در زندگی عاشق چه چیزی هستید؟ به چه چیزی عشق می‌ورزید؟ بزرگترین چیزی که حاضرید برای آن از خودتان بگذرید چیست؟
در فرهنگ ما ایرانی‌ها، عشق و عاشقی حوزه‌ای متعالی و مقدس است. وقتی از ما می‌پرسند، آیا عاشق شده‌ای؟ اولین چیزی که به ذهن می‌آید عشق آسمانی و برخی مواقع هم عشق آسمانی است.
در این مطلب نمی‌خواهیم در مورد عشق‌های آسمانی و عشق بین دو جنس مخالف صحبت کنیم؛ بلکه قصد داریم در مورد عشق از جنس و شکل دیگری سخن به میان آوریم. عشق به زندگی. عشق به پیروز بودن. عشق به موفق بودن و موفق شدن. عشق به حرکت و مرداب نشدن. عشق به عملکرد کامل و دقیق داشتن.
آیا چنین عشق‌هایی را تجربه کرده‌اید؟ آیا عاشق کاری که انجام می‌دهید، هستید؟ آیا به محیط کار خود عشق می‌ورزید؟ آیا در زندگی هدفی را عاشقانه دنبال می‌کنید؟ آیا برای رسیدن به خواسته و آرزویی سخت تلاش می‌کنید؟
چطور بفهمیم عاشق کارمان هستیم یا خیر؟
در زندگی، افراد مختلف اهداف مختلفی را دنبال می‌کنند. برخی هم بی‌هدف و بلاتکلیف نشسته‌اند و هر باد و طوفانی آنها را به‌سمتی هدایت می‌کند. شما جزو کدام گروه هستید؟ جزو افرادی که با هر بادی به جهتی هدایت می‌شوند یا جزو افردی که مرکزیتی دارند و هدفی را دنبال می‌کنند؟
حالا فرض کنیم، از خوش روزگار من و شما جزو افرادی هستیم که هدفی را زندگی‌مان دنبال می‌کنیم. سوال دوم مطرح می‌شود. این هدف چقدر بزرگ است؟ هدفی که آن را دنبال می‌کنید چه قدر و اندازه‌ای دارد؟ آیا هدفی بزرگ است یا هدفی کوچک و بی ارزش؟ قدر و اعتبار و ارزش آدم‌ها به اندازه‌ی اهدافی است که دنبال می‌کنند. در واقع وقتی هدفی را دنبال می‌کنیم، پس نشان می‌دهد به آن علاقه داریم. وقتی هدفی کوچک را دنبال می‌کنیم، پس نمی‌توانیم ادعاهای بزرگی داشته باشیم.
ما یک بار به دنیا می‌آییم و سپس از دنیا می‌رویم. در این بازه‌ی زمانی می‌توانیم عاشق چیزهای کوچک و بی‌ارزش شویم و می‌توانیم چیزهای بزرگ را دوست داشته باشیم. هر انتخاب نشان دهنده‌ی وضعیت آن فرد است. نشان می‌دهد آن فرد در چه مختصاتی حرکت می‌کند. نشان می‌دهد آینده‌ی آن فرد چگونه خواهد شد.
یک داستان واقعی
روزی در خیابان پسری با چرخ دستی نان خشک‌ها را جمع می‌کرد. سن و سال زیادی نداشت. به سراغ زباله‌ها می‌رفت و نان خشک و مقوا و … را جمع می‌کرد و در چرخ قرار می‌داد. خیلی توجه من را جلب کرده بود. تصمیم گرفتم از پسری که بیشتر از 10 سال هم سن نداشت بپرسم چه آرزویی دارد؟ اول متوجه سوالم نشد، حتی نمی‌دانست به درستی آرزو چه معنایی دارد.
بعد از توضیحات من، پاسخ داد، دوست دارد روزها بتواند آشغال نان خشک و مقوای بیشتری جمع کند. گریه‌ام گرفته بود. او که باید در این سن و سال آینده‌اش را می‌ساخت، آرزویش جمع کردن زباله‌های بیشتر بود.
وقتی کمی دقت کنیم، می‌بینیم خیلی از آرزوهای و اهدافی که دنبال می‌کنیم، به‌همین اندازه کوچک هستند. به همین اندازه خنده‌دار هستند و ما با خوشحالی در مورد آنها صحبت می‌کنیم. خوب که دقت می‌کنیم، می‌بینیم برخی از آرزوها و اهداف و چیزهایی که ما به آنها عشق زندگی خودمان نام نهاده‌ایم، آنقدرها هم بزرگ نیستند.
بزرگ فکر کنید، آرزوهای بزرگ در سر داشته باشید. اهداف بزرگی را دنبال کنید. به فکر فتح قله‌های بزرگی باشید. خودتان را اسیر چیزهای کوچک و بی اهمیت نکنید. در این دنیا آنقدر، فرصت، وقت و انرژی نداریم که بخواهیم آن را برای اهداف کوچک هدر بدهیم.
