکان تقسیم کنید تا چند مورد را نام ببرید. کلیدکار این است که به هدفی برسید که به اندازه کافی خاص باشد که ارزش هدف گذاری داشته باشد اما نه آنقدر خاص که مشتریان بالقوه را حذف کنید.
به عنوان مثال شما فروشنده لوازم ورزشی هستید، دو گروه خاص را مقایسه کنید: “زنان 30 تا 50 ساله” در مقابل “زنان 30 تا 50 ساله که یوگا دوست دارند، پیاده روی می کنند و در یک کیلومتری مغازه ما زندگی می کنند.” مثلا میتوانید یک گردهمایی یوگای صبحگاهی در یک پارک محلی ترتیب دهید تا مشتریان جدید را برای امتحان محصولاتتان ترغیب کنید.
هرچه بیشتر در مورد مشتری خود بدانید، می توانید آنها را با خدمات، راهنمایی، مشاوره، رویدادها و محصولات خود خوشحال کنید.
“مشتریان خوشحال بزرگترین حامیان شما هستند و می توانند موفق ترین تیم فروش شما شوند.” لیزا مازیلو

2. از بازاریابی پاسخ مستقیم برای جذب مشتریان استفاده کنید
بازاریابی پاسخ مستقیم یک تاکتیک محبوب است که در آن از مشتریان خود میخواهید تا در یک فراخوان شرکت کنند. که معمولاً شامل پاسخ دادن به یک ایمیل یا شرکت در گروه بازاریابی ایمیلی شماست.
مزیت این نوع بازاریابی این است که شما فهرستی از مشتریان علاقهمند ایجاد میکنید که میتوانید با فروش، رویدادها، خبرنامهها و یادآوریهای دیگر با آنها ارتباط برقرار کنید تا برند خود را در ذهن مشتریانتان ثبت کنید.
بازاریابی مستقیم زمانی بهترین بازدهی را دارد که پیام های جذاب و گیرایی خلق کنید که برای جذب مشتریان و برانگیختن علاقه جمعی آنها طراحی شده است. برخی از برندها این کار را با پاداش برای ثبت نام انجام می دهند.
برای مثال، برخی کسب و کارها در ازای ثبتنام در خبرنامهشان، کد تخفیف و یا قرعه کشی در نظر می گیرند.
البته، برای جذب مشتری جدید و افزایش فروش، باید بهطور منظم خبرنامهها را با بهروزرسانیهای مربوط به محصولات جدید، تبلیغات، اخبار کسبوکارتان و هر چیز دیگری که مشتریانتان بخواهند بدانند ارسال کنید. خبرنامه شما باید با برندتان مطابقت داشته باشد. همان لوگو، پیام و لحنی که آنلاین و در فروشگاه استفاده می کنید.
3. برای جذب مشتری جدید هدیه دهید
طبق آمار 70 درصد از مصرفکنندگان میگویند که اگر برندی چیزی را رایگان ارائه دهد، احتمال بیشتری دارد که آن را امتحان کنند. 65 درصد از مصرف کنندگان می گویند که دریافت پاداش بر دفعات خرید آنها تأثیر می گذارد و 79 درصد از مردم می گویند دلیل اصلی آنها برای “لایک کردن” صفحه یک شرکت، دریافت تخفیف است.
احتمالا شما هم با فکر کردن به هدیه دادن به مشتری به یاد تقویمهای رومیزی و سرکلیدی های تبلیغاتی می افتید و با خودتان فکر میکنید که از پس هرینه این جور تبلیغات بر نمی آیید به خصوص اگر اول کارتان باشد. خوب است بدانید که با کمی خلاقیت می توانید راه های مقرون به صرفه تر و پربازده تری برای هدیه دادن به مشتری هایتان پیدا کنید.
در زیر نمونه هایی از این روش ها را لیست کرده ام با این حال هیچ کس بهتر از خود شما نمی تواند موثرترین استراتژی را برای کسب و کارتان خلق کند:
- برای اولین خرید مشتریان تخفیف ارائه دهید.
- مشوقهایی به مشتریان قدیمی ارائه دهید تا مشتریان جدید را معرفی کنند، مثلا ارائه 10 درصد تخفیف به ازای هر مشتری جدیدی که وارد میکنند.
- مشتریانی که مدتی است از شما خرید نکرده اند را با یک کد تخفیف تشویق به بازگشت کنید.
- مشتریان را به خریدهای مداوم ترغیب کنید، مثلا به ازای 9 بار استفاده از خدمات سالن آرایشگاه یک جلسه رایگان هدیه بدهید.
- از وبسایتهای ارائه تخفیف مثل تخفیفان و نت برگ برای دسترسی به مشتریان بیشتر استفاده کنید.
- با یک کسب و کار دیگر جفت شوید. کلید کار در اینجا این است که با کسب و کاری همکاری کنید که با اهداف شما همسو باشد. به عنوان مثال، یک فروشنده لوازم ورزشی می تواند با ارائه برگه های تخفیف یک باشگاه ورزشی به ازای هر خرید، مشتریانش را به باشگاه معرفی کند و از سوی دیگر باشگاه هم با معرفی فروشگاه، شاگردانش را به آن فروشگاه بفرستد.
4. از پنجره زیباییشناسی نگاه کنید

