چگونه عادت تقلید از دیگران را ترک کنیم؟
برای توضیح بیشتر این موضوع شاید بهتر باشد به برخی نکات تربیتی دوران کودکی اشاره کنیم. مثل کودکانی که همیشه در معرض قیاس خود با سایر کودکان هستند و از فرط قیاس و حقارت که از جمله خلاهای تربیتی والدین محسوب میشود همواره دوست دارند جای دیگری باشند.
در همین رابطه بسیاری از روانشناسان بر این باورند که گاهی مقایسه کودکان در خانه با خواهران و برادرانش، بچههای فامیل یا حتی همکلاسیها کودک را سرخورده میکند. پس، او مدام با ضمیر باطنی خود در تکاپوست که ای کاش من جای او بودم و از طرف پدر و مادرم یا فرد دیگری تقدیر میشدم.
این موضوع اگر تکرار شود میتواند در آینده عقدههای روانی سنگینی در پی داشته باشد و فرد را دچار ناراحتی کند! چون این قیاسها باعث میشود، فرد اعتماد نه نفسش را از دست بدهد و باور کند، فردی ناتوان است.
البته اگر این قیاس در راستای موفقیت باشد باعث پیشرفت فرد خواهد شد، به این معنی که مثلا به افراد گوناگون نگاه کند، با آنها به گفتگو بپردازد و با پرس و جو در خصوص راز موفقیت، در مسیر بهتری گام بردارد.
آن وقت میتوان انتظار شرایط خوبی داشت یعنی نه تنها فرد سرخورده نمیشود و اعتماد به نفسش را از دست نمیدهد بلکه در آیندهای کوتاه میتواند به انسانی پیروز و موفق تبدیل شود و این در صورتی است که در اعتماد به نفسش اختلالی ایجاد نشود!
انسان و میل نامحدود!
به طور کلی انسان موجودی است که هرگز داشتههایش به حد کفایت نمیرسد. به عبارتی دیگر شما امروز برنامهریزی میکنید که با تلاش و کوشش یک خودرو بخرید و پیروز شوید، بنابراین تلاش میکنید تا به خواستهتان برسید، اما به محض اینکه به هدفتان میرسید، میل و خواسته دیگری پیدا میکنید!
یعنی هرگز به آنچه دارید قانع نمیشوید (به همین دلیل است که گاهی از آنچه دارید غافل میشوید!) البته گاهی این خواستنها از الگوبرداری از افراد دیگر ناشی میشود و شاید فرد از اینکه خود را جای فرد دیگری گذاشته و تلاش میکند مثل او شده یا حداقل به جایگاه او نزدیک شود، احساس رضایت میکند.
تقویت اعتماد به نفس!
با تقویت اعتماد به نفس میتوان از میزان خودکم بینیها کاست و به درجه رضایت از خود رسید که مرحله شدید آن همان احساس خوشبختی است. گاهی مقایسه موقعیت و زندگی خود با دیگران فرد را دچار آسیبهای روانی فراوان و افسردگی کرده و در مرحله شدیدتر به پوچی میرساند.
به همین دلیل همیشه باید تلاش کنید، اعتماد به نفسی قوی داشته باشید، خودتان را باور کنید و هرگز در هیچ شرایطی خودتان را دست کم نگیرید. گاهی همین آرزو یعنی داشتن زندگی شبیه دیگران یا مثل دیگران بودن بدون اینکه فرد خودش متوجه باشد، او را در مسیر تقلید قرار میدهد.
شاید شما هم اگر احتیاط نکنید فقط یک مقلد شوید! کسی که بدون هیچ دانش و پشتوانهای فقط تقلید میکند، در نوع پوشش، در صحبت کردن، در چیدمان خانه و محل کار، در نوع معاشرت و … همه اینها، باید بر اساس نیازسنجی و صد البته درک و مفهومی عمیق صورت پذیرد.
چرا که در غیر این صورت ممکن است فرد را به نابودی رسانده و حتی از داشتهها و آموزههای خویش نیز دور کند. اصلا بعید نیست که با این جملات و عبارات بنده به یاد ضربالمثل کبک و کلاغ بیفتید! همان که میگوید: «کلاغ آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.»
گاهی پیش میآید که شما به دلیل علاقهای که نسبت به فردی در درون خود احساس میکنید در تلاشید تا مانند او باشید، به همین کارهایی انجام میدهید که خود را شبیه او کنید.
نظریه روانشناسی!
در همین رابطه تحقیقی که اواخر قرن بیستم میلادی، ریزولاتی، عصب شناس ایتالیایی و همکارانش از دانشگاه پارما انجام دادند، نشان داد که؛ شما به عنوان یک انسان، دارای یک سیستم نورونی آیینهای هستید که به شما اجازه اینکار را میدهد تا به وسیله تقلید کردن، چیزهایی یاد بگیرید!
در واقع نورون آیینهای در مغز شما است و هنگامی که رفتار افراد دیگر را مشاهده میکنید، فعال میشوند. تصور کنید اجزای بسیار کوچکی از مغز، هستند که فعالیتهای سایرین را بدون این که حتی یکبار انجام داده یا تمرین کرده باشند واقعا به خوبی انجام میدهند.
