درسهایی از پیتر دراکر
ویلیام ای کوهن با توجه به درسهایی از پیتر دراکر آموخت، میگوید زندگی در حال تغییر است و در این کتاب، او به خوانندههایش حکمت و دانایی انسانی را القاء میکند.
در واقع، دراکر همراه با دانشجویانش در کتاب و مقاله خود از شیوه تقریبا متفاوتی پیروی میکند. بنابراین، کوهن بسیاری از دیدگاهها و مفاهیم دراکر را دوباره تفسیر میکند. چکیدهای از این کتاب به مدیرانی که اخیرا حول نظریات دراکر مطالعه میکنند و خواهان یادگیری بیشتری میباشند، پیشنهاد میشود. این کتاب بیشتر شبیه یک سی دی پخش نشده هنرمندی بزرگ از گذشته میباشد تا آلبومی که توسط هنرمند کوچکتر تهیه شده باشد.
درسهایی از پیتر دراکر به عنوان یک آموزگار
فعالیتهای دراکر در زمینههایی مانند نظریه پردازی در مدیریت، مشاوره تجاری و نویسندگی درباره فروش بهتر، بوده است. با این وجود، چند تن از کسانی که از او پیروی میکردند، تجارب وی را به عنوان یک معلم کلاس درس میدانستند. این یک تاسف است، زیرا او در کلاسها در لابهلای مباحث چیزهایی گفته است که هرگز شیوههای آن در متنهای رسمی، ذکر نشده است.
هر کلاس جدید درس، یک پویایی را ایجاد میکرد که دراکر را به عنوان معلمی خاص برای آن گروه معرفی میکرد، هرچند حقیقت افکارش یکسان بود. کلاسهای دراکر در مدرسه کلارمونت کرادوت در مقایسه با سایر مدارس بزرگتر بود. وی ۵۰ تا ۶۰ دانشجو در هر کلاس داشت.
دراکر هرگز از ارزیابی ایدههای جدید و کشف عقاید غیر مذهبی(غیر ارتودوکسی)، دست نکشید. وی اغلب به دانشجویان میگفت که شرکتش، آزمایشگاه وی است. او هرگز درباره تحلیل نتایجی که از اعمال و واکنش مشتریان شرکتش ناشی میشد، خجالت نمیکشید، حتی وقتی که نتایج وی در تقابل با اصول ایجاد شده، مطرح میشد.
دراکر میخواست که دانشجویان در جایگاه یک مدیر، موفق شوند، نه فقط طوطی وار از اصول و فرمولها تبعیت کنند. او میخواست که آنها از اصول مرکزی مشخصی پیروی کنند و سپس آنها را به طور خلاقانه به کار گیرند.
دانش رایج، اغلب غلط می باشد
افراد معمولا وقتی که به واسطه دانش و علم رایج و معمول خود به شکست میرسند، متعجب میشوند. چرا، اگر آنها کاری را که همه انجام میدهند، انجام دهند، با شکست مواجه میشوند؟ معمولا مشکل اینجاست که آنها بر مبنای تصورهای قدیمی و منسوخ عمل میکنند.
“تفکر گروهی” یکی از علتهای این اشتباه میباشد. شما تنها هنگامیکه که هیچ کس دیگی در تحلیل شواهد یا بررسی اهداف وجود ندارد، میتوانید توافق 100 درصدی را به دست بیاورید. فرضیههای سوالی باید قسمتی از کارهای جاری و روزمره عادی در سازمان شما باشد.
دراکر اقدامات مشاوره ای بسیار گستردهای نداشت. وی کاربردی برای عناوین و القاب بزرگ نمیدید و نیازی به تشویق دیگران نداشت. دارای اعتماد به نفس بود، نه به دلیل اینکه او مستحق موفقیت بود، بلکه به دلیل اجرا و عملکردی که داشت
چهار مرحله برای افزایش اعتماد به نفس با درسهایی از پیتر دراکر
- به یک مقام مختار مبدل شوید: نگران پذیرش عنوان جدید یا مسئولیت بیشتر نباشید. فقط هر چیزی را که در حوزه علاقه شماست یاد بگیرید.