“طراحی فقط آن چیزی نیست که دیده و احساس می شود بلکه طراحی نحوه عملکرد است.” – استیو جابز
خوب جلوه دادن کسب و کار شما با مزیت اضافی مشتری مداری فعلی شما، راهی عالی برای افزایش فروش است. مهم است که به پیامی که نمای بیرونی مغازه شما برای کسانی که در حال عبور هستند می فرستد، توجه کنید.
از بیرون مغازه خود را طوری ارزیابی کنید که انگار یک مشتری کاملاً جدید هستید.
- آیا مغازه تمیز و روشن است؟
- تابلوی شما خوب است؟ آیا از بیرون به خوبی دیده می شود؟
- جای پارک مناسب نزدیک مغازه هست؟(بعضی مغازه داران ماشینشان را جایی دورتر پارک میکنند تا مقابل مغازه همیشه جای پارک کافی داشته باشد)
و به همین ترتیب، داخل مغازه شما باید تمیز و متناسب با تصویر برند شما(برندینگ) و سلیقه مشتریان هدف شما باشد. باید چیدمان فیزیکی را در نظر بگیرید:
- آیا حرکت مشتریان در مغازه آسان است؟ (شاید بتوانید وسایل را جابهجا کنید تا برای مشتریان آسانتر شود که کمی بیشتر درنگ کنند و در حین حرکت در فروشگاه، تعداد بیشتری از محصولات را ببینند.)
- جایی برای نشستن و استراحت مشتری در نظر گرفته شده؟
- آیا مشتریان آزادی عمل کافی برای بررسی اجناس را دارند(بیشتر افراد دوست ندارند برای هر گزینه ناچار به صدا کردن مغازه دار باشند، بهتر است اجناس طوری چیده شود که خود مشتری دسترسی داشته باشد)
همین امر در مورد کسب و کارهای آنلاین نیز صادق است. سعی کنید خود را به جای مشتری قرار دهید و به وب سایت و صفحات شبکه های اجتماعیتان نگاهی بیندازید:
- به نظر حرفه ای میاد؟
- آیا با آرم ها و پیام های مناسب با برندتان مطابقت دارد؟
- آیا تصاویر به اندازه کافی جذاب و با کیفیت اند؟
- متن ها خواننده را با خود همراه می کنند؟
- محتوا تازه و مفید است؟
وقتی زیبایی شناسی بصری را پشت سر گذاشتید، چک کنید که سایت چطور کار می کند:
- هر لینک باید شما را به جای مناسبی برساند.
- تمام اطلاعات باید کاملا صحیح باشد.
- مکانیسمهای خرید و پرداخت باید به خوبی کار کنند. همچنین باید استفاده از آن آسان باشد، شما میخواهید که از خرید تا تسویه حساب تا حد ممکن ساده باشد.

