تفاوت بازاریابی درونگرا و برونگرا
تفاوت بازاریابی درونگرا و برونگرا به طور عمده در چند نکته اساسی است. بازاریابی برونگرا شامل دستیابی فعالانه به مشتریان برای جلب علاقه آنها به محصول است. در مقابل، بازاریابی درونگرا بر ایجاد و توزیع محتوایی که افراد را به وب سایت شما میکشاند متمرکز است.
بازاریابی برونگرا به طور معمول دارای رویکرد تهاجمیتر و گستردهتری است، با این انتظار که حداقل برخی از مردم به آن توجه نشان دهند. بازاریابی درونگرا معمولا ظریفتر است و بر متقاعد کردن گروه خاصی از افراد برای خرید در طول زمان متمرکز است.
بررسی کامل بازاریابی درونگرا و برونگرا
در ادامه به بررسی کامل بازاریابی درونگرا و برونگرا میپردازیم.
1. بازاریابی درونگرا چیست؟
یکی از تفاوت های بازاریابی درونگرا و برونگرا در این است که بازاریابی درونگرا بر جذب مشتریان به سمت محصولات و خدمات شما متمرکز است. در این روش بهترین چشم انداز شما جستجوی محصولات به صورت آنلاین است.طبق آمار این مقاله از وبسایت statista شست و پنج درصد از مصرف کنندگان سفر خرید خود را به صورت آنلاین آغاز میکنند. آنها با جستجوی محصولات، خدمات یا محتوا برای رفع نیاز یا حل مشکل شروع میکنند.
به این ترتیب، محتوای شما باید توضیح دهد که چگونه محصولات یا خدمات شما مشکلات آنها را حل میکند، به سوالات کلیدی در صنعت تخصصی آنها پاسخ میدهد یا نیازهای آنها را برآورده میکند.برای آشنایی بیشتر با بازاریابی درونگرا میتوانید به مقاله (بازاریابی درونگرا) مراجعه کنید که به صورت جامع و کامل تمام مطالب توضیح داده شده.
روشهای زیادی برای انجام این کار وجود دارد، از جمله وبلاگ، محتوای ویدیویی، کتابهای راهنما و موارد دیگر. هر یک از این قطعات محتوا میتوانند راهی برای تمایز محصول شما از رقبا باشد. مقایسه محصولات، توصیفات شگفت انگیز، قیمت رقابتی و نظرات برجسته را در پادکست، پستهای رسانههای اجتماعی یا گزارشها قرار دهید.
به خاطر داشته باشید که مشتریان احتمالی باید در طول سفر خرید خود محتوای متفکرانهای دریافت کنند که از نظر محتوایی متفاوت است و از نظر پیام رسانی فوقالعاده است.
مثال عملی از درونگرا
فرض کنید مشتری به دنبال یک نرم افزار بازاریابی جدید است. اول، آنها ممکن است عبارت “بهترین ابزار بازاریابی” را در یک موتور جستجو برای کسب اطلاعات جستجو کنند. بهترین نتیجه ارگانیک یک پست وبلاگ است که 10 پلتفرم بازاریابی برتر را به روشنی و بی طرفانه بررسی میکند.
پس از خواندن پست وبلاگ، آنها ممکن است بخواهند در مورد بازاریابی دیجیتال اطلاعات بیشتری کسب کنند. در انتهای مقاله لینکی قرار دارد که آنها را تشویق میکند تا در یک وبینار ثبت نام کنند تا در مورد استراتژی بازاریابی دیجیتال جدید بیشتر بدانند.
آنها روی لینک کلیک میکنند، سپس نام و آدرس ایمیل خود را برای دسترسی به محتوا وارد میکنند. سایت اطلاعات تماس آنها را ذخیره میکند و اینکه آیا آنها در وبینار شرکت میکنند یا نه را نیز پیگیری میکند.
پس از شرکت در وبینار، ممکن است با خود فکر کنند که آیا هیچ شرکتی استراتژی مورد بحث را با موفقیت اجرا کرده است. بلافاصله، فروشنده برای آنها ایمیل پیگیری حاوی مطالعات موردی ارسال میکند که نشان میدهد چگونه یکی از رقبای آنها به طور موثر از بازاریابی دیجیتال برای دستیابی به یک بازگشت سرمایه عظیم استفاده کرده است. این باعث میشود آنها درخواست یک جلسه با نماینده فروش شرکت ارائه دهنده این خدمت داشته باشند.
مزایای بازاریابی درونگرا چیست؟
- غیر تهاجمی بودن بازاریابی درونگرا
- جمع آوری دیتابیس مناسب از مشتریان برای CTR شما
- آموزشی بودن محتوا
- انالیز پذیری بسیار بالا برای تیم مشاوره فروش و بازاریابی شما
- محتوای ارزشمندی که مخاطبان خاصی را هدف قرار داده و برای حل مشکلات مصرف کنندگان تهیه شده است.
