تاریخچه سیستم OKR چیست
تاریخچه سیستم OKR چیست و چه کاربردی دارد؟ بررسیها نشان میدهد که ایده تکنیک OKR برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ به وسیله فردی به نام اندی گراو (Andy Grove) در شرکت اینتل مطرح گردید و به نوعی مدیریت بر مبنای اهداف و نتایج کلیدی میباشد. ۲۹ سال پس از آن، فرد دیگری به نام جان دوئر (John Doerr) در سال ۱۹۹۹ با اندکی تغییرات در کمپانی بزرگ گوگل آن را معرفی نمود و تا به حال بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
نکته جالب اینکه کاربرد این روش جالب، یعنی روش OKR فقط برای سازمانها کاربرد ندارد و به راحتی میتوان از سیستم OKR برای پیشبرد و موفقیت در اهداف فردی هم استفاده کرد.
اهداف سازمان در روش OKR، کاملا ملموس، واضح و دقیق تعریف شده و هر شخص با اطلاع از وظایف و مسئولیتهای مربوط به خودش، برای تحقق این اهداف مشخص میکوشد. اما باید توجه داشت که مشخص کردن اهداف در سیستم OKR باعث میگردد هر شخص به طور کامل از وظایف خودش آگاه شود و با تمرکز کامل و بدون هیچگونه انحراف به انجام دادن وظایفش بپردازد.
یک برنامه خوب OKR چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
این برنامه هم مانند دیگر برنامههایی که این روزها با دنیای مدیریتی ارتباط دارد باید دارای ویژگیهایی مثبت و خوب باشد. به گونهای که باید پیش از آغاز هر فصل، اهداف و معیارهای دستیابی برای هر شخص، در آن مشخص گردند. به عبارتی واضحتر باید در استفاده از OKR توجه داشته باشید که این روش به هیچ وجه به معنی ارزیابی کارکنان نمیباشد.
یعنی OKR به عنوان ابزاری برای مقابله با کارکنان عمل نمیکند و برعکس به نوعی باید موجب افزایش بهرهوری و ایجاد انگیزه شود. در همین راستا موضوعاتی وجود دارد که میتوان آنها را به عنوان ویژگیهای یک OKR خوب و مناسب در نظر گرفت.
ویژگیهایی که بسیار مهم و حائز اهمیت هستند و باید به ارزش و اهمیت آنها پی برد. در این مقاله به این موارد اشاره میکنیم؛
- به طور کامل باید معیارهای دستیابی به این اهداف همواره منطقی تدوین شوند و ابزار لازم برای رسیدن به آنها نیز در دسترس باشد. باید در نظر داشت که اهداف مورد نظر نباید رویایی و دست نیافتنی باشند و از سویی دیگر هم نباید خیلی ساده و پیش پا افتاده باشند.
- این سیستم یعنی سیستم OKR باید یک متد پاداش محور (Bonus) برای کارمندان باشد و اگر به هر دلیلی این اهداف توسط آنها حاصل نشد به عنوان جریمه منظور نگردد.
- تا آنجا که امکان دارد باید از معیارهای غیرکاری و مربوط به مسائل رفتاری هم در این OKR ها به کار برد.
OKR چیست و چه مزایایی دارد؟
چنانچه میدانیم مزایا و معایب همواره کنار هم میآید و در همین راستا برای سیستم OKR هم مزایایی تعریف کردهاند که میتوان آنها به صورت خلاصه به این ترتیب بیان کرد.
- دقت، اندیشه و به عبارتی کلی تمرکز تلاشها و فعالیتهای سازمان
- تشکیل نظام فکری منسجم و نیز مناسب در شرکت
- امکان سنجش و بررسی میزان دسترسی به اهداف
- مشخص شدن اهداف مهم و اصلی شرکت
سیستم OKR چیست و چه معایبی را به همراه دارد؟
بنابر آنچه گفته شد، میتوان دریافت که همواره شرکتهای پیشتاز به دنبال استفاده از روشی منحصر به فرد و البته کاربردی برای مدیریت اهداف کوتاه و بلند مدت خود بودهاند.