5. صدایتان را به گوش مشتریان برسانید
آخرین و مهمترین قدمی که میتوانید برای جذب مشتری جدید بردارید این است که مطمئن شوید که آنها از وجود کسب و کار شما مطلع هستند. تا آنجا که ممکن است اطلاعات کسب و کار خود را گسترش دهید. بسته به جمعیت هدف شما، شبکههای اجتماعی میتواند راهی عالی برای دسترسی رایگان به بسیاری از مصرفکنندگان ارائه دهد.
طبق آمار، 75 درصد از مردم تبلیغات را باور نمیکنند، اما 90 درصد به پیشنهادات خانواده و دوستان و 70 درصد به نظرات مشتریان اعتماد دارند.
این روزها تبلیغات دهان به دهان واقعاً اینترنتی شده است؛ در رسانههای اجتماعی حضور فعال داشته باشید و از آن برای حفظ ارتباط با مشتری خود استفاده کنید. به همین ترتیب، مراقب نظراتی که راجع به کسب و کارتان در سایتها ثبت میشوند باشید. مشتریان خود را تشویق کنید تا نظرات خوب خود را برای افزایش رتبه شما ارائه دهند.
تحقیقات نشان میدهد که 88٪ از مردم به همان اندازه که به توصیههای مخاطبین شخصی اعتماد دارند به نظرات آنلاین نوشته شده توسط سایر مصرف کنندگان اعتماد دارند. (منبع)
با نظرات منفی به بهترین شکل برخورد کنید که میتواند شامل عذرخواهی یا ارائه بازپرداخت یا یک محصول یا خدمات رایگان به عنوان جبران اشتباهتان باشد. این کار به آنها و همه افراد دیگر در سایت نشان میدهد که به مشتریان خود اهمیت میدهید.
ده کلمه برای جذب مشتری بیشتر

چه چیزی باعث میشود در نهایت تصمیم بگیرید که یک رستوران جدید را امتحان کنید، از یک خمیر دندان جدید استفاده کنید یا از میان قفسههای چندمتری سوپرمارکت کدام محصول را در سبدتان بگذارید؟ پاسخ تا حد زیادی در انواع کلمات مورد استفاده برای فروش محصول یا خدمات نهفته است.
شاید شما هرگز متوجه این موضوع نشده باشید، اما کلمات نقش مهمی در کمک به مغز ما در تصمیم گیری برای خرید محصولات دارند. متغیرهای زیادی وجود دارد، اما یک چیز بارها و بارها ثابت شده است، کلمات خاص فروش بهتری دارند.
بنابراین، در ادامه 10 کلمهای که مشتریان هنگام تصمیم گیری دوست دارند بشنوند را لیست کردهایم:
1. رایگان
شاید فکر میکنید کلمه “رایگان” بیش از حد استفاده شده و خاصیتش را از دست داده است، اما مردم هنوز هم چیزهای مجانی را دوست دارند.
در مطالعهای محققان از مردم خواستند که بین یک ترافل با قیمت 0.15 دلار که قیمت خوبی است یا یک شکلات با قیمت 0.01 دلار یکی را انتخاب کنند. 73 درصد از افراد ترافل گرانتر را انتخاب کردند.

سپس محققان از گروه دیگری خواستند که بین یک ترافل به قیمت 0.14 دلار که دوباره، یک معامله خوب است یا یک شکلات رایگان یکی را انتخاب کنند. این بار 69 درصد خواهان شکلات بودند. چرا؟ زیرا همه چیزهای رایگان را صرف نظر از ارزش ذاتی معامله ترجیح میدهند.

2. ویژه
مردم خاص بودن را دوست دارند. وقتی محصولتان را انحصاری میکنید که فقط برای گروهی منتخب در دسترس است باعث میشوید که مردم بیشتر آن را بخواهند. میتوانید از کلماتی مثل: ویژه اعضا، فقط با دعوت و …. استفاده کنید.

3. آسان
زندگی پیچیده است و ما تنبلتر از قبل شدهایم؛ بنابراین هر زمان که میشنویم انجام کاری ساده یا آسان است، به سمت آن کشیده میشویم.
در نظرسنجیهایی که در آن از مشتریان پرسیده میشود که مهمترین فاکتورهای خرید آنها در خرید یک نرمافزار چیست، «استفاده آسان» در سه مورد برتر قرار دارد. گاهی میخواهیم همه چیز را در کنار هم داشته باشیم و سادگی را فراموش میکنیم. ویژگیها خوب هستند، اما نه وقتی که سادگی را قربانی کنند.
4. محدود