- محتوا در اشکال تعاملی مانند پستهای رسانههای اجتماعی، وبلاگها، گزارشها، وبینارها و غیره ارائه میشود.
- پیام رسانی برای مصرف کنندگان خاص طراحی شده است.
- استراتژی همه جانبه در چندین کانال.
- قابل اندازه گیری از طریق نرم افزارهای بازاریابی دیجیتال.
چالش های بازاریابی درونگرا
البته بازاریابی درونگرا برای هر شرکتی مناسب نیست. تمرکز بر محتوای دیجیتال اشکالاتی هم دارد: بازاریابی درونگرا به نگهداری مداوم نیاز دارد تا اطمینان حاصل شود که محتوا همیشه با خواستهها و نیازهای در حال توسعه مصرف کنندگان صحبت میکند.
بازاریابان درونگرا زمان و تلاش زیادی را صرف توسعه و آزمایش محتوای مختلف میکنند تا مشتریان را به اقدام وادار کنند. بازاریابی درونگرا نیاز به یک استراتژی جامع دارد، به این معنی که باید ابزارهایی را خریداری کنید که به شما در اجرای کمپینهای یکپارچه و چند کاناله کمک کند.
2. بازاریابی برونگرا چیست؟
بازاریابی برونگرا به تعداد زیادی از مردم به امید فروش پیام میدهد. این استراتژی ریشه در این اندیشه دارد که هرچه گروهی که به آن پیام میدهید بزرگتر باشد، بازدهی بیشتر خواهد بود. بازاریابی برونگرا اغلب با بازاریابی سنتی همراه است، مانند پست مستقیم، رویدادها، بیلبوردها، تماسهای سرد، روزنامهها و رادیو. با این حال، در بازاریابی برونگرا نیز میتوان از فناوریهای مدرنتر مانند تبلیغات کلیکی و ایمیلی استفاده کرد.
اغلب مصرف کنندگان حتی از محصولی که تبلیغ میشود آگاهی ندارند یا به دنبال آن نیستند. مشتریان بالقوه میتوانند در حال تماشای تلویزیون یا وبگردی باشند که یهو با یک آگهی ناخواسته روبهرو میشوند.برای اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله (بازاریابی برونگرا) مراجعه نمایید.
مثال عملی بازاریابی برونگرا
به عنوان مثال، فرض کنید یک مشتری در بزرگراه رانندگی میکند و یک تابلو تبلیغاتی برای فروشگاه لباس در آن منطقه میبیند. آنها ممکن است یک لحظه فکر کنند که واقعا باید یک لباس جدید بخرند، اما این را در ذهن خود نگه میدارند. چند هفته بعد، وقتی اخبار را تماشا میکنند، تبلیغاتی برای همان فروشگاه میبینند، دوباره آنها به خرید لباس فکر میکنند، اما دوباره فراموش میکنند.
سه ماه بعد، آنها صندوق پستی خود را بررسی میکنند و در آن یک کوپن تخفیف از فروشگاه لباس مورد نظر وجود دارد. سرانجام، آنها تصمیم میگیرند که اقدام کنند و یک کاپشن جدید بخرند. در هیچ یک از تبلیغات به کاپشن اشاره نشده است و لزوما به دنبال خرید بلافاصله کاپشن نبودهاند. با این وجود، تبلیغات در زندگی روزمره ما ظاهر میشوند، بنابراین در نهایت توجه خود را به نیازهایی که در ذهن مخاطب نیست، سوق میدهند.
مزایای بازاریابی برونگرا چیست؟
بازاریابی برونگرا چند مزیت دارد که نباید از آنها غافل شد.
- رسیدن به نتایج و فروش فوری
- تضمین دیده شدن به مقدار بالا تر
- سنتی بودن و در بر گیری درصد بیشتری از افراد جامعه
- جلب توجه بالاتر برای مشتریان جدید
- بالا بردن اعتماد مشتریان قدیمی
- محتوایی که برای جلب توجه هر مشتری طراحی شده و برای فروش محصولات نوشته شده است.
- محتوا در پست مستقیم، آگهیهای مجلهها، بیلبوردها، تلویزیون و غیره نمایش داده میشود و منظور آن منفعل بودن است.
- پیامها باید در بین میلیونها تبلیغ دیگر که مصرف کنندگان هر روز مشاهده میکنند، برجسته شود.
- استراتژی خطی با کانالهای محدود.
- اندازه گیری تبلیغات فیزیکی مشکل است.
چالش های بازاریابی برونگرا
بازاریابی برونگرا بسیار دشوار است. در اینجا برخی از معایب استفاده از بازاریابی برونگرا ذکر شده است. بازاریابی برونگرا برای همه جذاب و مرتبط با نیازشان نیست، اما در کل، بازاریابی برونگرا عمومیت بیشتری دارد.
برای مصرف کنندگان آسان است که بازاریابی برونگرا را تنظیم کنند. بسیاری از مردم تلویزیون را در طول تبلیغات بی صدا میکنند یا بلافاصله نامههای ناخواسته خود را بیرون میریزند یا بازیافت میکنند.
