کریس وایدنر(Chris Widener) سخنران بین المللی و نویسنده ای شناخته شده است. او تا کنون کتاب های متعددی را با مضامین انگیزشی و چگونگی شروع کسب و کار منتشر کرده است.
هربار که خود را آماده می کنید تا به سمت موفقیت بروید، ممکن است مشاجره یا نزاع اجتنابناپذیری بر سر راه شما قرار بگیرد. این یکی از حقایق زندگی است. وقتی شما دو نفر (یا بیشتر) را در یک گروه قرار میدهید، یک موقعیت بالقوه برای اختلاف و ناسازگاری پیش میآید، و وقتی اختلاف، درست مدیریت و حل نشود، میتواند باعث نابودی زحمات و عاملی بر جلوگیری از ادامهی مسیر به سمت تحقق اهدافتان شود. این در مورد بیشتر مجامعی که در زندگی با آنها سروکار داریم صادق است، از اتاق هیئت رییسه گرفته تا کلاس درس. این اتفاق ممکن است بین یک زوج، یا چند دوست یا همکاران یک شرکت بیوفتد؛ و زمانی که اختلافها بالا میگیرد، شانس رسیدن به موفقیت، کمرنگ و کمرنگتر میشود و حتی ممکن است به وقوع نپیوندد. خبر خوب اینکه، حتی اختلاف و کشمکش هم میتواند مثبت باشد و قابلیت این را داشته باشد که از آنها برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید. موفقیت، بر پایهی روابط بنا شده است و در روابط، همیشه امکان مشاجره وجود دارد. پس برای رسیدن به موفقیت، شما باید به خوبی منشا اختلاف و مشاجره را شناسایی کنید.
در اینجا چند ایده مطرح میشود که میتوانید با کمک آنها، یک مشاجره را کنترل کنید:
_وقتی شما شروع کننده مشاجره هستید:
1. بد گمانی را کنار بگذارید
در صورتی که نزاعی بین شما و فرد دیگری پیش آمد، گمان نکنید که منظور آن ها آن چیزی بوده که شما در ذهن خود به طور منفی برداشت کرده اید. گمان نکنید که آنها فکر میکنند بهتر میدانند و حق با آنهاست و آن کار را از روی قصد و قرض انجام میدهند. واقعیت این است که بیشتر اوقات، حدس و گمان های ما اشتباه هستند و همان حدس و گمان های غلط، باعث ایجاد اختلاف یا عمیقتر شدن آن می شود.
2. سوال بپرسید
از آنجایی که قرار است منفی فکر نکنید، شما باید با دیدن حقایق از چشم آن شخص، با او گفتگو کنید. میتوانید از این سوالات استفاده کنید:
- هدف شما از گفتن یا انجام دادن آن چه بود؟ (شاید آن ها نیت خوبی داشتهاند اما در انتقال آن موفق نبودهاند)
- چه افکاری پشت آن کلمات یا اقدامات بوده است؟ (شاید ایده و فکر اصلی خوب بوده اما چون دیدگاهشان با شما متفاوت بوده، طور دیگری به نظرتان آمده است)
- آیا از برداشتهایی که ممکن است از آن شود مطلعید؟ (ممکن است آنها از آن زاویه به قضیه نگاه نکرده باشند و ندانند ممکن است از نگاه دیگران چطور به نظر بیاید)
3. به جای پیدا کردن مقصر، سعی کنید با همکاری هم مشکل را حل کنید
گفتن “تقصیر توست که این اتفاق افتاده!” در آغاز یک بحث، اصلا شروع خوبی نیست. در عوض، میتوانید از چیزی مثل “حس میکنم اگر کار x را انجام میدادی، بهتر بود.” یا “جوری که آن اتفاق افتاد، ممکن است…” استفاده کنید.
4. در آن واحد به چند موضوع رسیدگی نکنید
اگر همکارانتان به کشمکش ادامه دهند، ممکن است وسوسه ی به زبان آوردن “در واقع همهاش این نیست! بعضی از ما در اینجا فکر میکنیم که شما باید x راتغییر بدهی یا روی y کار کنی…” در آن ها ایجاد شود. اگر مسئلهی دیگری هست، در زمان دیگری به آن بپردازید. بسیاری از اختلافات، درهم میپیچند و مانند یک گلولهی کاموا، بزرگ و بزرگتر میشوند و طرفین را با حجمی از مسائل حل نشده درگیر میکنند، و حتی گاهی معضل اصلی هم در آن بین گم میشود. در هر مرحله، یکی از مسائل را مورد بررسی قرار دهید و سعی در حل کردن و فهمیدن آن داشته باشید.
_وقتی شما طرف خطاب مشاجره هستید:
1. مسئله را به خودتان نگیرید
بدترین حالت قضیه این است که شما خرابکاری کردهاید؛ اما این بدان معنی نیست که شما آدم بدی هستید. پس طوری رفتار نکنید که انگار آن ها شخصیت شما را زیر سوال بردهاند (مگر اینکه واقعا این کار را کرده باشند، و در این صورت، سعی کنید بحث را به قضیهی اصلی برگردانید). وقتی ما چیزها را به خودمان میگیریم، محتاط تر میشویم و نتیجه این است که حالت دفاعی بیشتری به خودمان میگیریم و در آخر، اختلافات و نزاع شدیدتر میشود.
2. مقابله به مثل نکنید
این مورد به همان حل یکی یکی مشکلات بر میگردد؛ سعی نکنید با آشکار کردن مشکلات و کاستیهای فرد مقابلتان، پشت آنها مخفی شوید و از موضوع اصلی بحث فرار کنید. اگر آنها مشکلی دارند، بعدا آن را عنوان کنید. با پیش کشیدن بحثهایی مانند چه کسی بهتر است یا در بعضی موارد چه کسی کمتر مقصر است، آب را گل آلودتر نکنید. ممکن است خیلی سخت به نظر برسد، اما اجازه دهید بحث روند خود را طی کند و گرهگشایی شود.