در سال 2019 نوتلا یک کمپین تبلیغاتی بزرگ برای کوکیهای جدیدش راه انداخت. با این حال تعداد بسیار کمی محصول نسبت به تقاضای مشتریان را عرضه کرد. مشتریان فروشگاه به فروشگاه برای خرید یک بسته کوکی میرفتند و در شبکههای اجتماعی با غرور از اینکه توانستهاند مزه این کوکی جدید را بچشند تعریف میکردند.
این وضعیت چنان جنونی در هواداران ایجاد کرده بود که سوپرمارکتها محدودیتی برای تعداد بستههای قابل خرید برای هر نفر تعیین کردهاند و حتی برخی افراد پس از خرید کوکیها را به قیمت بالاتر در آمازون میفروختند.
اگرچه نوتلا اعلام نکرد که آنها فقط به عنوان یک نسخه محدود و یا در مقادیر کم در دسترس خواهند بود، مصرف کنندگان برای خرید هر بسته آن تقلا میکردند.
در دسترسبودن ویژه آنها به این معنی بود که بیش از 4.2 میلیون بسته در ماه اول به فروش رسید که سودی در حدود 12 میلیون یورو داشت. به لطف این موفقیت، شرکت توانست تولید خود را دو برابر کند و صد کارمند جدید استخدام کند. گابریله
برای بیان محدود بودن کالا و خدمات خود میتوانید از این قبیل عبارات کمک بگیرید:
- فقط تا پایان امروز
- ویژه آخر هفته
- حراج پایان فصل
- ظرفیت محدود
- فقط 10 تا باقیمانده
- …

5. به دست آورید …
آزمایشی توسط دایره المعارف بریتانیکا انجام شده است که در آن تیتر یک سؤال را با جملهای که با کلمه “به دست آورید” شروع میشد جایگزین کردند. همین تغییر ساده نرخ پاسخ دهی به سؤال را دو برابر افزایش داد.
شاید این موضوع به این دلیل است که “به دست آوردن” یک کلمه عملی است که از نظر روانی خواننده را مسئول میکند و او را برای عمل آماده میکند. دریافت نیز معمولاً با یک سود همراه است.
احتمالاً شما هم مثل من در گذشته گول چنین عناوینی را خوردهاید: در شش هفته به شکمی صاف برسید. با مطالعه کمتر نمرات بهتری بگیرید. پولدار شدن در چهل روز و …
میتوانید از افعال هم خانواده مثل دستیابی، شدن، تبدیل شدن، گرفتن و … استفاده کنید.
6. تضمینی
با وجود تقلبهای فراوان، اصالت از اصلیترین نگرانیهای مشتریان است. با استفاده از کلمات مناسب میتوانید حس امینت را به مشتریان منتقل کنید.
به عنوان مثال، خرید آنلاین لباس میتواند برای بسیاری مشکل ساز باشد. ندیدن تنخور لباس یا جنس پارچه، 35 درصد خریداران آنلاین را از خرید بازمیدارد. با دادن گزینه تضمین بازگشت محصول به خریداران میتوانید میل به خرید را در آنها افزایش دهید.
با قبول این ریسک کوچک، بسیاری از خرده فروشان مد درآمد خود را افزایش دادهاند زیرا مشتریان تمایل بیشتری به پرداخت برای محصولی دارند که به صورت فیزیکی دیده و پوشیدهاند. اگر آن را دوست نداشتند، محصول در شرایط عادی بازگردانده میشود، و هنوز برای فروش آماده است.
با این حال، نکته کلیدی این است که واقعاً بتوانید محصول و خدماتتان را گارانتی کنید. اگر نتایجتان ثابت نشده، از این کلمه استفاده نکنید. شاید در کوتاهمدت کار کند، اما در ادامه به ضررتان تمام میشود.
سایر کلماتی که میتوانید برای ارائه تضمین استفاده کنید: اثبات شده، پرفروشترین، بدون تعهد، بدون ریسک، بدون دردسر، ایمن و … هستند.


