مسئولیتپذیری
امروز که خواستم دربارهی مسئولیتپذیری بنویسم، رفتم و تعدادی متن و مقاله دربارهی این موضوع خواندم. واقعیت این است که بسیار بیشتر متوجه شرایط و اوضاع کاریام شدم. و فهمیدم چطور میتوانم با حس «مسئولیتپذیری» بیشتر، حال بهتری در ساعات کاری داشته باشم. چطور میتوانم مسئولیت بیشتری قبول کنم. حتی فهمیدم که چگونه در موقعیتهای منفی فکر مثبت داشته باشیم؟ حالا میخواهم دانستههایم را با شما شریک شوم.
مسئولیت پذیری چیست؟ مسئولیت داشتن به چه معناست؟ آیا اصلاً لازم است مسئولیتپذیری داشته باشیم یا میشود نادیدهاش گرفت؟ فرق عذاب وجدان با مسئول دانستن خود در کجاست؟ قبول مسئولیت چه فایده ای دارد؟ اینها نکاتی است که میخواهیم بهشان بپردازیم: اول تعریف و توصیفی میدهیم از «مسئولیتپذیری»، سپس راهکارهایی ارائه میکنیم برای مسئول بودن در زندگی و بعد هم مسئولیتپذیری در سر کار.
اگر از بچهها بپرسید که مسئولیتپذیری به چه معناست، میگویند: «انجام دادن تکالیف»، یا بهطور کلیتر «انجام کارها به شکل درست». شاید این تعریف را بزرگترها به بچهها خوراندهاند تا «اخلاق و رفتار درست» را به آنها دیکته کنند. اما آیا تعریف مسئولیت داشتن همین است؟ شما چطور فکر میکنید؟
تعریف مسئولیتپذیری
اگر معنی این اصطلاح را در فرهنگها جستوجو کنیم، بیشتر به واژههایی مثل «وظیفه» یا «سرپرستی» برمیخوریم. در لغتنامه دهخدا در تعریف واژهی مسئولیت آمده: «عهدهدار وظایف، اعمال و افعال شدن/ سرپرستی»؛ اما آنچه مهمتر و مرتبطتر است و با مسئولیتپذیری گره خورده، «تعهد» است، متعهد بودن.
مسئولیتپذیر بودن یعنی آگاهانه تصمیم گرفتن. فرد مسئول رفتارها و کارهایش را به سمتی رهبری و هدایت میکند که توسعه و پیشرفت خودش یا دیگران را در پی داشته باشد. مهمتر اینکه فرد مسئول کسی است که پیامد کار یا تصمیمش را میپذیرد.
روشهای مسئولیتپذیری در زندگی
هر پیشرفت و قدرت و موفقیتی بهایی دارد. باید چیزی بدهید تا چیزی به دست آورید. مسئول بودن هم بهایی است برای پیشرفت. یکی از هزینههای رسیدن به حال خوب و مسیر درست و مقصد مطلوب مسئولیتپذیری است. اما چطور و چگونه میشود مسئولیت کارها را پذیرفت؟
مسئولیت فکر، برنامه، کارها و رفتارتان را بپذیرید.
این یعنی بدانید اگر کاری انجام میدهید، کسی که مسئول است، کسی که نتیجهی خوب یا بد نصیبش میشود، خود شمایید. اگر فکری در سرتان است، آنکه تصمیم میگیرد این فکر را عملی کند یا نه، خود شمایید. خب. حالا به این گزارهها برعکس نگاه کنید. شمایید که فکری را عملی میکنید یا نه! پس شمایید که باعث میشوید چیزی بشود یا نشود. با پذیرفتن مسئولیت اقداماتتان، حواستان هست چه میکنید، پس پیشپیش دارید به سمت هدف یا مقصدتان برنامهریزی میکنید.
دنبال مقصر نگردید.
اگر مدام دنبال تقصیرکار باشید، اگر یکسره بگویید: نه، مادرم مقصر بود؛ همکارم تقصیر داشت یا …، همیشه در حالت «قربانی» باقی خواهید ماند، آن وقت انگیزه و انرژی ادامه دادن در مسیرتان را از دست میدهید و از موفقیت باز میمانید. اگر مسئولیت اتفاقات پیشآمده را بپذیرید، از حالت «بیچارگی» به حالت «فاتح و پیروز» تغییر موقعیت میدهید.
