خودت را چقدر دوست داری؟ همینی که اکنون هستی را میپسندی، خصوصیات اخلاقیت را قبول داری؟ کارت را چطور؟ مدیر و همکاران و محیط کاریت را؟ گاهی بعضیها در شرایط نامساعدی مشغول به کارند اما با توجیه اینکه میترسند کارشان را از دست بدهند همه چیز را به جان میخرند؟
شما چطور؟ چنین شرایطی داشتهاید یا اگر در آن قرار بگیرید تحمل میکنید؟ خیلی محکم و مطمئن به شما توصیه میکنم، هیچگاه شرایط بد کاری را تنها به خاطر مسائل مالی تحمل نکنید، روحتان در این شرایط فرسوده میشود و شما تبدیل به چیزی میشوید که هیچگاه آن را دوست نخواهید داشت.
انسان در به دست آوردن بهترینها نامحدود است
حقیقت این است که واقعیت وجودی ما پتانسیل و ظرفیتی نامحدود برای پیشرفت و تعالی در اختیار دارد. برای قابلیت و تواناییهای ما هیچ ظرف و گنجایشی تعریف نشده، ما نامحدودیم و هیچ مرزی برای آن وجود ندارد. نبوغ و قابلیت ارثی نیست، اکتسابی است و برای به دست آوردن آن باید تلاش کرد. اما چرا ما هیچگاه شاهد پیشرفت بینهایت در زندگیمان نبودهایم؟
چرا اکثر ما استاد سوزاندن موقعیتهای طلایی زندگی هستیم و هر بار پشت در موفقیت قرار میگیریم بدون اینکه دستگیره را بپرخانیم و وارد آن شویم، از آن بیتفاوت عبور میکنیم؟
حقیقت بزرگی که وجود دارد این است که زندگی بسیار فراتر از چیزی است که ما تا کنون درک کردهایم. اگر واقعا به دنبال کشف فرصتهای طلایی زندگی باشید آنها را خواهید یافت. اگر به راستی ما این فرصتها را میشناختیم و با آنچه در جریان است قاطی نمیکردیم، چقدر همه چیز فوقالعاده میشد؟ کاش میتوانستیم درست را از غلط تشخیص دهیم، کاش ریسک میکردیم و بر ترس وجودمان غلبه میکردیم.
اینطور به جای قرار گرفتن در وضعیت فعلی و یا حتی پسرفت شاهد پیشرفت در زندگیمان میبودیم و آن زمان بود که زندگی واقعی را درک میکردیم. دیروز و گذشته نباید باعث توقف و تاسف شما در زندگی شود، آنچه گذشته به راستی گذشته است. شما آن فرد گذشته نیستید، شما همانی هستید از این لحظه به بعد، پس تغییر کنید و شاهد رشد و ترقیتان باشید.
هیچگاه نخواهید درک کرد که اگر با تمام قوا و قابلیتهایتان زندگی کنید، آنگونه چطور خواهد بود؟ مگر اینکه امتحان کنید. ارزشش را دارد.