- مهارتهای خود را گسترش دهید: همانطوری که چیزهای جدید یاد میگیرید، از اینکه دانش قبلیتان با چیزی که الان یاد گرفتهاید ارتباط دارد شگفت زده خواهید شد.
- از تصورات مثبت استفاده کنید: با تکیه بر تصورات مثبت، شما یاد خواهید گرفت نتایج مثبت را تشخیص دهید و منتظر آن باشید.
- با اعتماد به نفس عمل کنید: یک مثال قدیمی میگوید “آنقدر اصرار کن تا درستش کنی”. روانشناسی پشت این عقیده این است که: نحوه عمل شما، نحوه احساستان را مشخص میکند.
دیروز به فردا کمک نمی کند
همانطور که ضرب المثلی میگوید، همه چیز به کار خود ادامه خواهد داد. تا زمانی که دیگر آن چیزها نباشند. تغییر ناگزیر است. هنری فورد در را بر جنرال موتور گشود. هیچ محصولی برای همیشه باقی نمیماند و سرانجام باید با آن خداحافظی کنید و مدل جدید را ابداع کنید.
تغییر ناگهانی میتواند در هر سمتی رخ دهد. به جای حدس زدن، بر احتمالات واقعی متمرکز شوید. پس بر امکانات خود متمرکز شوید. اگر فروشتان شروع به کاهش کرد، به دنبال علت باشید. اگر رو به بالا بود، همانطور ادامه دهید.
موفقیت نیاز به ارتباط دادن نقاط به یکدیگر دارد. قاعدهمند و تحلیل گر باشید. زمانی مصمم به شیوه و مسیر جدید میشوید، بنابراین بی باک شوید. از اتخاذ رویکردهای جدید، شیوههای بنیادی و ایدههای نو نترسید.
کانون توجه خود را بر چیزی که نمی دانید، قرار دهید
پیتر دراکر هرگز به موکلان خود نگفته است چه چیزی انجام دهند. در عوض، او به آنان اصول را یاد میداد و کمک میکرد در جهتی تصمیم بگیرند و نسبت به مراقبت در اجرا و عملکرد درست، به آنان اطمینان میداد. برای حل مشکلات، نقاط کور را شناسایی کنید و حل مشکلات را از آنجا شروع کنید.
چیزی که شما اخیرا میدانستید، احتمالا نامرتبط است و آن راه حل برای مشکل قبل بود. اگر از این دانشتان برای این مشکل استفاده کنید، به فرضیههای غلط و نادرست میرسید و نیازهای غیر ضروری را در پروژه با خود به دوش میکشید. مشکلات را به طور جزئی تعریف کنید، مشخص کنید و اطلاعاتی را که نیاز دارید بیابید، از طوفان فکری استفاده کنید و تصمیم بگیرید.
دراکر این عقیده را رد میکند که: شما با پیروی از یک راه حل پیش پا افتاده و سرسری، موفق نمیشوید. حتی اگر با قرار دادن پایتان در جای پای قبلی، به این شکل به بالاترین نقطه برسید، باز به طول نمیانجامد، زیرا شما شایسته آن نیستید. شما چگونگی عمل در یک شرایط جدید را یاد نخواهید گرفت.
ترس از شکست
اکثر کارگران آمریکایی کارگرانی هستند که در هر زمانی میتوانند اخراج شوند. درصورتی که شما بر ترستان نسبت به اخراج شدن تکیه کنید، در واقع میزان رخداد آن احتمال را بیشتر میکنید. در عوض، ترس خود را کنار بزنید و به سمت جلو حرکت کنید.
