نام و نام خانوادگی | احمد خیامی و محمود خیامی |
متولد | 1303 و 1308 |
زادگاه | مشهد |
ملیت | ایرانی |
پیشه | بنیانگذاران ایران خودرو |
زندگینامه احمد و محمود خیامی
آکادمی بازار قصد دارد در این مقاله شما را با زندگینامه احمد و محمود خیامی بنیان گذاران ایرانخودرو آشنا کند. سید محمود خیامی که امروزه ۸۷ سال سن دارد در دی ماه سال ۱۳۰۸ شمسی، در شهر مشهد متولد شده است.
او فرزند یک کامیون دار بود که به علت جنگ جهانی اول همه کامیونهایش را روسها مصادره کردند و به خاک شوروی اسبق بردند. به همین علت پدرش محل نگهداری کامیونها را به یک تعمیرگاه تبدیل کرد و محمود هم به دلیل کمک به پدرش ناچار شد برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانه روزی برود.
بومیهای شهر مشهد که خانواده خیامی را به صورت کامل میشناختند میگویند که در سرما محمود کار تعمیرات را انجام میداد و احمد نیز به کار حسابرسی و دفتری مشغول بود.
بعد از همه این کش مکشهایی که در زندگینامه احمد و محمود خیامی وجود داشت. سرانجام در سال ۱۳۲۸ شمسی و به تهران نقل مکان کردند تا زندگی دیگری را آغاز کنند، آنها به تهران که آمدند مجوز اتوبوسسازی را کسب کردند تا نخستین گام خودشان را برای خودروسازی بردارند.
زندگینامه احمد و محمود خیامی در دوران کودکی
گفته شده است که احمد و محمود خیامی در زمان کودکی، در خیابانها خودروهای مردم را میشستند. زندگینامه احمد و محمود خیامی مانند بسیاری دیگر از کارآفرینان ایرانی سرشار از تلاشهای بسیار و طولانی مدت است.
این دو برادر در شهر مشهد تعمیرگاهی به اسم برادران خیامی داشتند. احمد برادر بزرگتر مدت زمانی بعد راهی سفری طولانی مدت برای پیداکردن شغلی جدید در اروپا و آمریکا شد.
خیامی بنیانگذار چه شرکتهایی بود؟
او شرکتهای زیر را احداث کرد هرچند ایران ناسیونال که همان ایرانخودرو امروزی است که توسط برادرش احمد بنیانگذاری شد ولی در کل همیشه باهم بودند:
- ایران ناسیونال که ایران خودرو کنونی است.
- بانک صنعت و معدن
- فروشگاه کوروش که فروشگاه قدس امروز است.
احمد و محمود از همان اول با یکدیگر بودند ولی بالاخره از همدیگر به صورت یک جا جدا شدند تا اینکه سرانجام از بین آن همه شرکتهایی که احداث کردند شرکت ایران ناسیونال به محمود رسید و بعد از انقلاب هم توسط جمهوری اسلامی ایران مصادره شد، او نیز به کشور انگلیس رفت و مقیم آن جا شد.
رفتن احمد به خارج از کشور آغاز تحولها بود
رفتن احمد به خارج از کشور شروع تحول در زندگینامه احمد و محمود خیامی بود. احمد برادر بزرگتر مدت زمانی بعد برای یافتن شغلی جدید راهی سفری دراز در اروپا و امریکا شد. محمود نیز همزمان راهی تهران شد تا مقدمات احداث تعمیرگاهی در تهران را فراهم کند. همزمان احمد به او اطلاع داد که در شهر لندن موفق به بستن قراردادی با هیلمن هانت شده است.
محمود هم در تهران مقدمات احداث کارخانهای برای مونتاژ خودروی انگلیسی را فراهم میکند. احمد و محمود مدت زمانی بعد و کارخانه ایرانناسیونال را در تهران بنا کردند. کارخانه نیز باید ماشین پیکان تولید میکرد، همان خودرویی که تا ۲۸ سال بعد از انقلاب هم همچنان تولید میشد.
اجازه تولید مجدد خط پیکان برعهده هویدا نخست وزیر وقت بود و اجازه پایان کار پیکان نیز برعهده محمد خاتمی رئیسجمهور وقت ایران بود.
احمد و محمود این دو برادر پر تلاش در میانه فعالیتهایشان فروشگاههای زنجیرهای کوروش را هم راهاندازی کردند. برادر بزرگتر سید احمد خیامی یکی از بنیانگذاران و شریکان او در ایران ناسیونال بود. او امروزه از تبعه کشور فرانسه است. در دوران جداشدن دو برادر از همدیگر، ایران ناسیونال به محمود واگذار شد.
احداث شرکت ایرانخودرو
در زندگینامه احمد و محمود خیامی بیان میشود که به همراه خواهر خود مرضیه خیامی، کارگاه مونتاژ خودروی ایران را در سال ۱۳۴۱ احداث کرده بودند. وقتی که شرکت آنها با امکانات جدید و اسم رسمی “ایران ناسیونال” در سال ۱۳۴۶ و با سرمایه ۴۰ میلیون تومانی به ثبت رسید، فقط میتوانست روزانه در حدود ۱۰ خودروی سبک و ۷ خودروی سنگین (اتوبوس و کامیون بنز) را تولید کند.