اندازه گیری اثربخشی برخی از استراتژیهای بازاریابی برونگرا مانند بیلبوردها چالش برانگیز است. بازاریابی برونگرا پرهزینه است، سفر به نمایشگاههای تجاری، پرداخت هزینه تبلیغات بنری و خرید فضاهای تبلیغاتی مدام در حال افزایش است.
به طور کلی، بازاریابی برونگرا شامل ارسال یک پیام در مقیاس بزرگ است، در حالی که بازاریابی درونگرا یک رویکرد بسیار هدفمند دارد. بازاریابی برونگرا اغلب با هزینه بالایی همراه است. به جای اینکه نام محصول خود را از پشت بام فریاد بزنید و امیدوار باشید که چند نفر پاسخ دهند، استراتژی بازاریابی درونگرا را میتوانید به طور دقیق تنظیم کنید تا بهترین مشتریان را برای شما جذب کند
آموزش بازاریابی درونگرا و برونگرا با دوره های بازاریابی
کسب و کارهایی هستند که با استفاده انحصاری از بازاریابی درونگرا یا بازاریابی برون گرا موفقیت فوق العاده ای یافته اند. همچنین افراد زیادی هستند که با استفاده از هر دو به خوبی عمل کرده اند. در نهایت، شما باید با در نظر گرفتن موارد زیر بفهمید که چه چیزی برای شرکت شما مناسب است:
بازار شما
ابتدا، باید در نظر بگیرید که خریداران ایده آل شما چه کسانی هستند و معمولاً چگونه برای چیزی که ارائه می دهید خرید می کنند. آنها برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انواع راه حل های ارائه شده توسط شما به کجا مراجعه می کنند؟
برای دریافت ایده بهتر، نگاهی به صنعت خود به عنوان یک کل و رقبای مستقیم خود بیندازید. کدام تاکتیک های بازاریابی رایج ترین هستند و به نظر می رسد مؤثرتر باشند؟
اهداف شما از بازاریابی درونگرا و برونگرا
برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنید؟ آیا می خواهید آگاهی از برند ایجاد کنید؟ ترافیک را هدایت کنید؟ قصد دارید چند مشتری به دست آورید و جدول زمانی شما برای آن هدف چیست؟
بازاریابی ورودی بهترین استراتژی بلندمدت است، اما احتمالاً در چند ماه اول تجارت را به طور چشمگیری افزایش نخواهد داد. از سوی دیگر، بازاریابی برونگرا میتواند به شما کمک کند تا مشتریان را به سرعت وارد کنید، اما بازدهی کمتری دارد.
در اغلب موارد، بهترین استراتژی این است که کمی از هر دو را ترکیب کنید، در حالی که رویکردی درونی برای هر دو در نظر بگیرید – به این معنی که نتایج را به دقت میسنجید و در کنار رشد کوتاهمدت، برندسازی بلندمدت را هدف قرار میدهید.
برند شما
در نهایت، باید در نظر بگیرید که تاکتیک های بازاریابی که به کار می برید چگونه بر تصویر برند شما تأثیر می گذارد. راه اندازی یک تماس سرد تهاجمی ممکن است باعث فروش اولیه شود، اما چگونه بر شهرت شما در درازمدت تأثیر می گذارد؟
شما فقط می خواهید از تاکتیک های بازاریابی استفاده کنید که برند شما بتواند به آن افتخار کند و اگر مشتریان شما بدانند چگونه آنها را اجرا کرده اید، آنها را تایید می کنند. بیشتر اوقات، حقیقت آشکار می شود و غلبه بر شهرت بد بسیار دشوار است.
بنابراین، صبر کنید … ورودی بهتر است یا خروجی؟
پاسخ شما این است: نه.
بازاریابی درونگرا و برونگرا دو رویکرد مجزا هستند که می توانند به تنهایی یا حتی با هم به طور موثر مورد استفاده قرار گیرند. هر کدام مجموعه ای از مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارند. خروجی راه حل کوتاه مدت بهتری با هزینه های بلندمدت بالاتر است، در حالی که بازاریابی درونگرا با مجموعه هزینه های سرمایه گذاری مربوط به خود راه حل بلندمدت بهتری است.
به عنوان مثال، بهترین داستانهای موفقیت بازاریابی درونگرا، همگی یک چیز مشترک دارند – آنها تلاشهای تولید محتوا را در داخل خود دارند. بنابراین، به جای استخدام متخصصان تبلیغات، باید بر روی استخدام یک مدیر محتوا سرمایه گذاری کنید تا واقعاً به خوبی کار درونی داشته باشید.
با این حال، بهترین گزینه شما این است که مانند یک لیزر بر روی یک هدف واحد تمرکز کنید – تا خود را به عنوان معلم شماره 1 در مورد کاری که انجام می دهید یا می فروشید متمایز کنید و دوره های بازاریابی میتواند میان بری باشد که به شما در این مسیر کمک کند .