حتی اگر شکست خوردید، برای فرصت بعدی آماده شوید. در مقابل، احتیاط و ترسویی، شما را در وضعیت ضعیفی قرار میدهد که هیچ وقت نمیتوانید فرار کنید.
وقتی که عصبی هستید، هیچ وقت تجربیات خود را ننویسید. این کار به گفتن یک داستان درست منتهی نمیشود. در عوض همیشه تجربیات خود را به روز نگهدارید.
با درسهایی از پیتر دراکر بازاریابی کنید، نفروشید
بسیاری از افراد بازاریابی را با تبلیغات برابر میدانند. در واقع، بازاریابی گستردهتر و اساسیتر از آن است. تبلیغات یک استراتژی است، در حالی که فروش یک تاکتیک میباشد. بازاریابی، فهم و درکتان نسبت به مشتری، نیازها و خواستههای آنان است.
استاد احمد محمدی
فقط یک بار زندگی میکنیم، پس به زیباترین شکل ممکن آن را به نمایش بگذاریم.
حتی وقتی که شما محصول و خدمات عادی ارائه میدهید، باز هم باید بفروشید. مشتریان ممکن است ندانند که به آن نیاز دارند. این جاست که تاکتیکهای هوشمندانه فروش به میان میآید. دراکر معتقد است که فروش و بازاریابی اغلب مخالف هم قرار دارند. اما منظور وی این است که: حتی بهترین تصمیمات فروش نمیتواند هرگز بر استراتژیهای ضعیف بازاریابی غلبه کند.
قانون و اخلاق فرامرزی
در محیط جهانی، فرض نکنید که ایدههای شما در باب اخلاق، رفتار، درستی و مشروعیت قابل اجرا میباشد. به عنوان مثال، در ایالات متحده، قول و تعهد شغلی مقامات به مردم در عوض کمک مردم به آنها، یک جرم میباشد.
از طرفی در سایر کشورها، مراقبت و طرفداری از یک دوست، هم اخلاقی و هم قانونی میباشد. مذاکرات فرامرزی میتواند نیرنگ آمیز باشد.
اعمالی که فکر میکنید غیر اخلاقی میباشد، به سادگی میتواند منجر به جبهه گیری علیه دیگران شود. دراکر شروع کردن همراه با اندیشه بقراطی (Hippocratic notion) را که ضرری ندارد و ماندن بر حدودات قانونی را پیشنهاد میکند.
شما هستید که آینده تان را می سازید
با شفافیت و قضاوت صحیح، توجه کنید که کجا میخواهید بروید و چرا میخواهید بروید. وضعیت خود را تحلیل کنید. تصمیم بگیرید که در چه بازارهایی رقابت خواهید کرد و چگونه انجام خواهید داد و چگونه در آن راستا، به موفقیت میرسید.
با معیارها و اهداف، میتوانید آینده سازمان خودتان را تعیین کنید. با توجه به ارزیابی مشکلات خود، استراتژی، فرصتها و رفتارهای درستی را تنظیم کنید.
پاسخگویی های فردی و درسهایی از پیتر دراکر
دراکر پرداخت حقوق کافی را برای مدیران اجرایی پیشنهاد میکند. وی این عقیده را که بدون حقوق خوب و بزرگ، شرکتها نمیتوانند به استعدادهای محیطهای بازار آزاد برسند، بی معنی میداند. او این عقیده را با ذکر مثالی از مدیران اجرایی، که حقوق و پرداختیش در ارتباط با استاندارد صنایع، در حد بالایی بود، ولی هنوز ضعیف عمل میکند، رد کرد.
او آویس مدیر اجرایی رابرت تون سند، را تحسین کرد که از حقوق بالا صرفنظر کرد و ایده شما سند را حمایت میکرد که پرداخت و حقوق عملکردی و اجرایی بالا باید به میزان معقولی نسبت به حقوق یک کارگر تمام وقت قرار گیرد.
