تیم سازی چیست؟
قبل از اینکه به سراغ این موضوع که چگونه تیم سازی کنیم برویم، بهتر است بدانید که تیم سازی چیست. تیم سازی فرایندی است که در آن افراد با مهارتها و تخصصهای مختلف در کنار یکدیگر قرار میگیرند و به صورت هماهنگ برای رسیدن به یک هدف خاص تلاش میکنند. ساخت یک تیم کار راحتی نیست و به مهارت زیادی نیاز دارد.
مدیری که مسئولیت تیم سازی در یک شرکت را بر عهده گرفته است باید اطلاعات زیادی از نقاط ضعف و قدرت اعضای تیم داشته باشد تا بتواند هر کدام از اعضا را در بهترین مکان قرار دهد. بهتر است بدانید که تیم سازی فرایندی نیست که به یکباره انجام شود، بلکه یک فرایند گام به گام است. در بسیاری از موارد تیمها برای انجام یک پروژه خاص طراحی میشوند. در ادامه قصد داریم تا به شما بگوییم که چگونه تیم سازی کنیم.
چگونه تیم سازی کنیم؟
داشتن یک تیم همدل که اهداف خاصی را دنبال میکند، آرزوی هر مدیری است. تیم کارآمد به خودی خود به وجود نمیآید؛ بلکه یک مدیر موفق آن را میسازد. اگر میخواهید تیم رؤیایی خودتان را بسازید، مراحل ذیل را به دقت و مو به مو اجرا کنید.
بیشتر بخوانید: بایدها و نبایدهای نقش مدیر
استیو جابز (Steve Jobs) کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت پرآوازه و مشهور اپل در خصوص کار تیمی اینگونه میگوید: کارهای بزرگ در تجارت هرگز توسط یک نفر انجام نمیشود، بلکه این کارها توسط تیمی از افراد انجام میشود.
در مقاله منتشر شده در سایت TeamStage تحت عنوان (Team Building Statistics: Effectiveness and Engagement in 2022) نشان داده شد که تیم سازی میتواند اخلاق کاری و نوآوری را تا حدود 10 برابر بهبود بخشد.
مرحله اول: ساخت یک تیم قوی و عالی با استخدام غیر مستقیم نیروهای کار شروع میشود
انسانها به طور غریزی به سمت افرادی که شبیه به آنها هستند، کشیده میشوند. ما به طور غیر عادی مایل هستیم تا با افرادی نشست و برخاست کنیم که شبیه ما فکر و رفتار میکنند؛ این موضوع سبب میشود تا هنگام استخدام افراد ترجیحمان بر این باشد که افرادی شبیه به خود را استخدام کنیم.
با وجود داشتن درک معین از این موضوع برای ساخت یک تیم رؤیایی نیاز است تا دقیقاً برعکس این موضوع عمل کنید. برای داشتن یک تیم عالی باید با غریزه خود مبارزه کنید و دقیقاً افرادی را استخدام کنید که هیچگونه شباهتی با شما نداشته باشند.
شان اسنو (Shane Snow) در یکی از کارگاههای خود با درک روشن از این موضوع در خصوص افراد هم فکر در یک گروه اینگونه میگوید: گروهی از افراد که همه یکسان هستند، تنها به اندازه ی باهوشترین فرد گروه باهوش هستند.
بنابراین اگر تیمی میخواهید که بتواند مشکلات را یکی پس از دیگری مرتفع کند و در جهت پیشرفت قدم بردارد (باهوشتر از باهوشترین فرد گروه باشد)، به افرادی نیاز دارید که ایدههای متفاوت در سر میپرورانند.
بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که تیپهای شخصیتی مختلف ممکن است به جای برقراری تعادل و پوشش دادن نقاط ضعف یکدیگر، تناقض ایجاد کنند. از همین رو به دنبال استخدام افرادی با شخصیتهای مشابه هستند، زیرا بر این باور هستند که افراد با شخصیتهای مشابه ممکن است برای رسیدن به یک هدف خاص بهتر کار کنند.
مرحله دوم: ایجاد یک فرهنگ و همدلی در تیم بسیار مهم است، ارتباط برقرار کردن و بازی کردن میتواند بسیار کمک کننده باشد
هدف اصلی داشتن یک تیم متنوع این است که هر شخصی به راحتی نظرات و دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و تنها در این صورت است که شما میتوانید به نتایج دلخواه برسید.
