بزرگترین دشمن زندگی ما
هر کسی ممکن است مشکلات و مسایل مختلفی در زندگی داشته باشد و به خاطر داشتن این مسایل گهگاهی در اوج ناراحتی و غم قرار گیرد. تقریبا اکثر افراد، زمانهایی را تجربه کردهاند که زندگی برایشان به شدت شرایط سخت و پرفشاری را ایجاد کرده است و اغلب در چنین شرایطی ممکن است فرد نتواند کنترل امور را در دست بگیرد.
وقتی زندگی روی سخت خودش را به ما نشان میدهد، گاهی دچار وضعیتی میشویم که میخواهیم مقصر و دشمن اصلی را پیدا کنیم. مشکلاتتان را همانند تجربه های جدید در زندگی بدانید. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی کوهی از مشکلات و مسایل را در مقابل خود میبینید، اولین واکنشتان این است که مقصر کیست؟ چه کسی یا چه چیزی باعث بروز چنین وضعیتی شد؟
واقعا دشمن اصلی زندگی ما چه کسی است؟ باید بتوانید پنج دشمن بزرگ رویای خود را بشناسید. چه چیز باعث شده که شرایط سخت و مشکلات مختلف برای ما پیش بیاید؟ آیا پدر و مادر ما مسئول و مقصر اصلی هستند؟ آیا معلمانی که در طی سالهای مدرسه و تحصیل به ما آموزش دادهاند، مقصر و دشمن اصلی هستند؟ آیا مسئولین و حکومت این تقصیر را برعهده دارند یا کشورهای بیگانه؟
دشمن واقعی را بشناس
شرایطی را تصور کنید که مسایل و مشکلات مختلفی پیش آمده است و حالا شما به دنبال مقصر و بزرگترین دشمن زندگی خودتان هستید. در چنین شرایطی چگونه این دشمن واقعی را شناسایی میکنید.
مثلا فردی را میشناختم که از ضعف اعتماد به نفس کودکان رنج میبرد و مقصر اصلی را پدر و مادرش میدانست که در کودکی به او اجازه نداده بودند، در محیطی سالم رشد کند. ظاهرا پدر و مادرش هیچ مسئولیتی به وی در کودکی نداده بودند و حالا که بزرگ شده بود با مشکلات ارتباطی و ضعف شدید دوره اعتماد به نفس رو به رو بود.
وقتی از مشکل اعتماد به نفس صحبت میکرد، نوک پیکان مقصر به سمت پدر و مادرش بود. او خانوادهی خود را مسئول اصلی این مشکل میدانست. همین حالت باعث شده بود خود را فردی مظلوم ببیند که در حقش ظلم شده و هیچ تقصیری ندارد. احساسات منفی دشمن درجه یک موفقیت و کمال هستند.
اما نکتهی مهم آن است که وی دشمن واقعی مشکل اعتماد به نفس را نمیشناخت و شبیه به فردی شده بود که همه را مقصر میداند ولی چشمانش مقصر اصلی را نمیبیند. به نظر شما دشمن اصلی این فرد چه کسی یا چه چیزی است؟ برفرض که پدر و مادرش در تربیت او کوتاهی کرده باشند، برفرض که حتی والدینی نداشته باشد، برفرض که در شرایط سختی بزرگ شده باشد، حالا چه باید بکند؟
با دست روی دست گذاشتن به جایی نمیرسید
با مقصر دانستن بقیه و دست روی دست گذاشتن هیچ کسی در این دنیا به جایی نرسیده که ما نفر دوم باشیم. کسی که با زندگی خودش به صورت منفعل برخورد میکند، محکوم به شکست است. فردی که اعتماد به نفس ندارد، میتواند دو سناریوی مختلف را طی کند، یک سناریو این است که دست روی دست بگذارد، هر زمان مشکلی پیش آمد بگوید بقیه مقصر بودند و البته مقصر هستند و در حق من ظلم شده است.
