نقاط قوت و نقاط ضعف
هر کسی ممکن است نقاط قوت و نقاط ضعف خاص خودش را داشته باشد، اما برای حرکت در مسیر موفقیت باید روی نقاط قوت تمرکز بیشتری داشته باشیم یا نقاط ضعف؟ فردی را درنظر بگیرید که قوای جسمی بسیار خوبی دارد و ورزشکار قهاری است و میتواند با کمی تلاش مدال آور بشود و برعکس فردی را در نظر بگیرید که قدرت جسمی خوبی ندارد ولی متفکر خوبی است و مثلا در بازی شطرنج که نیاز به تحرک خاصی ندارد، میتواند مدال آور شود.
در این مقاله قصد داریم در چند گام به این سوال پاسخ بدهیم که با نقاط قوت و نقاط ضعف خودمان چه کار باید بکنیم؟
- گام اول: شناخت درستی از توانمندیهای خودتان داشته باشید.
- گام دوم: نقاط قوت و نقاط ضعف خودتان را بشناسید.
- گام سوم: فرمول برخورد با نقاط قوت و ضعف.
گام اول: شناخت درستی از توانمندی های خودتان داشته باشید
باید قبل از هر اقدام و هر تصمیمی شناخت درستی از توانمندیها و پتانسیلهای خودمان داشته باشیم. اگر به درستی ندانیم چه کاری را بهتر میتوانیم انجام دهیم، ممکن است زمان و انرژی خودمان را صرف کارهایی بکنیم که ارزش افزودهای ندارند و در واقع باعث حرکت رو به جلو در ما نمیشوند.
در واقع افرادی که شناخت درستی روی تواناییهای خودشان ندارند، نمیتوانند مسیر درستی را انتخاب کنند و وقت و انرژی خودشان را هدر میدهند. زمان به سرعت میگذرد و ما باید در زندگی در این فرصت کوتاه کارهای زیادی انجام دهیم. در نتیجه اگر هدف و برنامه مشخصی نداشته باشیم و ندانیم مشغول چه کاری هستیم، عملا عمر و زمان خودمان را بیهوده به هدر دادهایم.
به روشهای مختلفی میتوانیم متوجه شویم چه استعداد و توانمندی داریم؟ برخی مراکز هستند که میتوانند در این زمینه کمک کنند. اما پیش از مراجعه به چنین مراکزی ابتدا خودتان باید شناخت نسبی از توانمندیها و علایق خودتان داشته باشید. برخی افراد به قدری در برخی زمینهها توانمندی و پتانسیل دارند که کاملا مشهود و روشن است.
برخی افراد هم هستند که توانمندیهای چندگانه دارند. افرادی که در هر کاری وارد شوند، میتوانند در آن کار به موفقیت برسند. چنین افرادی از یک سو باید قدر پتانسیلها و توانمندیهای خودشان را بدانند و از سوی دیگر باید بتوانند شاخص ترین و مهمترین قدرت و توانایی خودشان را شناسایی کنند.
گام دوم: نقاط قوت و نقاط ضعف خودتان را بشناسید
برخی تصور میکنند که هیچ نقطه ضعفی ندارند و در هر کاری موفق میشوند. گاهی این نوع تفکر درست است و گاهی هم کاملا اشتباه و توهمی است. در مقابل برخی تصور میکنند که نقاط ضعف بسیاری دارند و کار خاصی هم برای این همه نقطه ضعف نمیتوانند انجام دهند.
باید با نگاهی منطقی و غیر سفید و سیاه به خودمان و وضعیتی که در آن هستیم نگاه کنیم. باید برای خودتان دقیقا مشخص کنید:
- در چه کارهایی ضعیف هستید؟
- در چه کارهایی قوی هستید و آنها را به خوبی انجام میدهید؟
- نظر دیگران در مورد نقاط قوت و نقاط ضعف شما چیست؟
- دیگران خصوصا افرادی که نزدیک شما هستند چه نظری روی توانمندیهای شما دارند؟
باید بتوانید همه این موارد را روی کاغذ بیاورید و مکتوب کنید. حتی اگر لازم است از تستهای مختلف استعدادیابی کمک بگیرید. برخی از تستهای شخصیت و استعدادیابی به شما کمک میکنند بهصورت شفافتری بتوانید وضعیت خودتان را ارزیابی کنید.
برای پیدا کردن پاسخ این سوالات منصفانه رفتار کنید. یعنی نه آنقدر خود را ضعیف و ناتوان ببینید و نه آنقدر خود را بهصورت توهمی قوی و توانمند ببینید. آنچه در عمل و در واقعیت هستید را یادداشت کنید تا به نتیجه خوبی برسید.