اما اگر اعضای تیم احساس راحتی نکنند و نتوانند ایدههای خود را به راحتی بیان کنند، قطعاً نتیجه دلخواهی نیز اتفاق نمیافتد. برای ایجاد همدلی در بین اعضای تیم چند راه بسیار مهم وجود دارد.
حدود 86 درصد از مدیران شرکتها بر این باور هستند که عدم همکاری و همدلی در بین اعضای تیم عامل شکست بسیاری از تیمها است.
1. داستان سرایی:
منظور از داستان سرایی این است که مردم داستانهای زندگیشان را با سایر هم تیمیهایشان به اشتراک بگذارند، این موضوع باعث ایجاد همدلی بیشتر بین تیم میشود. شان اسنو (Shane Snow) میگوید: تیمهایی که بیشتر داستانهای شخصی خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند، در کنار یکدیگر آرامش و احساس امنیت بیشتری دارند.
2. انجام بازی:
انجام بازیهای گروهی در محیط کار دقیقاً تأثیر مشابهی با گفتن داستانهای شخصی دارد. بازی و ویژگیهای منحصر به فرد آن باعث میشود تا افراد با فیلترهای کمتری با یکدیگر صحبت کنند که برای ایجاد همدلی و رابطه صمیمی در تیم بسیار مفید است.
این دقیقاً همان چیزی است که مدیران شرکتها در هنگام رویارویی با مشکلات مربوط به کار به آن نیاز دارند.
شان اسنو در این خصوص اینگونه میگوید: وقتی شما در حال انجام یک بازی هستید، مغز شما میداند که هیچ خطر واقعی برای شما وجود ندارد و همه چیز خوب است.
وقتی در حال انجام بازی هستید یا زمانی که دارید با سایر هم تیمیهای خود شوخی میکنید به راحتی میتوانید موقعیتهای پر تنش را کاهش دهید و کمی احساس بهتری داشته باشید. معاشرت بین اعضای تیم الگوهای ارتباطی را بیش از 50 درصد افزایش میدهد.
3. کافه تریا:
یکی از راههای بسیار ساده و موفقیتآمیز برای ایجاد همدلی و پیوند بین اعضای یک تیم، حضور اعضا در کافه تریا است. بهتر است تیم خود را تشویق کنید تا در یک مکان و در کنار یکدیگر مشغول خوردن غذا شوند.
کوین نایفین در تحقیقی که به منظور شناسایی روابط اعضای یک تیم آتش نشانی با یکدیگر بود، انجام شد. متوجه شد که همبستگی مثبتی بین غذا خوردن و عملکرد تیم وجود دارد. برای مثال رفتار مشارکتی میان اعضای تیمی که با یکدیگر غذا میخورند، دو برابر بیشتر شناسایی شد.
شرکتهایی که بین اعضای خود رابطه قوی برقرار میکنند، 5/4 برابر کمتر احتمال دارد که بهترین اعضای خود را از دست بدهند.
مرحله سوم: تیم خود را حول یک هدف مشترک متحد کنید
همکاری تعدادی از افراد با طرز فکر متفاوت و تواناییهای فردی متفاوت در قالب یک تیم برای رسیدن به یک هدف مشترک، بهترین راه برای رسیدن به آن هدف است.
در سال 1986 میلادی و اندکی بعد از اخراج استیو جابز از شرکت اپل، او یک شرکت کوچک سازنده کامپیوتر به نام پیکسار را خریداری کرد. به محض ورود به شرکت استیو شروع به ایجاد تغییرات کرد، تغییرات را با جابهجایی صندوقهای پستی شروع و با انتقال کافه تریا، کافی بار و … به مرکز ساختمان به اتمام رسید.
چالش واقعی که جابز در پیکسار با آن روبهرو بود، کار کردن افراد با فرهنگهای مختلف در شرکت بود. ایده جمع کردن کل کارمندان در وسط ساختمان در ابتدا برای جلوگیری از هدر رفتن فضا صورت گرفت، اما استیو جابز متوجه شد که زمان برقراری ارتباط چشمی اعضای تیم با یکدیگر تازه ماجرا آغاز میشود.