میتواند سناریو دوم را در پیش بگیرد و آستین بالا زده و برای خودش و زندگیاش کاری کند. به جای آنکه ساعتها، روزها و ماهها و بلکه سالها به متهم کردن دیگران بپردازیم و منفعل به زندگی خودمان نگاه کنیم، میتوانیم این انرژی را صرف حرکت و ساختن زندگی خودمان کنیم. یادتان باشید حتی دشمنان شما هم میتوانند درسهایی به شما بیاموزند.
باید این جمله را نوشته و روی در و دیوار خانه بچسبانیم تا یادمان بماند وقتی دست روی دست میگذاریم کاری از پیش نمیرود. در واقع با منفعل بودن کاری از پیش نمیرود و چیزی درست نمیشود.
مقصر اصلی را در درون خودت جستجو کن
برای آنکه وضعیت زندگی خودمان را تغییر دهیم، لازم نیست دنبال دشمن و مقصر در بیرون خودمان باشیم. مقصر اصلی در درون خود ما است. تنبلیها، ضعفها، عدم تلاش و کوشش میتوانند نمونههایی از این موضوع باشند.
همانطور که همه قدرتها و استعدادها در درون ما است، دشمن اصلی ما و در واقع مقصر اصلی نیز در درون خود ما است. شنیدهاید که میگویند از ماست که بر ماست. شاید مصداق این سخن خود ما باشیم که با نادانی و ناآگاهی نمیتوانیم دشمن واقعی و درونی خودمان را بشناسیم.
وقتی دشمن درونی خودمان را نشناسیم، نمیتوانیم با آن مقابله کرده و بر آن چیره شویم. تصور کنید شخصی با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم میکند و همیشه مقصر را خانوادهاش میداند که سرمایه و پولی به وی ندادهاند تا کسب و کاری را راهاندازی کند.
آیا واقعا مقصر بیپولی دیگران هستند؟ افراد بسیاری را در سراسر دنیا میبینیم که از نقطهی زیر صفر مالی با انگیزه و قدرت شروع کردهاند و به موفقیتهای مالی بسیاری رسیدهاند. مشکل اصلی و مقصر اصلی در درون خود ما است و اتفاقا همیشه هم همراه ما است.
استاد احمد محمدی
کسی که شروع میکند بعضی مواقع میبازد، کسی که منتظر میماند همیشه بازنده است.
با خودت رو راست و صادق باش
برخی افراد سالها و سالها به خودشان دروغ میگویند و با خودِ خودِ خودشان هم صادق نیستند. شاید یک روزی و در یک نقطهای باید دست از دروغ گفتن به خودمان برداریم و صادقانه با خود واقعیمان روبهرو شویم. آن روز میبینیم که باید خیلی چیزها را در مورد خودمان اصلاح کنیم.
فردی را میشناختم که تصویر توهمی از خودش و توانمندیهایش داشت. بدون آنکه تلاش و کوشش کند، بدون آنکه زحمتی به خودش بدهد، تقریبا تمام روز جلوی تلویزیون نشسته بود و سریال میدید. وضعیت مالیاش هر روز بدتر و بدتر میشد و ذخیره و اندوختهای که والدینش برایش گذاشته بودند، در حال تمام شدن بود.
هر وقت حرف از کار میشد ایدههای توهمی را مطرح میکرد. علت طرح این ایدههای توهمی آن بود که اصلا بازار را نمیشناخت و خبری از بیرون و جهان واقعی نداشت. نسبت به توانمندیهای خودش هم متوهم بود.
اگر این فرد میتوانست با خودش، توانمندیهایش، طرز فکرش، تنبلیها و سستیهایش به صورت مستقیم و جدی برخورد کند و آنها را بشناسد، وضعیت متفاوت میشد.