وقتی شناخت درستی از نقاط قوت و ضعف خودمان داشته باشیم میتوانیم به شکل درستی از فرصتهای پیشروی خودمان استفاده کنیم. در کنار مشخص کردن نقاط قوت و ضعف خودتان باید فرصتهای پیش روی خودتان و همچنین موانع و مسائل خودتان را نیز درنظر بگیرید.
بعد از نوشتن نقاط قوت و ضعف خودتان، باید فهرستی از فرصتها و تهدیدها تهیه کنید. در کنار پرداختن به نقاط قوت و ضعف خودتان باید تصویر درستی از وضعیتی که در آن قرار دارید داشته باشید.
گام سوم: فرمول برخورد با نقاط قوت و ضعف
در گام بعدی و بعد از مشخص شدن نقاط قوت و ضعف باید ببینیم با این نقاط قوت و ضعف چه کاری میتوان انجام داد؟ چه محدودیتهایی وجود دارد؟ آیا باید اول به سراغ نقاط قوت خودمان برویم یا سعی کنیم نقاط ضعف خودمان را برطرف کنیم؟
تصور کنید در مدرسه هستید و در درس ریاضی دانش آموزی معمولی هستید و نمرات متوسط میآورید. تصور کنید، همیشه چنین وضعیتی دارید و ارتباطی به معلم و مدرسه ندارد. بعد تصور کنید در درس زبان انگلیسی بدون اینکه به کلاس آموزشی و موسسه اضافی رفته باشید، بسیار جلوتر از دانش آموزان دیگر کلاس هستید و بهترین نمرات را در زبان انگلیسی در سطح مدرسه و منطقه و حتی استان کسب میکنید.
در چنین شرایطی آیا باید زمان بیشتری صرف کنید و ریاضیات خود را تقویت کنید تا مدال ریاضی استان را هم کسب کنید یا اینکه توانمندی خود را در درس زبان انگلیسی بیشتر کرده تا بتوانید در مسابقات جهانی شرکت کنید؟
بسیاری از ما با زندگی خودمان چنین کاری میکنیم. مثلا میتوانیم در حرفه و مهارتی برترین توانمندی را در سطح کشور داشته باشیم، آن وقت انرژی و زمان خودمان را صرف موضوعات دیگر میکنیم.
یک داستان واقعی
فردی را میشناختم که توانمندیهای بسیار زیادی در هنر طراحی داشت. روی کاغذ طرحهای زیبایی میکشید و مشخص بود نگاه طراحی بسیار خوبی دارد. همه افرادی که او را میشناختند متوجه قابلیتها و توانمندیهای وی در طراحی شده بودند. بسیار علاقمند بود رشته طراحی صنعتی بخواند ولی خانوادهاش میگفتند باید پزشکی بخواند. او هیچ علاقهای به پزشکی نداشت و همیشه هر کجا کاغذی پیدا میکرد ایدههای ذهنی خودش را روی کاغذ ترسیم میکرد.
در درس زیست شناسی نقاط ضعف بسیاری داشت ولی خانواده او را مجبور میکردند زمان بیشتری برای تستهای زیست شناسی بگذارد. رشته ریاضی خوانده بود و میتوانست طراحی صنعتی کنکور بدهد و حالا باید درسهای مثل زیست شناسی و زمین شناسی که ذرهای به آنها علاقه نداشت بخواند.
بالاخره با زور و اجبار کنکور پزشکی داد و قبول شد. در تمام سالهایی که درس پزشکی میخواند تمام کلاسهای طراحی را میگذراند. بعد از پانزده سال بهصورت اتفاقی او را دیدم. تصور میکنید چه کاره بود؟
مطب زده بود یا اینکه واقعا طراحی صنعتی را ادامه داده بود؟ در کمال ناباوری متوجه شدم، مدرک پزشکی را با زور و اجبار خانواده گرفته ولی به دلیل تبحر خاصی که در طراحی و ایدهپردازی در طراحی داشت از طرف یکی از شرکتهای معتبر در یکی از کشورهای خارج کشور مشغول فعالیت شده است.
حقوقش را به دلار میگرفت. پزشکی بود که بدون مدرک طراحی صنعتی برای یکی از شرکتهای معتبر بینالمللی طراحی میکرد. خانوادهاش به او میگفتند که اگر در زیست شناسی توانمندی لازم را ندارد باید این نقاط ضعف را برطرف کند. چند سال از عمرش به هدر رفت و بعد از سالهای در جایی که باید قرار گرفت. میتوانست این اتفاق خیلی زودتر و در سالهایی که او جوانتر بود میافتاد.