استیو جابز بر این باور بود که بهترین خلاقیتها زمانی حاصل میشود که افراد از حوزههای مختلف و با فرهنگی متفاوت با یکدیگر کار کنند.
مرحله چهارم: از تیم خود بخواهید مدتی را صرف مطالعه و بررسی پروژههای کنند که مربوط به حیطه کاری آنها نمیشود
برای اینکه تیم شما سازندهتر باشد، باید آنها را تشویق کنید تا زمانی را صرف فکر کردن در مورد چیزهایی کنند که مربوط به کار مستقیم آنها نمیشود. با این کار ذهن کارکنان بازتر میشود و در نتیجه میزان خلاقیت آنها نیز به طرز قابل توجهی بالا خواهد رفت.
اسنو به این موضوع اشاره کرد که تیمی که در حال بررسی موضوعات دیگر هستند، پتانسیل بالاتری نسبت به گروهی دارند که تنها در یک زمینه مشغول فعالیت و کسب اطلاعات هستند.
اکنون که از اهمیت این موضوع با خبر شدهاید، شاید این سؤال برایتان بهوجود آید که چطور میتوان تیم خود را به سمت پروژههای غیر مربوط سوق داد. برای اینکار چند راهکار وجود دارد که در ادامه به معرفی و بررسی برخی از این راهکارها خواهیم پرداخت.
1. دعوت کردن از سخنرانان خارجی:
میتوانید از افرادی که در خارج از تیم شما هستند (افراد فعال در سایر تیمها و یا هر شخص آگاه دیگری) دعوت کنید تا با تیم شما در خصوص مسائل مختلف صحبت کند یا تیم شما را وارد سناریوهای خارج از مسائل عادی کار کند. با این کار شما تیم خود را تشویق به یادگیری چیزهای فراتر از موضوعات مربوط به کار میکنید.
2. صحبت کردن با تیم:
شما باید این باور را به تیم خود القا کنید که هر مسئلهای ارزش کاوش و جستجو را دارد. شما هرگز نخواهید فهمید که آیا این ایده کاملاً درست است، اگر فقط به یک سمت نگاه کنید. بررسی و کاوش در خصوص هر موضوعی شما را به سمت موضوعاتی سوق میدهد که تا کنون کسی به آن فکر نکرده باشد.
مرحله پنجم: به تیم خود این باور را القا کنید که قرار نیست همیشه عالی باشید؛ اما بهتر است بر روی افزایش مهارت تیمی و فردی خود تمرکز کنید
بیشتر اوقات کار تیمی کمی سختتر از آنچه که فکرش را میکنید، میشود. در یک گروه افراد مختلف با یکدیگر مشغول کار و فعالیت هستند، هرچه تعداد افراد یک گروه بیشتر باشد؛ سرعت پیشرفت کار کمتر خواهد بود.
علاوه بر پایین آمدن سرعت کار، برقراری ارتباط با سایر هم تیمیها نیز مشکل خواهد شد؛ اما شعار شما باید این باشد که ما با هم کار میکنیم؛ زیرا میتوانیم کارهای بیشتری را انجام دهیم و ما به هم نیاز داریم.
کار تیمی یک مهارت است، مهارتی که بسیاری از ما در آن ضعیف هستیم. شما به عنوان مدیر و لیدر گروه باید مهارت افراد حاضر در تیم را تقویت کنید.
جیم هارتر (JIM HARTER)اظهار داشت که مدیران تیمها مسئول 70 درصد انحراف در آموزشهای تیمی هستند.
یک تیم موفق چه ویژگیهای دارد؟
تیم سازی زمانی موفقیتآمیز است که تیم شما بتواند فعالیتی را بهتر از هر فرد و گروه دیگری انجام دهد. داشتن یک تیم قوی به ندرت به خودی خود اتفاق میافتد و برای ایجاد یک تیم عالی نیاز به دانش و همچنین اطلاع از ویژگیهای یک تیم موفق دارید.
در زیر برخی از ویژگیهای یک تیم قوی را شمردهایم:
- 1. بسیار مهم است که اهداف تیم برای تمامی اعضا مشخص باشد و تکتک اعضای تیم درک روشنی از هدف شرکت داشته باشند.
