تعریف و معنای معنویت چیست؟
اگر از مردم این سوال را بپرسید با پاسخهای متنوعی روبهرو میشوید. بسیاری بر این باورند که معنویت و حقیقت گرایی به معنای مذهبی بودن و پیروی کردن از آداب و رسوم دینی و به احتمال زیاد دین خودشان است. عدهای معنویت را به معنای اعتقاد به خدا و قدرت خالق زندگی و جهان تلقی میکنند.
برخی هم میگویند که حقیقت گرایی با جنبش عصر جدید، قدرتهای ذهنی، طالعبینی، پدیدههای غیرطبیعی و مادی مرتبط است. تعدادی هم معنویت را مدیتیشن، یوگا، گسترش آگاهی و بیداری روحانی میدانند.
همانطور که میبینید معنویت برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. تمام این معانی و تعاریف در یک چیز مشترکند و آن این است که معنویت و حقیقت گرایی چیزی فراسوی دنیای مادی است.
هرکس از دیدگاه خودش حقیقت گرایی را امری مبهم، عجیب و غریب و دقیق میداند. بعضی از افراد این اصطلاح را به عنوان امری والا و فراسوی ادراک تلقی میکنند.
تعاریف معنویت بر اساس لغت نامههای مختلف
- دیکشنری کمبریج: معنویت و حقیقت گرایی کیفیتی است که شامل باورها و احساسات عمیق ماهیت مذهبی است نه بخشهای مادی زندگی.
- دیکشنری کُلینز: معنای حقیقت گرایی مرتبط با افکار و باورهای مردم است و ربطی به بدن و محیط اطراف آنها ندارد.
- دیکشنری آکسفورد: معنویت مرتبط با تاثیر روح بشر است که امور مادی و فیزیکی را زیر سوال میبرد.
- ویکیپدیا: برای معنویت یک معنا وجود ندارد. پژوهش نشان میدهد که حقیقت گرایی طیف وسیعی از تعاریف را دربردارد. از تعاریف تک بعدی چون باور شخصی در قلمرو معنوی گرفته تا مفاهیمی گسترده از قبیل جستجو برای معانی مقدس، غایی فراتر از جنبههای مادی زندگی یا فهمی از وحشت، حیرت و تکریم به سوی جهان.
معنای اصطلاحی معنویت
اکثر مردم همان معنی را که معلم یا خانوادهشان در نظر دارند، میپذیرند و درمورد آن فکر نمیکنند. آنها بدون آنکه عمیقا درمورد این موضوع بررسی کنند، زندگی روزمره خود را میگذرانند. اکثر افراد حتی اگر مذهبی هم نباشند با یک باور مشخص و معمولا مبهمی بزرگ میشوند و هرگز درمورد آن تحقیق و جستجو نمیکنند.
حقیقت گرایی فرآیندی از بیداری آگاهی معمولی است که بر خویشتن تسلط دارد و به سوی هوشیاری بیشتر میرود. معنویت و حقیقت گرایی میتواند به معنای بسط دادن ذهن فراسوی محدودیتها، افکار و نقطه نظرات محدود درمورد زندگی و جهان باشد.
معنویت فرآیند آزادی ذهن از ترس، نگرانی و افکار دائمی و تجربه آرامش درونی و خوشبختی در زندگی روزمره است. برخی سنتها به ویژه در شرق دور مثل بودیسم، اَدویته وِدانته و غیره حقیقت گرایی را به عنوان جستجویی برای آگاهی از خود حقیقی، کشف ماهیت واقعی آگاهی و کسب بیداری معنوی در نظر دارند.
همانطور که میبینید معنویت و حقیقت گرایی معانی وسیع همراه با دیدگاهها و تفاسیر بسیار را شامل میشود. حتی امروزه هنوز در این جهان مادی، حقیقت گرایی جایگاه خودش را ندارد. معنویت امری نیست که از بین برود. حقیقت گرایی به امری بزرگتر و والاتر از خودمان متصل است و گاهی همان جستجوی معنای زندگی مدنظر دارد.
تفاوت حقیقت و واقعیت!
شاید گذشته از همه آنچه که تاکنون پیرامون تفاوت حقیقیت و واقعیت شنیده یا خوانده باشید، موضوعی که بسیار مهم به نظر میرسد معنای درست واژه حقیقت پیش از اقدام برای حقیقت گرایی باشد. به این معنی که ابتدا به معنا و اصل و ریشه واژه پی ببرید و سپس با توجه به آن، تصمیم بگیرید که میخواهید در پی آن باشید یا خیر؟
اگر پاسختان مثبت است چگونه باید در راه رسیدن به حقیقت گام بردارید؟! بسیاری از مردم معنی واژههای حقیقت و واقعیت را به درستی درک نمیکنند یا به عبارتی گمان میکنند واقعیت و حقیقت هر دو به یک معنی است (هر چند در برخی از نظریات چیزی جز این نیست) اما در واقع، حقیقت یعنی آن چیزی که باید باشد و واقعیت آن چیزی است که هست، یعنی وجود دارد.
بنابراین میتوان گفت شما در زندگی روزمره کمتر در پی آن چیزی هستید که وجود دارد و بلکه در تلاشید تا چیزی را به دست آورید که نیست و باید باشد. حال ممکن است که این حقیقتی که در پی آن هستید یا نسبت به آن حس حقیقت گرایی دارید در زمینههای گوناگون متفاوت باشد.
