تسلیم نشوید
اگر شما میخواهید به فراسوی افکار محدود بروید، باید خودتان را از ترس چیزهای جدید و ناآشنا برهانید. شجاعت داشتن در زندگی تمام ترسهایتان را محو میکند. من بارها این سخن را شنیدهام که هرچه را که میدانید بهتر است، ادامه دهید و میدانم که شما هم این جمله را شنیدهاید.
ظاهرا این حرف درست است اما وقتی که بزرگ شدم، دقیقا خلاف آن را احساس کردم. من ترجیح میدهم تا سخنان متفاوتی را به کار ببرم “به ذهنتان اجازه ندهید تا شانس موفقیت را محدود کند.”
من به این سخنان باور دارم و سعی میکنم که مطابق با اینها زندگی و افکار محدود رانابود کنم. تو نامحدودی، تلاش کن و زندگیت را از نو بساز.
تجربه تسلیم نشدن
در سال ۲۰۰۱ من شغل خود در بانک را رها کردم و تصمیم گرفتم در یک وبسایتی راجع به موضوعاتی که دوست داشتم و برای سالها درموردشان مطالعه کرده بودم، بنویسم. ایجاد یک وبسایت برایم سخت بود، اما اجازه ندادم که این عدم آگاهی آینده مرا تعیین کند. سعی کردم هرچه را که میتوانستم یاد بگیرم تا اینکه کم کم دانش و مهارت لازم را به دست آوردم.
در آغاز کار مشکلی بود و هیچ پولی هم از آن به دست نمیآمد، اما همسرم از من حمایت کرد و باعث شد که من خود را باور کنم. مرتب در ذهنم این را تصور میکردم که وبسایت موفقی خواهم داشت.
هرچند وبسایت من به ندرت بازدیدکننده داشت اما تسلیم افکار منفی و شک و تردید نشدم و اصلا برایم اهمیتی نداشت که در شرایط فعلی چه اتفاقی میافتد.
نسبت به آن روزها مقالات زیادی به وبسایتم اضافه کردهام و تعدادی کتاب نوشتهام که موفقیت بزرگی برای من محسوب میشوند. خوشحالم که کاری را انجام میدهم که دوست دارم و میتوانم به افراد بسیاری در سراسر جهان کمک کنم.
شما چطور؟ برای رفتن به فراسوی افکار محدود چه می کنید؟
آیا برایتان دشوار است که فراسوی واقعیت موجود خیالپردازی کنید؟ یا به افکار محدودتان اجازه بدهید تا حال و آینده شما را تعیین کنند؟ آیا تصور اینکه شما دارای منبع درآمد ثابت، شغل خوب، مالک یک خانهای بزرگ هستید و از یک زندگی شاد لذت میبرید برایتان مشکل است؟ چگونه به جنگ افکار محدود کننده برویم؟
آیا شما گاهی به خودتان میگویید که من نباید هدف والایی داشته باشم چراکه مطمئنا موفق نخواهم شد. یا چرا باید به چیزهایی که ندارم، فکر کنم؟ آرزو کردن موقعیتی بالاتر واقعی نیست، بنابراین بهتر است که من به چیزهایی که دارم بسنده میکنم.
چرا موانع افکار محدود را از بین نمی بریم؟
هر هدفی را که میخواهیم شروع کنیم، در آغاز امکان ۵۰ درصد شانس موفقیت و ۵۰ درصد شانس شکست وجود دارد. اما اکثر افراد بیشتر به شکست فکر میکنند و تا ۸۰ درصد آن را در ذهنشان بزرگ میکنند. هیچ دلیلی وجود ندارد که از عادت کردن به فکر منفی حمایت کنیم. شکست در زندگی یعنی تلاش برای شروع دوباره.
از آنجایی که ما از شکست ترس داریم و به افکار محدود اجازه میدهیم تا به زندگیمان وارد شوند، این عادت خود به خود اغلب تکرار میشود.
ما نمیخواهیم خود و دیگران را ناامید کنیم، از طرد شدن میترسیم و هنگام شکست دوست نداریم که توسط دیگران مورد نقد و نکوهش یا تمسخر قرار بگیریم. این ترسها جلوی تلاشمان را برای چیزهای جدید میگیرند. اما چگونه بر ترس از قضاوت شدن توسط دیگران غلبه کنیم؟
ترس ها افکاری محدود کننده هستند
اغلب ترسها صرفا افکار محدود کنندهای هستند که در ذهنمان در جریان هستند و درصورت شکست، درمورد آنچه که امکان دارد رخ دهد و اینکه مردم درمورد شکستمان چه فکری میکنند، نمایشهای ذهنی ترسناکی ایجاد میکنند.
جنبه مثبت ترس
ترس به طور کلی منفی نیست. ترس جنبه مثبت و مفید هم دارد که امنیت ما را حفظ میکند. چگونه از احساس ترس در جهت مثبت استفاده کنیم؟ ترس مثبت علامت هشداردهنده در مسیر زندگیمان است که به ما میگوید خودمان و امنیتمان را در معرض خطر قرار ندهیم. این جنبه از ترس به ما هشدار میدهد تا پساندازمان را در بیزنس مشکوک به خطر نیندازیم، در جایی تاریک تنهایی پیادهروی نکنیم و به ما اخطار میدهد که در استخر کمعمق نپریم.
ترس ما را از موقعیتهای ترسناکی که امکان دارد برایمان خطرناک باشد، دور نگه میدارد، اما ترس بسیار زیاد منجر به افکار و زندگی محدود میشود و میتواند به عنوان مانع جدی برای موفقیت تلقی شود.