برای مبارزه با دشمن واقعی خودتان آماده شوید
دشمن واقعی هر کسی در درون خود او است. در بیرون دنبال دشمن و مقصر نگردید. اول و در نقطهی شروع از خودتان آغاز کنید. هیچکس و در واقع هیچکس نمیتواند جز خودتان، مقصرهای اصلی را پیدا کند.
در قدم اول با خودتان رو راست و صادق باشید و بعد اگر واقعا میخواهید تغییری در وضعیت خودتان بدهید، به صورت جدی به پیدا کردن دشمن یا دشمنان واقعی خودتان اقدام کنید.
میتوانید کاغذ و قلم بردارید. حتی بهتر است دفترچهای برای خودتان آماده کنید. ضعفهای درونی، تنبلیها، ناآگاهیها بزرگترین دشمنان ما هستند. همهی این موارد را یادداشت کرده و صادقانه برای خودتان مشخص کنید.
باید برای رسیدگی به این مشکلات برای خودتان برنامه ریزی داشته باشید. مثلا اگر با نوشتن و یادداشت برداری متوجه شدید که تنبلی عامل اصلی مشکلات شما است، باید برای این دشمن بزرگ خود راه چاره و راهکاری پیدا کنید.
باید برای مبارزه با دشمن اصلی خودتان آماده و مهیا شوید. از چیزی نترسید و با اقتدار به پیش بروید. وقتی تصمیم بگیرید که وضعیت زندگی خودتان را تغییر دهید، درهای جدیدی به رویتان باز خواهد شد و موفقیتها پی در پی به دنبال یکدیگر خواهند آمد.
روی ضعفها و مشکلات درونی خود تمرکز کنید
همانطور که گفته شد برخی افراد در مواجه با مشکلات و مسایل مختلف، سراغ دیگران میروند و همهی مشکلات را از دیگران میبینند. اغلب توجهی و تمرکزی روی شخص خودشان ندارند. همین وضعیت باعث میشود که تمرکز خوبی روی مسایل و ضعفهای خودشان ندارند.
افراد بسیاری را دیدهام که به راحتی میتوانند ضعفها و مسایل دیگران را ببینند و حلاجی کنند. مثلا میتوانند ساعتها در مورد مسایل و نقاط ضعف دوست خود صحبت کنند. ولی وقتی پای خودشان به میان میآید، نمیتوانند در مورد مسایل خودشان حرفی بزنند.
در واقع به راحتی میتوانند مشکلات دیگران را رصد کنند ولی نقاط ضعف خودشان را نمیبینند. در واقع ما بیشتر از آنکه روی نقاط ضعف خودمان تمرکز داشته باشیم، روی نقاط ضعف دیگران تمرکز میکنیم. یکی از راهکارها آن است که در مورد خودتان هم به مثابه دوستانتان کار حلاجی را انجام دهید و پیش بروید.
روی نقاط ضعف خودتان تمرکز کنید. هیچ کس بهتر از خود ما نسبت به نقاط ضعف ما نمیتواند اظهار نظر کند. به جای آنکه زمان خودمان را صرف یافتن دشمن دیگران کنیم، میتوانیم دشمنان درونی خودمان را شناسایی کنیم.
دل و جرات به خرج دهید و با حقیقت روبهرو شوید
برخی افراد وقتی با نقاط ضعف خود روبهرو میشوند، حالشان بسیار بد میشود و در واقع توان رویارویی با مشکلات و ضعفهای خودشان را ندارند. در واقع دل و جرات ندارند که با حقیقت وجودی خودشان روبهرو شوند.
اگر ضعفی بزرگ در خودتان میبینید، بهتر است همین امروز و همین لحظه برای درمان و رسیدگی به آن اقدام کنید. برخی افراد هستند که جرات رویارویی با ضعفهای خودشان را ندارند، شما از آن دسته نباشید.
همانطور که هر کسی نقاط ضعفی دارد، نقاط قوتی هم دارد. اعتماد به نفس خودتان را در مواجه با ضعفهایتان از دست ندهید. بر فرض هم که ضعفی بزرگ در شما وجود داشته باشد، نقطهی قوت شما آن است که ضعف بزرگ خود را پذیرفته و در جهت رفع آن تلاش کنید.