7. شما
وقتی در حال نوشتن نسخه فروش یا هر چیزی هستید که قصد متقاعد کردن دیگران را دارد، از زبان دوم شخص استفاده کنید. استفاده از “کلمه شما” با این پیام همراه است که محصول و خدمات شما چه نفعی به شخص مقابل میرساند.
این باعث میشود که گوش خواننده یا شنونده کمی هیجان زده شود و در سطح ناخودآگاه باعث میشود آنها احساس خاص بودن داشته باشند. استفاده از “شما” نوشتار را محاورهای میکند و صدای شما را به سطحی دوستانه میرساند و باعث ایجاد ارتباط میشود.
8. چونکه …
یکی از سناریوهای جالب که در کتاب تأثیر رابرت سیالدینی آورده شده است، این است که عبارات مختلف مورد آزمایش قرار گرفتهاند تا ببینند کدام یک افراد را بیشتر متقاعد میکند تا به کسی اجازه دهند که صف دستگاه کپی را بشکند:
“ببخشید من 5 صفحه دارم. آیا میتوانم از دستگاه زیراکس استفاده کنم؟” – 60 درصد به فرد اجازه میدادند که صف را بشکند.
“من 5 صفحه دارم. آیا میتوانم از دستگاه زیراکس استفاده کنم، چون عجله دارم؟” – 94 درصد به فرد اجازه میدادند که صف را بشکند.
“ببخشید، من 5 صفحه دارم. آیا میتوانم از دستگاه زیراکس استفاده کنم چون باید کپی بگیرم؟” – 93 درصد به فرد اجازه میدادند که صف را بشکند.
توجه داشته باشید که با شنیدن یک «زیرا» و به دنبال آن یک دلیل، تقریباً همه به این نتیجه رسیدند که فرد میتواند در صف جلوی آنها قرار بگیرد. دلایل ارائه شده حتی دلایل قانونی هم نبود. چون باید کپی کنم؟ همه در صف باید کپی میکردند. اصلاً برای همین در صف ایستاده بودند!
نکتهای که باید به خاطر داشت این است که مغز انسان عاشق توضیحات است. ما همیشه باید بدانیم چرا. چرا به آن ویژگی نیاز دارم؟ زیرا به من کمک میکند … را به دست بیاورم.
محصول، ویژگیها و اقداماتی را که میخواهید مردم انجام دهند را با دلایل گره بزنید، و مردم بیشتر مجبور به اقدام خواهند شد.

9. بهترین
کدوم بهتره؟ “چگونه لاستیک پنچر را عوض کنیم” یا “بهترین روش تعویض لاستیک پنچر”.
به این فکر کنید که چند بار چیزی را در گوگل جستجو کردهاید، و در میان نتایج روی تیترهایی مثل “لیست بهترین…” یا “بهترین روش انجام …” کلیک کردهاید.
گویی “بهترین” کلمه مقدسی است که فقط به بزرگان واقعی تعلق میگیرد، بنابراین میتوانید روی هر چیزی که به عنوان بهترین برچسب زده شده است حساب کنید. همه ما میدانیم که این درست نیست، اما بهترین نامیدن چیزی به این معنی است که در مقطعی مقایسهای صورت گرفت و این یکی در صدر قرار گرفته است.
اما لطفاً از این موضوع سوء استفاده نکنید. اگر واقعاً بهترین نیستید، یا نمیتوانید بدون اجبار مردم را وادار کنید که شما را بهترین خطاب کنند، به بهبود کیفیت کارتان ادامه دهید تا واقعاً در کاری که انجام میدهید بهترین باشید. این برچسب را بدون تأیید به خودتان نزنید.
10. در مقایسه با