به همین دلیل سیستم OKR به عنوان یکی از همین روشها میتواند برای شرکتهای کوچک و بزرگی که بهدنبال نظارت همیشگی و مشخص شدن وظایف کارکنان میباشند، بسیار کاربردی و موثر باشد.
اما همیشه در کنار همه مزایایی که ممکن است یک برنامه به ما بدهد معایبی هم وجود داشته باشد. در خصوص همین برنامه یا سیستم OKR ممکن معایبی وجود داشته باشد و حتی عواقبی دامنگیر ما شود. شاید بد نباشد در این مقاله با معایب یا به عبارتی سادهتر با عواقبی که ممکن است با آنها روبرو شویم، آشنا گردیم و حتما آنها را به خاطر بسپاریم.
گفته میشود این معایب در سال 2009 در مقالهای با عنوان “Goals Gone Wild” در “مدرسه کسب و کار هاروارد” منتشر گردید که بسیار هم جالب بود. مثلا در جایی میگفت که چگونه اهداف، نتایج و رفتارهایی را به وجود میآورد که ما در پی آن نیستیم. Goals Gone Wild به طور خاص چند مورد ویژه را ذکر میکرد که مرحله به مرحله به آن میپردازیم.
شاید سبب تمرکز شدید و حتی بیش از حد اعضای تیم روی یک موضوع خاص شده و خلاقیتهای دیگر آنها و دقت به جنبههای دیگری از وظایفشان را به طور کامل از بین میبرد. به گونهای که در برخی موارد بعضی از ایدهها نادیده گرفته میشود.
این درست است که به کارگیری این سیستم و هدف گذاری سبب شفافیت در مسیر حرکت سازمان میگردد. اما به نوعی هدفهای کوچک ما را روی سودهای کوتاه مدت متمرکز میکند و بیشتر به بررسی آنها میپردازد و ممکن است این موضوع در بلندمدت بسیار آسیب زننده باشد و به نوعی برنامهها را به هم بریزد.
هدفگذاری
بررسیها و تحقیقات پژوهشگران نشان میدهد به طور کلی افراد فقط میتوانند در یک زمان خاص بر یک هدف خاصتر تمرکز کنند. بنابراین وقتی در OKR سه تا پنج هدف مهم قرار داده و در نظر میگیریم، ممکن است بهراحتی اشخاص را دچار آشفتگی کنیم.
سیستم OKR ممکن است هدفهایمان را به سمت ریسکهای بالاتر هدایت کند. در نگاه اول هرچند شاید این مسئله موضوع بدی نباشد ولی ممکن است در موقعیتهای گوناگون ما را به بیراهه ببرد و بسیار زیانبار باشد.
باید بدانیم و دقت کنیم که متاسفانه هدفگذاری امکان تقلب را نیز بالا میبرد و بررسیهای انجام شده هم حاکی از آن است که ممکن است وقتی افراد نمیرسند وظایف خود را در زمان انجام شده انجام دهند، سطح عملکردشان را غیر واقعی تظاهر کرده و حتی شاید از وظایف خود شانه خالی کنند.
نکته مهمی که شاید جالب باشد بدانید این است که اهداف میتوانند از تمایل ما به آموزش، همکاری و حتی انگیزه ذاتی کم کنند. تحقیقات نشان داده است که اهداف کوچک، میتوانند بسیار الهامبخش بوده و درعین حال مانع یادگیری هم بشوند. گذشته از آن، اهداف تعیین شده حس رقابت را در اعضای تیم و سازمان بیشتر میکند که حتی این موضوع هم میتواند آسیبزا باشد.
موفقیت در کسب و کار و بازاریابی
با توجه به آنچه که گفته شد میتوان گفت در همه زمینهها باید به انتخاب اهدافمان توجه و دقت کنیم و اهداف درستی را انتخاب کنیم که به ما آسیب نزده و ما را دچار مشکل نکنند. به خصوص اگر اهداف از توانایی افراد گروه بیشتر باشد ممکن است با محقق نشدن اهداف ضربه سنگینی به افراد وارد شود.
پس باید بسیار دقت کنیم که برای چه گروهی از این سیستم استفاده میکنیم و حتما قبل از انتخاب قطعی و صد در صد، همه جوانب را در نظر بگیریم و به نوعی با تخصص و با نگرشی ماهرانه آن را در نظر بگیریم تا در میانه راه دچار مشکل نشویم.