اندرو کارنگی (Andrew Carnegie): کار تیمی توانایی کار با هم در جهت یک چشمانداز مشترک و هدایت دستاوردهای فردی به سمت اهداف سازمانی است. این کار تیمی است که به افراد عادی این اجازه را میدهد که به نتایج غیر عادی دست پیدا کنند.
- 2. وقتی اهداف شرکت مشخص شد، بسیار مهم است که نقش هر کسی در تیم مشخص شود و اعضای تیم به درستی بدانند که هر کسی مسئول چه فعالیتی است.
این موضوع برای جلوگیری از تداخل اختیارات و جلوگیری از انجام مضاعف وظایف انجام میگیرد. “بهترین کار گروهی از افرادی حاصل میشود که به طور مستقل برای یک هدف کار میکنند” این جمله از جیمز کش پنی (James Cash Penney) کار آفرین و تاجر آمریکایی به خوبی اهمیت نقش هر فرد در تیم را نشان میدهد.
- 3. اگر احساس میکنید که دو نفر برای دستیابی به جایگاهی با یکدیگر در حال رقابت هستند، بهتر است منطقه را به مناطق کوچکتری تقسیم کنید و به هر شخص بر اساس نقاط قوت و ویژگیهای فردی و کاری، مسئولیت جداگانه و مشخص اهدا گردد تا تنشها و درگیریها از بین رود.
- 4. به عنوان یک رهبر شما وظیفه دارید تا درون تیم احساس اعتماد را ایجاد کنید. شما میتوانید محیط کار را به یک محیط دوستانه تبدیل کنید، این محیط دوستانه باعث بهوجودآمدن اعتماد و همچنین وفاداری درون تیم میشود.
85 درصد مردم بر این باور هستند که اعتماد برای داشتن یک تیم با عملکرد بالا بسیار مهم است.
- 5. شما به عنوان رهبر باید نسبت به کارهایی که توسط تیم شما انجام میشود، واکنش نشان دهید و از آنها بابت زحمتشان قدردانی کنید و این فرهنگ را بین تیم خود نیز نهادینه کنید تا افراد تیم قدردان کارهای انجام گرفته توسط سایر اعضای تیم باشند.
نورمن شیدل (Norman Shidle) نویسنده و تاجر معروف در یکی از سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره کرد که یک گروه زمانی تبدیل به یک تیم خواهند شد که هر یک از اعضای آن به اندازه کافی از خود و سهم خود در تمجید از مهارت دیگران مطمئن باشد.
- 6. به عنوان یک رهبر بازخورد دادن به تیم بسیار مهم است؛ بازخورد مثبت، منفی و منصفانه با اعضای تیم بسیار مهم است. اعضای تیم باید با بازخوردهای مثبت یکدیگر را تشویق به انجام کار کنند.
- 7. وجود درگیری و تنش در تیم، روحیه کار تیمی و در نتیجه کل تیم را از هم میپاشد به عنوان یک رهبر باید مراقب اینگونه رفتارها باشید و به سرعت آنها را شناسایی و با آنها برخورد کنید.
- 8. برقراری ارتباط درون تیم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، باید کانالهای ارتباطی بین خود و تیم ایجاد کنید تا برقراری ارتباط برای همه افراد فعال در تیم فراهم باشد.
- 9. بهتر است تیم خود را در جریان موضوعات مختلف و مهم قرار دهید و آنها را در این موضوعات مشارکت دهید. با این کار اعضای تیم احساس میکنند که در سرنوشت شرکت تأثیرگذار هستند و احساس مالکیت به شرکت خواهند داشت. هر چقدر این احساس در بین هم تیمیها بیشتر باشد، تیم برای رسیدن به هدف قویتر و متحدتر خواهد بود.
- 10. اگر به عنوان یک رهبر تیمی را هدایت میکنید، باید بدانید که نقش شما به عنوان نفر اول این چرخه بسیار مهم است. یک رهبر خوب پا به پای پرسنل و تیم خود زحمت میکشد و لیدری تیم تا زمان محقق شدن اهداف را بر عهده میگیرد.
لی یاکوکا: من همیشه دریافتهام که سرعت رئیس، سرعت تیم است.
چه دلایلی باعث شکست خوردن تیم میشود؟
بسیاری از افراد بر این باور هستند که کار تیمی در کشور عزیزمان ایران به مشکل بر میخورد و نتیجهای به جز شکست در پی نخواهد داشت(این افراد اعتقاد دارند که در ایران کار انفرادی به مراتب نتایج بهتری خواهد داشت).