خب میتوانید شروع کنید. مقاله پنج دشمن بزرگ رویای خود را بشناسید را مطالعه کنید. از خودتان بپرسید: نقش من در اتفاقها چه بوده؟
دست از شکایت بردارید.
آیا واقعا میخواهید رویای بزرگ خود را به واقعیت بدل کنید؟ شکایت کردن هم مثل مقصر دانستن، شما را در حالت بیچارگی و قربانی بودن نگه میدارد. میتوانید یک جور دیگر به اتفاقات نگاه کنید. طبق برنامه پیش نرفتن، همیشه هم بد نیست. گاهی خودش یک راه تازه، یک ماجرای تازه جلوی راهمان میگذارد؛ که این خودش یک هدیه است.
خب بد نیست این را هم امتحان کنید. از خودتان بپرسید: این اتفاق چه چیز تازهای برای من دارد؟ از آن میتوانم چیزی یاد بگیرم؟
انجام دادن کارها دستتنها، ممنوع!
از اینکه کارها را تنها و بی مشورت و کمک انجام دهید، دست بردارید. از دیگران کمک بخواهید که همهچیز بهتر پیش برود، که در نهایت از نتایج کارها غافلگیر نشوید. سنگ بزرگ علامت نزدن است. اینکه همهی کارها و مسئولیتش را خودتان بر عهده بگیرید، و هر نوع انتقادی را به مثابه حملهی دیگران بدانید، همه چیز را سخت و ناممکن و دستنارس میکند.
خودت باید خودت را خوشحال کنی.
منفیگرایی ممنوع! خودت باید حال خودت را خوب کنی. تمام. مسئولیت شادی و خوشی در زندگی فقط و فقط پای خودت است. نه از چیزی از بیرون. دروازهی بزرگی که به سمت شادی باز میشود، هم قدردانی است. باید لیستی از چیزهایی که لازم است قدردان و شکرگزارش باشیم را تهیه کنیم و هر روز گزارههای تازهای به آن اضافه کنیم.
در لحظه زندگی کنید تا مسئولیتپذیری شما افزایش یابد.
احتمالاً این جمله حسابی تکراری است و بارها و بارها شنیدهایمش. اما واقعاً چند تایمان میتوانیم به آن عمل کنیم؟ من خودم که باید هر بار بهم یادآوری شود، تا حواسم باشد که گذشته گذشته و آینده هنوز نیامده، که باید الان را دریابم و لذت، کار، درس یا هر برنامهای که میخواهم را همین حالا، برای همین حالا بچینم! همین برنامهها مسئولیتتان در زندگی را مدام به یادتان میآورد.
حواستان به انتخابها و تصمیمگیریهایتان باشد.
شما در هر لحظه ـ چه بدانید، چه ندانید ـ دارید انتخاب میکنید. چای یا آب، خواب یا بلند شدن، پیرهن یا بلوز و… . حوستان باشد که حتی با انتخاب نکردن هم در واقع دارید چیز دیگری را انتخاب میکنید. حالا موضوع این است که انتخابهایتان در مسیر پیشرفت و پیروزیتان قرار دارد یا نه، با هر بار انتخاب هرچیزی در هر لحظه دارید در مسیر انتخابیتان برای کار و زندگی و درس و… قدم بر میدارید یا از آن دور میشوید؟ شما مسئولیت دارید که انتخابهایتان در ادامهی راهِ برنامههایتان باشند.
نیمهی پر لیوان!
نیمهی پر لیوان را ببینید. خوبیهای مردم را ببینید. ما معمولاً خودمان را بر اساس نیتها و قصدمان قضاوت میکنیم، ولی دیگران را بر اساس رفتارشان. خب. بهتر نیست حواسمان به نیت و قصد دیگران هم باشد؟ آنچه که میخواستند انجام دهند، نه آنچه پیش آمده؟ اینطو
خیلی راحت میشود خوشحالیهای کوچک ایجاد کرد. آهنگ دلخواهتان را گوش کنید. اطرافتان را با چیزهایی که دوست دارید، زیبا کنید. خوشحالی با همین کارهای کوچک بدست میآید.
ری در ارتباط بهتری با دیگران قرار میگیرید و دربارهی مسئولیت اتفاقات پیشآمده به شکل درستتری قضاوت میکنید.