با رسانههای اجتماعی و تعداد سایتها و وبلاگهای نقد و بررسی که امروزه وجود دارد، عملاً همه قبل از تصمیمگیری مقایسه میکنند.
- فورد در مقابل فراری
- سامسونگ در مقابل شیائومی
- یوگا در مقابل پیلاتس
ما میخواهیم بدانیم بهترین گزینهها کداماند و میخواهیم آنها را در مقایسه با هم ببینیم. از این موضوع به نفع خودتان استفاده کنید و به خوانندگان خود بگویید که کیفیت، سهولت استفاده، قیمت و غیره شما را با رقیب خود مقایسه کنند. حتی با مقایسه خودتان، کار را برای آنها آسان کنید.
وقتی آشکارا تفاوت بین محصول خود و رقبای خود را به آنها نشان میدهید، این کار را از آنها حذف میکنید و مشتریان از این بابت سپاسگزار خواهند بود.
استفاده از تبلیغات گوگل روشی مؤثر برای اینکه به مخاطب اجازه دهد اطلاعات بیشتری درباره شرکت بیاموزد است زیرا این نوع تبلیغات آگاهی از برند را تا 80 درصد افزایش میدهد:
کاسپر یک برند تشک معروف است که توانسته تبلیغات و شناخت قابل توجهی را برای محصولات خود از جمله تشک Hype به دست آورد.
Cocoon ، یک رقیب مستقیم، از تبلیغات مقایسهای در صفحات نتایج موتورهای جستجو برای هدف قرار دادن مخاطبان مورد نظر کاسپر استفاده میکند. این شرکت یک تبلیغ پولی در موتورهای جستجو برای عبارت تشک کاسپر با عنوان «Hype نخرید، Cocoon بخرید و صدها دلار ذخیره کنید» قرار داد.
Cocoon ادعا میکند که رقیبش فقط به خاطر اسم برند Hype طرفدار دارد. اگر یک مصرف کننده کنجکاو روی تبلیغ کلیک کند، متوجه میشود که Cocoon تشکهایی را ارائه میدهد که برای خوابی آرام و مقرون بهصرفهتر هستند با گفتن “هی، ما تجربه خواب بهتری را با هزینه کمتر به شما میدهیم”، Cocoon میتواند بر ارزش محصول برای بازدیدکنندگان تأکید کند.
چطور موفقترین شرکتهای دنیا برای جذب اولین مشتریانشان جنگیدند:
هدفم از اشتراکگذاری این داستانها/هکهای رشد این است که متوجه شوید که هیچکس از سفر استارتآپها مستثنی نیست. حتی این غولهای عظیمالجثه در دنیای امروز نیز زمانی در تلاش بودهاند تا اولین گروه از مشتریانشان را جذب کنند.
حتی آنها با مشکلاتی که شما دارید یا ممکن است در آینده با آن مواجه شوید مواجه شدهاند. با این حال، چیزی که متفاوت است این است که چگونه آنها راههای متفاوت و خلاقانه را برای این کار برگزیدند.
Tinder
تیندر یکی از بزرگترین پلتفرمهای دوستیابی دنیاست. ایدههای Whitney Wolfe مدیر ارشد فناوری آن زمان برای ایجاد یک پایگاه کاربر اولیه نقش بزرگی در موفقیت تیندر داشت. او سفری را برنامه ریزی کرد که او را به پردیسهای دانشگاهی برجسته در سراسر کشور میبرد. در این سفر او از ابتکار هوشمندانهای برای جذب کاربران استفاده کرد.
وولف ابتدا به انجمنهای دخترانه میرفت، ارائهاش را انجام میداد و از همه دختران حاضر در جلسات میخواست برنامه را نصب کنند. سپس او به انجمنهای پسران میرفت، آنها برنامه را باز میکردند و همه این دخترهای بامزه را که میشناختند میدیدند.
Tinder قبل از سفر وولف کمتر از 5000 کاربر داشت. وقتی او برگشت، تعداد کاربران به حدود 15000 نفر رسید.
Airbnb
Airbnb یک استارتاپ اجاره اتاق آنلاین است، چیزی مشابه نمونه داخلی استارت آپ اتاقک. امروزه این مفهوم در میان مردم جا افتاده اما تصور کنید در روزهای ابتدایی مفهومی که در آن مالک وبسایت اجازه میدهد اتاق/خانههای خود را به «غریبهها» اجاره دهید. چقدر ناملموس و غیرعادی بود.
هیچ کس دوست ندارد فضای شخصی خود را با غریبهها به اشتراک بگذارد. با این حال Airbnb این وضعیت را برای همیشه عوض کرد. بنیانگذاران خانه به خانه به سراغ هر فردی که علاقه نشان میداد رفتند و از عکاسان حرفهای برای گرفتن عکس از ملک استفاده کردند.
آنها در خانه میزبان میماندند تا مفهوم را درک کنند و با آن احساس راحتی کنند. بنیانگذاران به جای جذب کاربر انبوه، روی تعداد انگشت شماری از افراد تمرکز کردند و مطمئن شدند که این افراد بهترین تجربه را دارند.
این شرکت اکنون بیش از سه میلیون اقامتگاه را در نزدیک به 200 کشور جهان فهرست کرده است. ارزش آن 31 میلیارد دلار است که بیشتر از مجموع هیلتون و ویندهام است.