شاید شما هم تا حدودی با این موضوع موافق باشید، اما آیا ریشه این مشکل به کجا میرسد؟ چرا برخی از کارهای تیمی در ایران با وجود هزینههای سنگین با شکست مواجه میشود.
توانایی فعالیت در یک گروه به عنوان زیر مجموعه مهارتی است که باید در زمان مدرسه و کودکی به ما آموزش داده میشد که متأسفانه در این مهارت کمیت آموزش ما لنگ میزد. مهارتهای کار گروهی و تیمی قابل آموختن است و با کمی تلاش و صبر میتوان به این مهارتها دست پیدا کرد.
از جمله عواملی که یک تیم را با شکست روبهرو خواهد کرد، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
1. عدم تعیین هدف و برنامهریزی صحیح برای دستیابی به اهداف:
زمانی یک تیم میتواند به صورت مؤثر کار کند که بداند چه کاری را باید انجام دهد و هر شخص در تیم مسئول انجام چه کاری است. شما به عنوان رهبر تیم وظیفه دارید تا به کارکنان و اعضای تیم این اطمینان را بدهید که هیچ شکافی و اختلالی در وظایف بین اعضای تیم وجود ندارد.
2. بهتر است برای تیم خود رویکرد روبهرشد تعیین کنید:
شما زمانی موفق خواهید شد که ذهن شما رویکرد روبهرشد داشته باشد، هر تیم زمانی میتواند موفق شود که تمام اعضای آن ذهنشان تنها و تنها درگیر موفقیت و حرکت روبهجلو باشد. به عنوان لیدر موظف هستید تا به تیم خود روحیه جنگندگی و موفقیت را تزریق کنید.
مارک سنبورن (Mark Sanborn) بر این باور است که بزرگترین خطری که یک تیم با آن روبهرو است، عدم موفقیت آن تیم نیست؛ بلکه این موضوع است که تیم موفق شود و سپس دیگر پیشرفتی نکند.
3. اعضای تیم برده شما نیستند:
اگر فکر میکنید که به تنهایی میتوانید، کارها را پیش ببرید دیگر نیازی به تیم نخواهید داشت. بسیاری از کارفرماها فکر میکنند که اعضای تیم باید تمام و کمال مطیع او باشند، اگر شما هم اینگونه شخصیتی دارید و فکر میکنید که شرکت شما قلمرو شماست به هیچ عنوان به دنبال تشکیل تیم نباشید، چرا که قطعاً شکست خواهید خورد.
شما باید به تیم خود به چشم همکارانی نگاه کنید که شما را در راه رسیدن به اهدافتان کمک میکنند.
4. القا کردن بیش از حد عقیده شخصی:
قبل از هر چیزی باید بدانید که بحث رهبری کردن یک تیم با مدیریت کارمندان بسیار متفاوت خواهد بود. اگر روحیه همکاری با سایر افراد را ندارید به هیچ عنوان به دنبال تشکیل تیم نباشید و کارهای خود را به صورت انفرادی پیش ببرید.
مدیر تیم با تزریق بیش از حد نظر و عقیده شخصی خود به تیم باعث میشود تا سایر کارمندان از کار دلسرد شوند، این در حالی است که یک لیدر به نوعی دیگر با کارمندان خود برخورد میکند. تک رو بودن و القا کردن نظرات شخصی خود به تیم جلوی خلاقیت و نظر سایر افراد تیم را که در برخی از مواقع ممکن است، کار ساز باشد میگیرد.
رید هافمن (Reid Hoffman) میگوید: مهم نیست که ذهن شما چقدر درخشان است اگر یک بازی انفرادی را انجام دهید، همیشه یک تیم بازنده خواهید داشت.
5. فراموش کردن هدفهای بلند مدت:
هر مدیری قبل از تشکیل تیم حتماً برای آن چشم اندازهای کوتاه مدت و بلند مدت تعیین کرده است. برخی از مدیران به دلیل طمع و به سود رسیدن سریعتر، ممکن است اهداف بلند مدت را فدای سودهای آنی کنند.