از دیدگاه دراکر، هر کسی در هر سطحی باید بر پایه چیزی که برای سازمان بهترین محسوب میشود، تصمیم گیری کند. حتی سهامداران شرکتها دارای مسئولیتهایی هستند که فراتر از بررسیهای بازگشت سه ماهه فروششان حرکت میکند. آنها باید استراتژیها و اعمال شرکت خود را نظارت کنند.
افرادی را که رهبری می کنید بشناسید
دراکر فقط نام دانشجویان خود و کلاسی که آنها در آن بودند را نمیدانست. او همیشه از آنها در مورد همسر و خانواده و مسائلی که در زندگی آنها جاری بود، میپرسید. او میگفت، مدیران باید افرادی را که هدایت میکنند بشناسند. با آنها حرف بزنند و بیرون بروند.
وقتی آنها احترام میبینند، وفادار خواهند شد و سخت کار خواهند کرد. فعالیتهایی را برنامه ریزی کنید که شما و پرسنلتان زمانی را با هم صرف کنید. این سپری کردن وقت میتواند مربوط به شغلشان باشند؛ یا میتواند به امور خیریهای که شرکت آنها را حمایت میکند مربوط باشد.
علاوه بر این، وظایف شغلی و اجتماعی بیرون خود را ارتقاء دهید. در این تبادلات، میتوانید دوست شوید و به آرامش برسید. بیش از حرف زدن، گوش دهید. در جایگاه مربی ظاهر شوید تا یک مفتش و بازرس. به کسانی که به آن نیاز دارند، کمک کنید. مطمئن شوید که هر کسی میتواند وظایف و استراتژیهای شرکت را درک کند.
افراد محدودیتی ندارند
وقتی دراکر گفت که افراد محدودیتی ندارند، منظور وی این نبود که شما باید از آنها بی رحمانه بهرهکشی کنید. منظور وی این بود که بشر ظرفیتی پایان ناپذیر برای خلاقیت در مواجه با وضعیتهای دشوار دارد.
دراکر اصل پیتر را رد کرد، که میگوید افراد تا سطح بی کفایتی خود را ارتقاء خواهند داد. اگر مدیران در مشکلات دست و پا بزنند، معمولا توازن خود را با کمی کمک دوباره به دست خواهند آورد. اغلب، وضعیت جدید، موجباتی تازه و شیوههای جدیدی برای تمرین خلاقیت، برای آنها فراهم میکند.
صفحه کنترلی مدیریت با درسهایی از پیتر دراکر
دراکر نظام مسلح را تحسین میکرد، نه به این دلیل که جنگ را دوست داشت، یا اینکه تجارت یک جنگ است. بلکه به این دلیل که وی آموزش مداوم و سیستماتیک جهت ارتقا و همچنین مدیریتی را که آنها بر آن تمرکز دارند، تحسین میکند. وی از طرفداران تطبیق شیوههای آزمون و خطا جهت تناسب با وضعیت جاری بود تا اینکه چیز جدیدی تنها به منظور تطبیق با این شرایط ابداع شود.
با این وجود دراکر طرفدار تکنولوژی بود. وی میخواست ابزاری خودکار که آن را “صفحه کنترل مدیریت” نام گذاشته بود، بسازد. نرم افزاری که میتوانست همه عوامل موثر در کسب و کار حاضر را پیگیری کند، به آنها در وضعیتهای اقتصادی مختلف و تحلیل نتایج، الگو دهد.
برنامهای مثل برنامه ریزی منابع سرمایهای، چیزی هستند که دراکر در ذهن داشت، اما تاکنون کسی این برنامه را به شیوه پیچیدهای که او تصور میکرد، ارتقا نداده است. او توجهی به جایگزینی مدیران و تصمیم گیران خودکار، نداشت.
چیزی که او دوست داشت که خودکار باشد، جمع آوری و ارائه اطلاعات معتبر بود. بنابراین، مدیران میتوانستند بر جنبههای مهم و خلاقیتی شغلشان متمرکز شوند.