شاید بهتر باشد با توجه به نوع کار و اهدافمان، معایب و مزایای سیستم OKR را بررسی کنیم و اگر متناسب با کار، هدف و برنامه ما بود، آن هنگام آن را به عنوان یک بازوی محرک و اصلی خودمان در نظر داشته باشیم. مثلا انتخاب این سیستم برای برنامه و کار ما چه معایب و چه مزایایی دارد و کدام یک بیشتر از دیگری میتواند به نفع ما باشد. به این ترتیب راحتتر و بهتر تصمیم خواهیم گرفت
نمونه های کاربردی از OKR برگرفته از دوره های بازاریابی
برای درک بهتر OKR چندین نمونه واقعی از استفاده از این روش در کسب و کارهای گوناگون را برای شما بیان می کنیم.
هدف (Objective): عملکرد کلی تیم فروش را بهبود بخشید.
نمونه هایی از نتایج کلیدی (KEY RESULT) برای دستیابی به این هدف
- میزان فروش فصلی را در حدود 500 میلیون تومان حفظ کنید.
- نرخ قراردادهای موفق را از 22% به 27% افزایش دهید.
- تماس های برنامه ریزی شده برای هر نماینده فروش را از 3 تماس در هفته به 6 تماس در هفته افزایش دهید.
- میانگین ارزش معامله را از 10 میلیون تومان به 12 میلیون تومان افزایش دهید.
هدف: میزان دسترسی و آگاهی از برند را خارج از محدوده جغرافیای فعلی افزایش دهیم.
نمونه هایی از نتایج کلیدی برای دستیابی به این هدف
- در خبرنامه ها و رسانه های محلی 10 بار در هفته آگهی دهید.
- ترافیک وب سایت را به میزان 10 درصد از محل هدف جدید افزایش دهید.
هدف: سئوی خود را بهبود بخشیم
نمونه هایی از نتایج کلیدی برای دستیابی به این هدف
- 10 پیوند ورودی جدید از وب سایت های مرتبط در هر سه ماهه دریافت کنید.
- صفحات داخلی وبسایت را بهینه سازی کنید و در هر فصل 10 صفحه را ارتقا دهید.
- سرعت بارگذاری وب سایت را افزایش دهید.
- هر هفته 1 پست وبلاگی جدید داشته باشید که مطابق با استانداردهای جستجوی کلیدواژه استراتژیک بهینه شده است.
هدف: عملکرد فعلی اپلیکیشن را بهبود بخشیم.
نمونه هایی از نتایج کلیدی برای دستیابی به این هدف
- زمان پاسخگویی اپلیکیشن را 1 تا 2٪ بهبود دهید.
- زمان توقف برنامه را 1٪ کاهش دهید.
- هر ماه 3 کد برنامه را بررسی و در صورت نیاز به روز رسانی کنید.
هدف: استفاده از اکانت اینستاگرام برای افزایش فروش و آگاهی از برند.
- تا پایان سال 100 هزار دنبال کننده داشته باشید.
- نرخ مشارکت متوسط در همه پست ها را به 2.5% برسانید.
- 15% فروش ها از طریق اینستاگرام باشد.
نتایج کلیدی بایستی “چگونگی رسیدن به هدف” را با بیانی واضح و با معیار مشخص توصیف کنند.
دوره های آکادمی بازار برای ارتقای کسب و کار شما
آکادمی توسعه کسب و کار آکادمی بازار با بهره گیری از دانش به روز و تجربیات منحصر به فرد استاد محمدی و با ارائه مشاوره تخصصی در حوزه کسب و کار، توانسته موجب شکوفایی و بالندگی دهها سازمان و کسب و کار گوناگون شود. همچنین بیش از هزاران نفر با بهره گیری از دوره های جامع بازاریابی و فروش، دوره مشتری مداری، دوره اصول و فنون مذاکره، دوره آموزشی حرفه ای بازاریابی و فروش تلفنی و مشاوره فروش، توانسته اند موانع موجود در مسیر شغلی خود را برطرف کنند و به سوی آینده شغلی روشن خود گام بردارند.