6. نبود همدلی در تیم:
برای تیمی که همدل است، زمان بسیار کمی برای توضیح بسیاری از مطالب لازم است. وجود همدلی در تیم باعث سرعت بخشیدن به انجام کارها و همچنین ایجاد پیوند نزدیکتر بین اجزا خواهد شد. شما به عنوان یک لیدر وظیفه دارید تا تیم خود را به یک زبان مشترک برسانید.
آیا با وظایف یک رهبر به خوبی آشنا هستید؟
رهبر مهمترین نقش در هر گروه و تیم را اجرا میکند، این رهبر است که اهداف تیم را مشخص و اعضای تیم را برای رسیدن به آن اهداف تشویق میکند. بسیاری از افراد تفاوت بین یک رهبر و مدیر را نمیدانند و فکر میکنند که رهبر تنها وظیفه مدیریت کردن اعضای تیم را بر عهده دارد که به این دسته از رهبران، رهبر نا کارآمد گفته میشود.
بهترین رهبر، رهبری است که ویژگیهای مثبت رفتاری زیادی دارد و مدام در حال تقویت این نکات مثبت است.
از جمله مهمترین وظایف که یک رهبر باید داشته باشد میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- وظیفه تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت هر تیمی بر عهده رهبر آن تیم است. بعد از تعیین اهداف تیم، رهبر وظیفه دارد تا تمامی اعضا را برای دستیابی به اهداف مشخص شده متقاعد کند.
- نظارت بر عملکرد تیمها و همچنین بهبود شرایط کاری تیم یکی از مهمترین وظایف هر رهبر است.
- رهبر موظف است تا عملکرد اعضای تیم را به طور مرتب ارزیابی کند و اعضای فعال تیم را مورد تشویق قرار دهد.
- یک محیط کاری یکنواخت و کسل کننده میتواند هر کسی را خسته کند، رهبر وظیفه دارد تا محیط کاری را طوری ایجاد کند که تمامی اعضا با انگیزه کافی و تمام قدرت خود کار کنند.
- رهبر باید فردی کارآزموده و ماهر باشد تا تلاش تیم را به نتایج فوقالعاده پیوند دهد.
- یک رهبر باید توانایی مدیریت بحران بسیار بالایی داشته باشد تا در زمانهای آشفته بتواند اوضاع را به خوبی مدیریت کند.
- یک لیدر باید اعضای تیم خود را به طور کامل بشناسد و از مهارتهای آنها اطلاعات دقیق در اختیار داشته باشد و در صورت نیاز برای اعضای تیم خود کلاسهای آموزشی برقرار کند.
- همانطور که در بالا هم اشاره شد، رهبر با مدیر تفاوت دارد. یک رهبر باید گوشی شنوا برای شنیدن انتقادات و همچنین مشکلات اعضای تیم خود داشته باشد و در سریعترین زمان نسبت به رفع این مشکلات اقدام کند.
- اعضای یک تیم مهمترین دارایی هر شرکتی است و یک رهبر خوب به درستی از این موضوع مطلع است.
- یک رهبر خوب وظیفه دارد تا محیط کار دوستانهای ایجاد کنند و اعضای تیم خود را مانند یک خانواده ببینند. چنین تیمی با اعضای همدل، حتماً در انجام کارهای خود موفق خواهند بود.
مشخصه بهترین تیم از دید گوگل
در سالهای اخیر مدیران گوگل تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا تعدادی از افراد نخبه را کنار یکدیگر جمع کنند و در نتیجه یک تیم فوقالعاده برای خود تشکیل دهند.
مدیران گوگل بر این باور بودند که تیم خوب تیمی است که تمامی اعضای آن بهترین باشند. در سال 2012 گوگل پروژه ارسطو را اجرا کرد، این پروژه چندین سال طول کشید و در این مدت دادههای مربوط به بیش از 100 تیم فعال تجزیه و تحلیل شد.
نتایج این تجزیه و تحلیلها نشان داد که بهترین تیم، تیمی است که اعضای آن نسبت به هم احساس مسئولیت دارند و برای حرف یکدیگر ارزش قائل هستند.
مت ساکاگوچی یکی از مدیران سطح متوسط گوگل مایل بود تا نتایج به دست آمده از پروژه ارسطو را عملی کند و به همین منظور او تیم خود را به خارج از سایت برد تا در خصوص بیماری سرطان خود صحبت کند. بعد از بیان مسئله کارکنان شرکت شروع به اشتراک گذاری داستانهای شخصی خود کردند.