چگونه میتوان با وجود داشتن ترس، همچنان جسارت دنبال کردن اهداف را هم داشته باشید؟ اگر خواهان موفقیت هستید، چه کار باید بکنید؟
شانس دستیابی به موفقیت را چگونه می توان افزایش داد؟
- ترستان را بپذیرید و از افکار محدودتان آگاه شوید.
- تصور ذهنی ترسناک درمورد آنچه که امکان دارد هنگام شکست رخ دهد، کنار بگذارید.
- در ذهنتان فضایی برای نگرش خوشبینانه و مثبت ایجاد کنید و تاثیر نگرش مثبت و نگاه خوب در زندگی را دست کم نگیرید.
- افکار بزرگی داشته باشید. تصورتان را به زندگی فعلیتان محدود نکنید.
- دائما موفقیتتان را در رشته منتخب خود مجسم کنید.
شرایط و موقعیت زندگیمان ممکن است که مرزهای ذهنی و عاطفی را تعیین کنند اما ما بدون اهمیت به شرایط فعلی، میتوانیم با تغییر افکار و نگرشمان و داشتن افکار بزرگ از آنها عبور کنیم. رسیدن یا عدم رسیدن به موفقیت از نگرش شما نشات میگیرد.
شما میتوانید با پذیرش این مرزها و قبول واقعیت زندگی فعلیتان مدام خود و زندگیتان را محدود کنید. میتوانید هم این باور را داشته باشید که شما قادر به بهتر کردن زندگیتان هستید و فراسوی مرزها و شرایط موجود قدم بردارید.
طرز فکر درست
تصور کنید که شما هر روز کل روز را مشغول تماشای یک فیلم هستید. به مرور زمان این فیلم برای شما کسلکننده میشود، اما شما به تماشای آن ادامه میدهید چراکه این کار برای شما یک عادت شده است. این عادت را تکرار میکنید و بنابراین به سراغ گزینههای دیگر برای تماشای فیلمهای مختلف نمیروید.
این عادت چسبیدن به چیزهای قدیمی، رد فعالیتها و ایدههای جدید و اعتقاد به اینکه شما قادر به تجربه کردن چیزهای جدید نیستید، باعث محدودیت شما میشود و از موفق شدن شما جلوگیری میکند. تفکرات و باورهای محدودکننده مانع اصلی موفقیت هستند. این عادت منفی باعث میشود شما دائم همان شیوه زندگی و افکار خود را تکرار کنید. برای مثال:
- شما در ذهنتان همان شغل فعلیتان را در نظر دارید و اصلا به شغلی بهتر فکر نمیکنید.
- افکارتان حول و حوش شرایط مالی کنونیتان متمرکز است و ذهنتان را درگیر بهتر کردن اوضاع مالیتان نمیکنید.
- سبک زندگی فعلی خود را میپذیرید و به سبک زندگی شادتر نمیاندیشید.
این طرز تفکر همان شرایط را همیشگی تلقی میکند و برای بهتر کردن و تغییر دادن زندگی انگیزهای برای تلاش کردن به وجود نمیآورد. شما میتوانید یاد بگیرید که جلوی افکار محدودکننده را بگیرید و در عوض افکاری بزرگتر و شادتر جایگزین کنید.
چگونه به فراسوی افکار محدود برویم؟
در اینجا چند راهکار برای رهایی از افکار منفی و جایگزین کردن افکار مثبت ارائه میشود. اولین و مهمترین گام این است که از افکار محدود در ذهنتان آگاهی بیابید. مرحله بعد جایگزین کردن افکار منفی و محدود با افکار مثبت است. افکار شما عاملی تاثیرگذار بر نحوه رفتار و اعمالتان است. چطور میتوان این کار را کرد؟
هروقت فکری منفی به سراغتان آمد، فورا یک فکر مثبت را جایگزین آن کنید. اهمیتی ندارد که در حال حاضر شرایط زندگیتان چگونه است، به جای پیشبینی کردن شکست، انکار و ناامیدی به دنبال موفقیت، شادی و روابط حسنه باشید.
هنگام شکست به این فکر کنید که شکست همچون یک پله در نردبان است که شما را به سوی موفقیت نزدیک میکند و دفعه بعد تلاش خود را بیشتر کنید. اگر در زندگی شکست نخوردهای یعنی هیچ تلاشی نکردی. جملات تاییدی راجع به اهداف و چیزهایی که میخواهید به آن برسید، تکرار کنید.
روحیه خود را بالا ببرید و با خواندن داستانهای الهامبخش از مردم موفق دیدگاه جدیدی نسبت به زندگی پیدا کنید.
محدود فکر نکنید
شما با تلاش روزانه روی خودتان، یاد میگیرید که چگونه بر افکار محدود غلبه کنید. خودتان را باور کنید! شما دارای قدرت درونی هستید که شما را به فراسوی افکار محدود میبرد.
شما ممکن است اهداف بزرگی در ذهنتان بپرورانید. اهدافی که اشتیاق زیادی برای دستیابی به آنها دارید. اما برای رسیدن به آنها باید این سه مورد در یک راستا عمل کنند: افکارتان، اعمالتان، برنامهریزیتان. اگر هر کدام ازین سه مورد با یکدیگر هماهنگ نباشند، اختلال به وجود میآید.
اگر افکار شما به منفی بافی عادت کرده باشد هر قدم تازهای که بخواهید بردارید با شک و تردید همراه خواهد شد. اگر تلاش و پشتکاری نیز نداشته باشید قدمی به سمت جلو بر نمیدارید و اگر برنامهریزی نداشته باشید مثل این است که در جنگلی گم شده باشید و هیچ نقشهای برای پیدا کردن راه همراهتان نباشد.