یک راه دیگر برای ارتباط مثمر ثمر این است که در گفتوگو به جای اینکه منتظر «جواب دادن» باشید، منتظر «فهمیدن» حرف طرف مقابل باشید! این یعنی سؤال بپرسید تا بهتر و بیشتر دیگران را بفهمید، نه اینکه فقط حرف و رأی خودتان را بزنید و به کرسی بنشانید.
برویم سراغ کار و مسئولیتپذیری در کار!
روشهای تقویت مسئولیت پذیری در محل کار:
مسئولیت کاری که برعهدهتان است را بپذیرید. فقط همین. این رتبهتان را بالاتر میبرد و دستمزدتان را بیشتر میکند. مثلها مدیرها فکر کنید. خودتان را رییس ببینید؛ مسئولیت کل پروژهی زیردستتان را بپذیرید.
سازگار باشید.
مسئولیتپذیر باشید در محل کار، با سازگار کردن خودتان با فضا. فقط آنچه برایتان لیست شده را انجام ندهید. میتوانید به فضای کاریتان توجه کنید و کارهای بیشتری انجام دهید، کارهایی که شکافها و نقاط مشکلساز را پر کند.
سخاوتمند باشید.
نه. منظورم پول نیست. لازم نیست همیشه برای کمک به دیگران، بهشان پول بدهید. بخشی از دانشتان را دراختیارشان قرار دهید. بیشتر از ساعت کاری، چند دقیقه به آنها گوش بدهید. با کمی وقت و دقت بیشتر، مشکلات کاری را به سمت حل شدن هدایت کنید.
پر انرژی باشید تا مسئولیتپذیری بیشتر داشته باشید.
واقعیت این است که در ازای انرژی و زمانی که برای کار میگذارید، پول دریافت میکنید. در نتیجه اگر میخواهید مسئولیتپذیر باشید، هم برای کارتان وقت بگذارید، هم انرژی. این انرژی را اگر رئیستان ببیند، هم انرژی را پخش کردهاید، هم میزان تمایلتان را در کار نشان دادهاید و هم به مرور در لیست «دلخواهها و دوستداشتنیها» قرار میگیرید؛ همه دوست دارند باشید و شما را ببینند.
برای قبول مسئولیت بیشتر خودتان را درگیر کنید!
باید با همکارانتان همکاری کنید. شما نمیتوانید فضای کار را برای خود ایزوله و جدا کنید و بگویید نه! نه از رییسم خوشم میآید و نه از همکارانم. هیچ کجای دنیا، کارها اینطور پیش نمیروند. اگر مسئولیت کاری را پذیرفتهاید باید هماهنگ با دیگران، آن را پیش ببرید.
نظم و ترتیب را فراموش نکنید.
باید با نظم و ترتیب کار را پیش ببرید، حالا هر چه قدر سخت، طاقتفرسا یا ناخواسته باشد. این قانونش است. تنبلی ممنوع، دیرکردن ممنوع، به تأخیر انداختن ممنوع! مسئولیتپذیری در محل کار، همزمان بهانه نیاوردن و انجام به موقع کار تا پایان آن است.
خلاقیت در ایدهپردازی یا حرفهتان!
«این جزء وظایف منه؟» اگر این سؤال را بپرسید و بعد چون جزء وظایف شما نیست، بی خیالش شوید، فرصت بزرگی را برای یک کار تازه ـ خلاقیت ـ از دست دادهاید. خلاقیت شما کمک میکند کارتان در سرعتی بهتر و در کیفیتی بیشتر و زیباتر انجام شود. دنبال راههای بهتر بگردید برای انجام دادن کارتان. این خودش خلاقیت است.
خب. راه حل زیاد است و آثار و هزینههای مسئولیتپذیری بسیار. برویم که همین راهها را پیش بگیریم و شروع کنیم. کار سختی نیست. همتی کم، اما ثمربخش. کاری ندارد. کمی مسئولتر باشیم، بیشتر و بیشتر موفق و خوشحال!
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دورههای آموزشی آکادمی بازار به صفحهی مربوطه مراجعه کنید. همچنین میتوانید دوره ثروت را تهیه کرده یا صفحه اینستاگرام دکتر احمد محمدی را دنبال کنید.