به عنوان مثال، میل حقیقت گرایی در کار، حقیقت گرایی در خانواده و … موضوعاتی از این دست که نسبت به الویت افراد متفاوت است. اما وقتی به نهایت، سرانجام و نتیجه آن مینگرید همه آن را در معنای زندگی مییابید زیرا بسیاری از کارشناسان بر این باورند که حقیقت و حقیقت گرایی در مورد چیزهایی صادق است که در روح آن زندگی در جریان است و به نوعی به نیروهای مافوق بازمیگردد.
درک و فهم معنویت!
اگر بخواهید معنویت را در کنار حقیقت گرایی قرار دهید و معنی عبارت معنویت و حقیقت گرایی را جستجو کنید و ذهنتان را محدود نکنید، حتما باید دانش و آگاهی خویش را نسبتا به معنی معنویت هم بالا ببرید.
در برخی از تفاسیر گفته شده وقتی برای درک معنی لغوی معنویت دقت میکنید درمییایبد که از واژه عینی یا همان معنی مشتق شده است. اینگونه تعبیر میشود که همه الفاظ ظاهر و آشکارند ولی معنی و واقعیتی دارند که غیر از این واژههاست و آن اصل و حقیقت است و این لفظ اشاره و علامت است که ذهن را متوجه آن حقیقت میکند.
اینها ظاهرند ولی معنی باطن است. الفاظ بدون معنی ، بیهودهاند و ارزشی ندارند مثل واژه عسل و حلوا که به تنهائی دهان را شیرین نمیکند. لفظ زیبا و قشنگ، لذتی برای انسان ندارد. واژه قدرت و علم (بدون آن باطن) فایده و ارزش و اثری ندارد.
نقل قولهای افراد معروف از زندگی معنوی
“همانطور که یک شمع بدون آتش نمیتواند شعلهور شود، انسانها هم بدون زندگی معنوی نمیتوانند زندگی کنند.”
«بودا»
“درسی که از زندگی آموختم این بود که فقط خودت باش. گوهر والای وجودت را گرامی بدار و بدان که در درجه اول تو فقط به عنوان یک موجود در اینجا نیستی. تو موجودی معنوی دارای تجربه انسانی هستی.”
«وین دایر»
“یک نور در این جهان وجود دارد. یک روح التیامدهنده قدرتمندتر از هر تاریکی است که ما با آن مواجهیم. ما گاهی هنگام رنج و درد زیاد قدرت دید این نیرو را از دست میدهیم. بنابراین ناگهان روح در زندگی انسانهای معمولی پدیدار میشود که دعوتی را میشنوند و به طرز فوقالعادهای پاسخ میدهند.”
«ریچارد آتنبورو»
“برای تجربه کردن معنویت در هر روز باید به یاد داشته باشیم که ما موجودات معنوی هستیم که مدت زمان طولانی در قالب جسم خاکی زندگی میکنیم.”
«باربارا آنجلیس»
سخن آخر
اما به طور کلی زمانی که از معنویت و حقیقت گرایی سخن گفته میشود، شما ناخودآگاه به فکر فرو میروید و این یعنی همواره معنویت و حقیقت گرایی برایتان اهمیت دارد و چه بسا با داشتن این دو موضوع در کنار هم در شرایط گوناگون زندگی به آرامش برسید و حالتان خوب باشد.
در این حالت، دایره افکارتان را محدود نمیکنید و ذهنتان را دچار خط قرمز نمیسازید و به او فرصت میدهید تا با پرواز در آنچه در دنیای فراتر و زیباتر وجود دارد، به آنچه ایدهآل است دست یابید. یا به تعبیری دیگر از این وضعیت احساس رضایت کرده و به معنای کامل خوشبختی نزدیک شوید.
4 پاسخ
عزیزم به نظر من تفکر کردن بهترین راه رسیدن به حقیقت هست و وقتی تو بدنبال حقیقت باشی جهان هستی تورا به سمت آن هدایت میکند این تجربه ایست که من خودم به آن رسیدم
سلام کاربر عزیز
متشکر از اشتراک نظر خودتون با خانواده آکادمی بازار.
سلام من تازگی با سایت شما آشنا شدم یه سوالی که من رو مدت هاست به خودش مشغول کرده اینه که حقیقت واقعی رو باید کجا جست و جو کنیم مثلا راجع به دین اسلام من باید از کجا بدونم که قرآن از طرف خداست یا حرف های آخوند ها درسته؟من آدم بی ایمانی نیستم اما چون از بچگی تو گوشم اینا خونده شده منم مجبورم ازشون اطاعت کنم ولی من دلم میخواد که با دلم بپذیرمش و بفهمم که واقعا سرانجام زندگی من چی میشه اینترنت یا کتاب ها فکر نمیکنم منابع موثقی باشن چون همشون بدست ما انسان ها نوشته شدند…و اینکه کورکورانه نمیخوام از دینی که نمی دونم واقعا از طرف خداست پیروی کنم لطفا به من کمک کنین ممنونم ازتون
سلام مریم عزیز
چقدر خوبه که به این درک رسیدین و دوست دارید همه چیز رو با دلیل و منطق قبول کنید. بهترین راه برای اطمینان شما تجربه کردن یا خوندن تجربه ها و دلیل منطق دیگرانه.
برای این کار هم بهتون پیشنهاد میکنم که کتاب های زیادی در این زمینه بخونید، از اشخاص عالم و مختلفی مشورت بگیرید و سوالاتتون رو بپرسید. در آخر برای انتخاب نهاییتون تصمیم گیری کنید.