در مرکز استراتژی ساکاگوچی و یافتههای گوگل مفهوم ایمنی “روان شناختی” وجود دارد و گوگل مهمترین عامل در ایجاد یک تیم موفق را امنیت روانی میداند. گوگل در نهایت آنچه که رهبران دنیای تجارت برای مدتی میشناختند برجسته کرد: بهترین تیمها به این نکته توجه دارند که همه اعضا باید به طور یکسان در گفتوگو با یکدیگر مشارکت داشته باشند و به احساسات هم احترام بگذارند.
بیشتر بخوانید: نقش اصول مدیریت در موفقیت کسب و کار
منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر
در ابتدای این مقاله از آکادمی توسعه کسب و کار آکادمی بازار آموختیم که چگونه تیم سازی کنیم؟ و پنج مرحله ساخت یک تیم کارآمد و قوی را به طور مفصل توضیح دادیم، سپس ویژگیهای یک تیم موفق را یک به یک برشمردیم و دلایل شکست تیمها را با هم بررسی کردیم.
بعد از مشخص کردن وظایف رهبر خوب به سراغ تعریف گوگل از یک تیم موفق رفتیم. همانطور که مطالعه فرمودید در این مقاله سعی شد تا شما را به طور کامل با روش ساخت یک تیم موفق و ویژگیهای یک رهبر خوب آشنا کنیم (امیدواریم در این امر توانسته باشیم موفق عمل کنیم)، اگر مایل هستید تا در خصوص ساخت یک تیم موفق اطلاعات بیشتری کسب کنید؛ منابع ذیل بسیار کمک کننده هستند.
کتابهای در دسترس و ترجمه شده فارسی:
- کتاب 17 اصل کار تیمی نوشته جان کالوین ماکسول (John Calvin Maxwell) ترجمه مرتضی ذوالانوار(لینک کتاب)
- کتاب هنر کار گروهی نوشته کارولین کایتوکس ترجمه گروه مترجمان(لینک کتاب)
- کتاب پنج دشمن عملکرد تیمی نوشته پاتریک لنچیوتی (Patrick Lencioni) ترجمه مهندس فضلاله امینی(لینک کتاب)
- کتاب کار تیمی برتر نوشته نویسندگان آلف راندولف، کنت اچ بلانچارد و پیتر گریزر ترجمه زهره رشوند(لینک کتاب)
کتابهای انگلیسی و ترجمه نشده:
- Leaders Eat Last by (Simon Sinek)
- Team of Teams by (General Stanley McChrystal)
- The Speed of Trust by (Stephen Covey)
- Reimagining Collaboration: Slack, Microsoft Teams, Zoom, and the Post-COVID World of Work by (Phil Simon)
- The Power of a Positive Team by (Jon Gordon)
- You Are The Team by (Michael G. Rogers)
تیم خود را بسازیم یا به طور انفرادی کار کنیم مسئله این است
در این مقاله در ابتدا به تعریف اینکه تیم سازی چیست پرداختیم و بعد از آن به سراغ پاسخ دادن به این سوال که چگونه تیم سازی کنیم، پرداختیم و تمام تلاش خود را کردیم تا به شما آموزش دهیم تا تیم خود را بسازید. اکنون و در انتهای مقاله شما میتوانید به سوال چگونه تیم سازی کنیم؟ به روشنی پاسخ دهید.
مایکل ولتون (Michael Welton) در یکی از نقلقولهای خود میگوید که بدون کار تیمی، هیچ راهی وجود ندارد که یک شرکت بتواند موفقیت را تجربه کند. افرادی که در تیمها کار میکنند به مراتب به نتایج بهتری به نسبت کار انفرادی دست پیدا خواهند کرد.
این جمله از مایکل ولتون به تنهایی میتواند ارزش کار گروهی را مشخص کند و به استناد آن میتوان بیان کرد که بدون تیم و کار گروهی هیچ موفقیت چشمگیری در انتظار شما نیست. داشتن یک تیم برای رسیدن به یک موفقیت بزرگ اجتنابناپذیر است، پس بهتر است به دنبال ساخت یک تیم قوی و همدل برای پیشبرد اهداف خود باشید.