3. برای درک مقصود مخاطب، کمی از او زمان بخواهید
یکی از روشهایی که میتواند از بالا گرفتن مشاجره جلوگیری کند، این است که برای بررسی و درنظر گرفتن گفتهها و شنیدهها، کمی زمان بگیرید. وقتی که افراد با ما شروع به بحث میکنند، ما آمادگیاش را نداریم، و واکنش طبیعیمان این است که جبهه بگیریم یا مقابله کنیم. اگر زمانی را به فکر کردن دربارهی آن مسئله اختصاص دهیم، میتوانیم هدفمندتر عمل کنیم و رویکرد واقعیتری را در آن شرایط _حداقل نسبت به شرایط پیشین_ پیش بگیریم.
4. زمانی را برای بازگشت به مسئله و حل آن تعیین کنید
به شخص بفهمانید که دغدغههایش را جدی میگیرید و به آنها اهمیت میدهید، و میخواهید در یک وقت و شرایط مناسب، به آنها رسیدگی کنید. بیشتر از سه روز وقفه ایجاد نکنید. این فاصلهی زمانی شما را از واکنش نشان دادن باز میدارد و شاید آنها هم به این پی ببرند که خودشان هم کمی زود قضاوت کردهاند یا وارد عمل شدهاند.
در هر صورت:
1. به تصویر بزرگتر چشم بدوزید.
آیا این برایتان مسئله ی مرگ و زندگی است؟ بزرگی این مسئله یا مشکل را تعیین کنید؛ چون چیزهای کوچک اغلب ارزش ناراحت شدن و غصه خوردن را ندارند، چه رسد به ناراحت کردن یک شخص دیگر و حتی نابودی یک رابطه. آیا درست است که یک رابطه ی مفید کاری، سر مسائلی مانند ادکلن زدن زیاد ازحد یا بلند خندیدن همسر همکارتان در مهمانیها قربانی شود؟ البته که نه، اما برخی افراد برای همین مسائل ساده هم جنگ راه میاندازند. آیا چون همسرتان زیرپوشش را روی زمین میاندازد، باید او را ترک کنید؟
عکس این قضیه نیز صادق است: آن طرف مقابل میتواند کمتر از ادکلن استفاده کند یا زیرپوشش را از روی زمین بردارد، چون این راه بسیار آسانی برای خوشحال کردن آن شخص دیگر است. از خودتان بپرسید که آیا این واقعا مهم است؟ اگر هست، ادامه دهید.
2. همیشه به آن شخص، در قالب یک “انسان” احترام بگذارید
مهم نیست آن فرد چه کرده است، او یک انسان ارزشمند است و لایق این است که با او درست رفتار شود. آن ها نباید بر حسب اشتباهاتشان شناخته شوند و روی اشتباهات آن ها تاکید شود. آنها امیدها و آرزوها، ترسها و نگرانی ها، و نقاط ضعف و قوتی دارند. دقیقهای آن فرد را خارج از اداره، در حالی که با فرزندان خود مشغول بازی است یا کار هیجان انگیزی انجام میدهد تصور کنید. این باعث می شود به آن فرد بیشتر احترام بگذارید و از زیادهروی کردن جلوگیری می کند.
3. دنبال حل مشکل باشید
هرکاری که میکنید، روی مشکل تمرکز نکنید. از خودتان و طرفتان بخواهید از این منظر به بحث نگاه کنید که هردوی شما برای حل این قضیه تلاش میکنید و این به نفع هردو طرف است. در عوض پرسیدن “واقعا چرا چنین کار احمقانهای انجام دادی، با خودت چه فکری می کردی؟” بپرسید “خب، گذشتهها گذشته است، حالا ما برای حل این قضیه چه کار میتوانیم بکنیم؟” این بسیار مفیدتر است. در واقع، هدف این است که قضیه حل شود، نه اینکه طرف مقابل را مجازات کنیم.
مشاجره میتواند بد تمام نشود، و حتی میتواند منجر به عمیقتر شدن روابط و بیشتر شدن اعتماد در رابطهای که با آن شخص داریم شود. دفعهی بعدی که خواستید با کسی شروع به مشاجره کنید، یا کسی شما را خطاب قرار داد و مشاجرهای را آغاز کرد، موارد بالا را به کار بگیرید و خواهید دید که چقدر مشاجرهتان، هدفمندتر و مثبتتر می شود.
شما برای موفقیت خلق شدهاید، بنابراین توانایی کسب مهارت های لازم را هم دارید. اصلاً درست نیست که به خاطر یک سری حواشی بی ارزش با همکار و اطرافیان خود مشاجره کنید. مشاجره تنها اوضاع را بدتر می کند، پس برای جلوگیری از وقوع آن، باید نکاتی که در مقاله فوق اشاره شد، رعایت نماییم. زمانی که آرامش خود را حفظ کنیم و به دور از هر گونه مشاجره و حاشیه، تصمیم گیری های مهم زندگی خود را بگیریم، مسلماً موفقیت سهل الوصول تر می شود.
در سمینار موفقیت، استاد احمد محمدی، تمامی تکنیک ها و ابزارهای مورد نیاز برای موفقیت، از جمله حفظ آرامش و دوری از مشاجره و حواشی را به شما خواهند آموخت تا یادگیری آن ها، می توانید برای دستیابی به اهداف و تحقق بخشیدن به رویاهای خود قدم بردارید.
سمینار بزرگ موفقیت – استاد احمد محمدی