نقاط قوت خودتان را تقویت کنید
بهجای آنکه تمرکز خودتان را روی نقاط ضعف بگذارید، توجه و تمرکز خودتان را روی نقاط قوت بگذارید. مثلا اگر فردی در مهارتی قدرتمند است، میتواند به پلههای بعدی و سکوهای بالارونده فکر کنید. مثلا تصور کنید شما فردی هستید که قدرت سخنوری خوبی دارید و در عین حال صدای بسیار خوبی هم دارید که بسیاری به شما میگویند میتوانید گویندهای قهار شوید. ولی در عین حال نویسنده خوبی نیستید.
آیا به سراغ کلاسهای نویسندگی میروید یا اینکه بهدنبال تست صدا و گویندگی میروید تا ببینید این توانمندی را چگونه میتوانید پرورش دهید یا ابتدا به سراغ برطرف کردن نقطه ضعف خودتان در نویسندگی میروید؟
مسیر درست و منطقی این است که ابتدا به سراغ نقاط قوت خودتان بروید و نه نقاط ضعف خودتان. تصور کنید به مراکز تست صدا و گویندگی مراجعه کردهاید و با گذراندن یک دوره آموزشی مشخص شده میتوانید گوینده شوید. مسیر زندگی شما به صورت جدی تغییر میکند و از فردی معمولی به فردی سرشناس تبدیل خواهید شد.
حالا تصور کنید انرژی خودتان را روی نویسندگی و یادگیری این مهارت بگذارید. ممکن است با تمرین و ممارست نویسنده هم بشوید ولی اتفاقی که میافتد آن است که از مسیر اصلی و توانمندی شاخص و اصلی خودتان فاصله گرفتهاید. ابتدا باید به نقاط قوت خودتان توجه کنید. ولی این بدان معنی نیست که نقاط ضعف خود را نادیده بگیرید.
نقاط ضعف خودتان را نادیده نگیرید
وقتی میگوییم به نقاط قوت خودتان توجه بیشتری نشان دهید، بدان معنی نیست که نقاط ضعف خودتان را نادیده بگیرید. باید نقاط ضعف خودتان را نیز مورد توجه قرار دهید. میتوانید زمان و انرژی خودتان را تقسیم کنید و ۲۰ درصد آن را صرف نقاط ضعف و ۸۰ درصد را صرف نقاط قوت خودتان بکنید. زمان را تقسیم کنید و اگر واقعا لازم است که به نقاط ضعف نیز توجه نشان دهید، با برنامه زمانی را نیز صرف نقاط ضعف خودتان بکنید.
ولی باید بتوانید نقاط قوت خود را پرورش بدهید و آنها را تقویت کنید. با تقویت نقاط قوت میتوانید شاهد جهشهای خوبی در کار و زندگیتان باشید. اما دقت کنید که نمیگوییم اگر نقاط ضعفی وجود دارد و مانع حرکت شما در مسیر موفقیت است، باید نادیده گرفته شود. اما توجه و تمرکز صد درصدی روی نقاط ضعف کار درستی نیست و میتواند شما را از مسیر موفقیت و کامیابی دور کند.
زمان و انرژی و توان خود را تقسیم کنید، بخش اعظم توجه شما باید روی نقاط قوتتان باشد. شاید برایتان جالب باشد بدانید وقتی چنین کاری میکنید و چنین مسیری را طی میکنید، اعتماد به نفستان هم افزایش پیدا میکند.
هر کسی نقاط ضعف و نقاط قوتی دارد. نباید از داشتن نقاط ضعف ود خجالت بکشید که چنین حالتهایی باعث میشود اعتماد به نفس خودتان را از دست بدهید. از سوی دیگر مطمئن باشید که شما نیز نقاط قوت و توانمندیهایی مخصوص به خودتان دارید.
با شناخت بهتر خودتان و توانمندیهایتان میتوانید شکل دیگری از زندگی را با کیفیت بالاتر تجربه کنید. تمام افراد موفق همین مسیر را رفتهاند و با تلاش و کوشش و تمرکز روی توانمندیهای بالقوه خودشان مسیر موفقیت را پیمودهاند. اگر دیگران توانستهاند و موفق شدهاند، پس من، شما و افرادی مثل ما نیز میتوانیم در همین مسیر حرکت کنیم.