استراتژی های موقعیتی
اگرچه دراکر به اصول مدیریت فکر میکرد، ولی وی مخالف به کارگیری کورکورانه آنها بود. او اصرار داشت که دانشجویان با انتخاب چندین جایگزین، برای رویارویی با خطرات به شیوههای غیر منتظره، آماده شوند. او بر سادگی و فهم ارزش زمان بندی خوب و انجام درست، تاکید داشت.
به درون دانش کارکنان خود راه پیدا کنید
رفتار کردن با کارمندان مثل دنده ماشین، یک فکر غلط است و به طور جزئیتر، به دست آوردن دانش کارکنان، جهت استفاده روزهای آنان برای جان کنی و زحمت بی پایان، مسیری است که با شکست روبرو میشود.
در عوض این، به کارکنان علاقه به کار را تزریق کنید و فرصتها را برای خلاقیت و توسعه مهارتهای جدید فراهم کنید. البته، شما باید حقوقهای مکفی و رقابتی را ارائه دهید، اما زمانی که سایر جنبههای اشتغال آنان تخریب شود، اکثر کارگران بر پرداختی و حقوق به عنوان اولین موضوع متمرکز میشوند.
توسعه شخصی مداوم
پیتر دراکر معتقد بود که هر کارمندی، خصوصا مدیران باید دائما خود را ارتقا دهند، که لازمه آن مطالعه گسترده، یادگیری ایدههای جدید و مهارتهای تجاری میباشد. در واقع، چیزهای نامربوط را در شیوههای غیر منتظره جمع میکند و مدیران باید همیشه برای کارهای غیر منتظره و همچنین کارهای جاری، آماده باشند.
به تعهدات پایبند باشید، ولی انعطاف پذیر باشید. چشمتان را روی اهداف باز نگهدارید، اما استراتژی خودتان را برای دستیابی آنها تا جایی که ضروری است، اتخاذ کنید. ریسک پذیر باشید، به طور دائم از خود بپرسید: که من در چه کسب و کاری قرار دارم؟ با حرفهای قدیمی جواب خودتان را ندهید، درست پاسخ دهید.
نکات مهم و درسهایی از پیتر دراکر
- شما تنها از طریق موفقیت، اعتماد به نفس کسب خواهید کرد. تنها با حق داشتن، نمیتوانید آن را به دست آورید.
- چیزی که به عنوان “دانش رایج” خوانده میشود، اغلب به دلیل فرضیههای غلط و تحلیلهای اشتباه میباشد.
- تغییرات واقعی که اگر بر چیزی که اخیرا کار شده است قرار داشته باشد، منجر به شکست در آینده خواهد شد.
- مشکلات نگرش و رویکردی با آگاهی از چیزی که نمیدانید، تعریف میشود.
- ترس از شکست میتواند شما را فلج کند و از پذیرش ریسک که میتواند شما را به موفقیت برساند، دور نگه دارد.
- وقتی که بین المللی کار میکنید، هرگز نپندارید که درک شما از اخلاق یا قانون در سایر کشورها و فرهنگها جواب میدهد.
- آینده خود را به واسطه تنظیم اهداف و تلاش برای آنها، شکل دهید.
- برای رسیدن به موفقیت، درباره وضعیت زندگی اعضای تیم اطلاع پیدا کنید.
- مطالعهای گسترده داشته باشید و به طور مداوم علائق و مهارتهای جدید را گسترش دهید.
با هدف ترویج علم و دانش مربوط به مدیریت و رهبری موفق یک کسب و کار و ایجاد شادی و انگیزه بین افراد جامعه، با مقاله فوق که حاوی تجربیات و توصیههای بزرگترین آموزگار جهان مدیریت یعنی پیتر دراکر معروف است نقش مهم مدیریت و رهبری علمی و همراه با دانش روز جهان را به وضوح و با ذکر نمونههایی از مدیران و رهبران موفق و ثروتمند جهان، یاد گرفتید.