تقلید کار نباش
آیا از زندگیتان راضی هستید یا میخواهید زندگی متفاوتی داشته باشید؟ چرا ما دوست داریم فیلم ببینیم، شایعات را بخوانیم و خبرهای توییتر و فیسبوک را دنبال کنیم؟ به اعتقاد من یکی از دلایلی که ما این کار را انجام میدهیم این است که این کار پنجرهای کوچک یا به عبارتی روزنهای را میسازد که از طریق آن میتوانیم زندگی دیگران را به اشتراک بگذاریم.
همیشه آرزو داریم که شبیه افراد دیگر باشیم تا زندگی متفاوت داشته باشیم. هرکسی میخواهد زندگی متفاوتتر و بهتری داشته باشد و فیلمها و شایعات روزنهای برای زندگی دلخواهش باشند.
همیشه دوست داریم که از دیگران تقلید کنیم. اگر این کار حس خوشایندی به ما بدهد، خوب است. گاهی این تمایل داشتن برای شبیه شدن به دیگران از درون ما نشات میگیرد. اما اکثر مواقع ناشی از حس کنجکاوی است که نتیجهای هم ندارد. به قول ویلیام شکسپیر: “خداوند یک صورت به تو داده است و تو از آن صورت دیگری ساختهای.”
تقلید از سبک زندگی دیگران نشانه چیست؟
مردم میخواهند یک فرد دیگری باشند. دوست دارند که رفتار و گفتارشان شبیه فردی دیگر باشد. آنها اغلب در تعامل با دیگران نقابی بر صورت خود دارند. اما افرادی هم هستند که خودشان را دوست دارند و نیازی به تقلید از دیگران نمیبینند.
آنها شاد هستند و در کمال آرامش به سر میبرند. اکثر اوقات تقلید از دیگران و تمایل داشتن به زندگی متفاوت دیگری راه به جایی نمیبرد. چراکه مردم اقدامات درستی برای تغییر زندگیشان انجام نمیدهند. آنها فقط فیلمها را تماشا میکنند و شایعات را میخوانند.
از طرفی تعدادی هم خواندن زندگی افراد موفق برایشان الهامبخش است و آنگاه هر کاری را که به موفقیتشان کمک میکند، انجام میدهند. کسانی هستند که خود دارای اعتماد به نفس و عزت نفس هستند، نیازی به تقلید از دیگران یا رویاپردازی درمورد زندگی آنها ندارند.
اگر آنها سبک زندگی مشخص، شغل یا هدف خاصی را دوست داشته باشند، برای رسیدن به آن سعی و تلاش میکنند. آنها احساس نمیکنند که باید به زندگی دیگران نگاه کنند.
نقل قولهایی راجع به افراد تقلیدکار
اسکار وایلد میگوید: “اغلب مردم شبیه افراد دیگر هستند. افکارشان نظر و عقیده دیگران است. زندگیشان یک تقلید است. شور و اشتیاقشان واگویههای دیگران است.”
آیا شما افکار و نظرات خودتان را دارید؟ نقلقول زیبایی از جودی گارلند درمورد این موضوع وجود دارد: ” به جای اینکه نسخه درجه دو از فرد دیگر باشی، همیشه نسخه درجه یک خود باش.”
در این کلمات حکمت بسیاری وجود دارد. وقتی که شما خودتان باشید، میتوانید شادتر و قانعتر باشید و عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید. وقتی که شما خودتان باشید و از دیگران تقلید نکنید، مردم هم به شما احترام بیشتری میگذارند.
اگر خواهان زندگی متفاوتی هستید، اگر دوست دارید که شبیه دیگران در کاری موفق باشید، باید دست به کار شوید و برای آن سعی و تلاش کنید. خواندن درمورد زندگی افراد بزرگ چندان دشوار نیست.
وگرنه دنبال کردن دیگران از طریق توییتر و فیسبوک کار سختی نیست و دیدن فیلمی که باعث میشود زندگی خودتان را فراموش کنید به هیچ تلاش و کوششی نیاز ندارد.
سخن پایانی
بنابر آنچه گفته شد، شاید نظریه روانشناسی مذکور، گامی برای مثل دیگران شده یا جای دیگران بودن، باشد پس حواستان باشد اگر قرار است مثل دیگران باشید، حتما حسابشده عمل کنید.
به این معنی که تمام صفات منفی را از خود دور کرده و با اعتماد به نفس قوی در ردهای بالاتر از فرد مورد نظرتان قرار گیرید تا باور کنید این میل دورنی که در شما وجود داشته میل به موفقیت روزافزون بوده است، نه تقلیدی کورکورانه!
گذشته از همه آنچه گفته شد، بهتر است که باور کنید هیچ چیز بهتر از اینکه خودتان باشید، احساس شادمانی را مهمان وجودتان نخواهد کرد. در نظر داشته باشید که به آسانی با انجام این کارها میتوانید موفق شوید:
تقویت اعتماد به نفس (اعتماد به نفس خود را با تلقین و مشاوره افزایش دهید) خود وجودی خود را باور کنید (خودتان را آنگونه که هستید، بپذیرید تا بتوانید همیشه بهترین باشید) شناخت افکار و مثبت و منفی (از افکار منفی و تکرار جملات منفی بپرهیزید) پرورش نقاط قوت (نقاط قوت خود را بشناسید و بابت تواناییهایتان شاد باشید) ابراز وجود مثبت (هرگز از ابراز تواناییها و حتی خودتان حجالت نکشید) پنهان نکردن وجوه آسیب پذیری (از بروز ضعفهایتان شرمسار نباشید)