آیا تا به حال از کودکی خواستهاید اسباب بازیهایش را کنار بگذارد و به حمام برود؟ در این صورت، احتمالا با مقاومت و حتی جیغ و فریادهای کودک هم روبهرو شدهاید؟ خیلی از پدر و مادرها در این شرایط کودک را دعوا میکنند و وی را به اتاقش میفرستند.
اما این رفتار کماکان تا زمان مدرسه هم با وی میماند و باعث میشود همکلاسیهایش، هر روز از او دورتر و دورتر شوند و وی را بچهای لوس و از خودراضی بدانند؛ او را به بازیهای خود راه ندهند و در صورت اصرار و اجبار از سمت معلم، خیلی از همبازی شدن با او لذت نبرند.
اما کم کم کودک یاد میگیرد که میتواند با بله گفتن و موافقت با دیگران، در جمع آنها راه پیدا کند. هرچه وی با دیگران بیشتر راه بیاید، مردم او را مهربانتر و کمک حالتر فرض خواهند کرد. به زودی، بچهها او را به جمع خود راه میدهند و اسباب بازی و خوراکیهایشان را با او تقسیم میکنند.
کودک فهمیده است که با جلب موافقت دیگران، فرصتهای بی شماری در اختیارش قرار گرفته است. در اغلب موارد، افرادی که سریعا در پاسخ به درخواستی جواب منفی میدهند، به عنوان افرادی خودخواه، زیاده خواه و حتی تهاجمی شناخته میشوند.
انسان بله قربان گو
حال فرض کنید آن کودک بزرگ شده و در شرکتی مشغول به کار است. رییس میگوید: “میتوانی در بررسی این رزومهها به من کمک کنی؟”
“بله رییس. من کارهای خودم را شب در منزل انجام میدهم و الان در خدمتم”. به همین ترتیب، وی به هر کسی، به جز رئیس، هم در پاسخ به هر درخواستی، جواب مثبت میدهد.
کارشناسان معتقدند ما در جامعهای زندگی میکنیم که فرهنگ بله گفتن در آن حاکم است و پذیرفته و دوست داشته شدن نقش بسیار مهمی در موفقیتهای ما ایفا میکند. اما فراموش نکنید که جواب نه دادن هم به همان اندازه مهم و کاراست.
متاسفانه افراد بله قربان گو، دچار بیماری راضی کردن دیگران هستند که آنها را مجبور میکند حتی در شرایطی که واقعا دلشان میخواهد نه بگویند، هم جواب مثبت دهند.
در واقع، آنها به جلب و کسب رضایت دیگران اعتیاد پیدا کردهاند و همانطور که از نام اعتیاد پیداست، قادر به کنترل آن هم نیستند. در واقع، ترسشان از مقابله و خشم طرف مقابل، آنها را وادار به بله گفتن تحت هر شرایطی میکند.
هیچ اشکالی ندارد جواب نه بدهید
وقتی کسی از شما درخواستی کرد، اولویتها و زمانی را که برای آن در اختیار دارید در نظر بگیرید. در صورت لزوم، زمانی را (فقط 1 روز) برای بررسی و ارزیابی خواسته آنها، درخواست کنید.
ببینید، آیا از انجام این کار واقعا لذت میبرید و میخواهید این کار را انجام دهید یا خیر. ضمنا، حتما ببینید که آن فرد، قدردان کمک و همکاری شما هست یا خیر.
در غیر این صورت، نه بگویید. با متانت و البته قاطعیت، نه بگویید. بگویید که متاسفید که امکان انجام این کار را ندارید و دلایلتان را هم به صورت خلاصه ذکر کنید. از نه گفتنتان احساس بد و منفی نداشته باشید؛ در صورت امکان، حتی میتوانید فرد دیگری را برای کمک پیشنهاد دهید.
مخالفت با رییس
اما اگر درخواست از سمت رییس شرکت باشد چه؟ و در عین حال، زمان لازم برای انجام کار را نداشته باشید چه؟ در این شرایط، باز هم باید برای بررسی اولویتها درخواست زمان کنید. ببینید چه کارهایی را میتوانید به بعد موکول کنید تا زمان لازم برای مشارکت در پروژه جدید را پیدا کنید.
نکتهای که باید مد نظر داشته باشید این است که اگر زمان کافی برای مشارکت در کار جدید را هم دارید، باید ببینید آیا این کار باعث میشود تمرکز و انرژیتان را که برای وظیفه و کار اصلیتان مورد نیاز است، از دست بدهید؟
در پایان، همیشه به خاطر داشته باشید که تمرکز، به معنی نه گفتن به صدها ایده و کاریست که به ذهن شما خطور کرده یا به شما پیشنهاد میشود. شما باید در انتخاب آنها دقت کنید و به هنگام نه گفتن، سرتان را بالا بگیرید، بدون خجالت و البته با احترام، دلیل مخالفت خود را اعلام کنید و پس از آن هم از خودتان راضی باشید.