شما لایق برترینها هستید، پس نگران نباشید. یادتان باشد که همیشه میتواند برای بهتر بودن و بهتر شدن، برای توانمندسازی خودتان تلاش کنید. پس اگر هم ضعفی وجود داشته باشد و در جهت رفع آن تلاش کنید، به بهترین شکل ممکن میتوانید روی خودتان و بهتر شدن خودتان سرمایهگذاری کنید.
شما لایق بهترینها هستید، پس دست از تلاش نکشید
شما لایق بهترینها هستید، میتوانید روی خودتان سرمایهگذاری کرده و برای رفع نقاط ضعف خود تلاش کنید. وجود شما، زمان و فرصتی که در این دنیا دارید، بهترین سرمایهی شما است. پس به فکر این سرمایه باشید.
از فرصت این زندگی برای توانمندسازی خودتان استفاده کنید. زمان خود را صرف کارهای بیهوده نکنید، بلکه از زمان و فرصتی که دراختیار دارید برای بهتر شدن و بهتر بودن خودتان استفاده کنید.
دست از تلاش نکشید. شما به راحتی میتوانید دشمن و دشمنان درونی خودتان را شکست دهید. این میدان زندگی شما است و باید بتوانید پیروز از این میدان خارج شوید.
به شما توصیه میکنم ویدیو قانون کمی تلاش بیشتر افراد موفق – دکتر احمد محمدی را حتما گوش داده و مقاله را مطالعه کنید. همچنین مقالهی شش عاملی که باعث میشود هنگام تلاش برای رسیدن به اهدافتان، پشتکار داشته باشید، میتواند برای شما بسیار کمک کننده باشد.
در میدان مبارزه زندگی، پیروز باشید
وقتی پای رقابت و میدان مبارزه به میان میآید، بسیاری دوست دارند برنده و پیروز میدان باشند. حس برتریجویی و رقابت، معمولا به صورت فطری و ذاتی در درون ما وجود دارد. وقتی در مسابقهای شرکت میکنیم، دوست داریم پیروز میدان باشیم و برنده شویم.
همین حالت در مبارزهی خودمان با دشمنان درونیمان میتواند درنظر گرفته شود. تصور کنید، شما در یک طرف رینگ ایستادهاید و مشکلات و ضعفهای درونی، ترس و تردیدها، تنبلیها و در واقع دشمنان درونیتان در سمت دیگر رینگ هستند. در این مبارزه، باید بتوانید پیروز و برندهی میدان باشید.
اگر در تمام مسابقههای دنیا برنده باشید ولی در نبرد با دشمنان درونیتان پیروز میدان نباشید، زندگی شما چیز مهمی کم دارد. اگر بتوانید در این میدان و بر دشمنان درونیتان پیروز شوید، برنده هستید. سعی کنید در میدان زندگی گوی سبقت را از مشکلات درونی بربایید و برای خودتان کاری اصولی و اساسی انجام دهید.
در میدان مبارزه، حریف خودتان را به دقت بشناسید و برای شکست دادنش دوره برنامه ریزی کنید. هر کاری بلد هستید انجام دهید تا حرف را از میدان به در کنید. شما لایق بهترینها هستید و میتوانید ضعفها و مشکلات درونی خودتان را نیز شکست دهید و برندهی میدان مبارزهی زندگی باشید و به خودتان ببالید.
این بار سعی کنید برندهی اصلی در مقابل ضعفهای خودتان باشید و نترسید. ترسهای شما خود یکی از دشمنان اصلیتان است. از ترسهای خود شکست نخورید.
آکادمی بازار در کنار شما است تا بر ضعفها و ناتوانیهای خود غلبه کنید. با محصولات آکادمی بازار میتوانید در این مسیر قدرتمندانه به پیش بروید.