با گذشت هفت سال، ایران خودرو با افتخار اعلام کرد که سرمایه شرکت در همین مدت زمان کوتاه، بیش از ۱۲ برابر شده است و ایران ناسیونال از لحاظ کیفیت و کمیت تولید، در ردیف یکی از بزرگترین خودروسازان آسیا قرار گرفته است.
بعد از آن، در سال ۱۳۵۲، ایران ناسیونال رسما اعلام کرد که رسیدن به خودکفایی در زمینه تولیدات قطعات یدکی را در راس کار خود قرار داده است. به همین منظور، در همین سال، شرکتهای بلبرینگ، پیستون و ایدم تبریز، شرکت ریخته گری، شرکت رضای مشهد و … توسط این کمپانی احداث شد.
در همین سالها، حاج محمود خیامی با کمک عدهای دیگر از سرمایه داران ایران، بانک صنعت و معدن و فروشگاههای زنجیرهای کوروش را نیز راه اندازی نمود و در سال ۱۳۵۶، ایران ناسیونال اعلام کرد که قصد دارد “پیکان” را از خط تولیداتش خارج کند و با شرکت پژو وارد شراکت جهانی شود.
داستان پیکان در زندگینامه احمد و محمود خیامی
مدت زمانی از تولیدات محدود اتوبوس گذشت که بنیانگذاران ایرانخودرو راضی نشدند و این دلیلی شد که به فکر تولید کردن اتومبیلی کوچک افتادند، که هم قدرت بدنی خوب و کافی داشته باشد و هم قیمت آن ارزانتر باشد، این دو خصوصیت سبب شد که تقریبا همه اقشار جامعه در سراسر ایران با هر درآمدی که داشتند میتوانستند آن را تهیه نمایند.
به همین علت شروع به برقراری ارتباط با کارخانههای خودروسازی در تمامی دنیا پرداختند. بعد از مذاکرات بسیار با کشورهای گوناگون مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلیس بالاخره توانستند با شرکت تالبوت انگلستان که در آن دوران اتومبیلهای هیلمن را تولید میکرد (زیر مجموعهای از شرکت کرایسلر امریکا بود) به توافق برسند.
در تاریخ اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ شمسی تولید هیلمن با اسم پیکان با تیراژ ۶۰ هزار دستگاه خودرو در سال با این اشعار به امید روزی که هر ایرانی بتواند یک ماشین پیکان داشته باشد شروع گردید. در اواخر همان سال اتومبیل پیکان با قیمت ۱۲ هزار تومان به بازار آمد .
جالب است که بدانید این تیراژ در سالهای دیگر با تولید اتومبیلهای پیکان تاکسی، پیکان کار (اونجری)، پیکان جوانان دو کاربراتوره، دولوکس و پیکان استیشن و وانت پیکان که به شش مدل میرسید به تیراژ ۱۲۰ هزار دستگاه در سال رسید.
پیشتازی ایران ناسیونال (ایران خودرو) در زمینه تولید پیکان به حدی رسید که در اوایل انقلاب اسلامی، حدود ۱۵ هزار نفر در داخل کارخانه و چندین هزار نفر نیز در بخش فروش لوازم یدکی و تعمیرگاههای مجاز که زیر نظر مستقیم کارخانه اداره میشد، به کار مشغول بودند. ولی پیکان برای این موفقیتها مشکلات فراوانی داشت.
مشکلات پیکان در اوایل راه و تدبیر برای مقابله باهاش
یکی از مشکلاتی که پیکان در اوایل کار با آن روبهرو شد، به جوش آمدن این خودروها در شهرهای دارای آب و هوای گرم از جمله شهر تهران بود که بعد از طی مسافتی یا ماندن در ترافیک، با آن مواجه میشد.
علت آن هم طراحی رادیاتور آنها مناسب با آبوهوای کشور انگلستان بود که این مشکل با هوش سرشار مکانیکها و قطعهسازان داخل کشور که با طراحی و ساخت رادیاتورهای چهارلول (که رانندگان قدیمی پیکان آن را به خوبی میشناسند) و جایگزین کردن آن با رادیاتورهای سهلول به سرعت این مشکل برطرف شد.
از دیگر مشکلات این اتومبیل تنظیم کاربراتور آن با آب و هوای شهرهای گوناگون بود. به طور مثال اگر این اتومبیل از تهران جهت مسافرت به شمال کشور میرفت کاربراتور آن دچار اختلال میشد و به خوبی کار نمیکرد و میبایست آن را مجددا تنظیم میکردند که با تعویض این مدل کاربراتورها که به آنها شیری نیز میگفتند، با کاربراتورهای اتوماتیک این نقص هم به سادگی برطرف گردید.
تبلیغ دردسر ساز پیکان
در سال ۱۳۴۷ شمسی بود که در طی یک تبلیغ تلوزیونی، برای پیکان جشن گرفتند و تبلیغ به این صورت بود که چند نفر دختر و پسر جوان باهم به دور پیکان میچرخیدند و میرقصیدند و شمع و کیک بزرگی را فوت میکردند.
به همین علت شد که صدای چندین تن از اساتید دانشگاه و نمایندگان مجلس به صدا در آمد و پس از یک هفته مجبور به قطع پخش آن شدند.
داستان پیکان هم به سر رسید
پیکان هم مانند همه چیز به آخر کار خود رسید و در سال ۱۳۸۴ شمسی بعد از آن که تولیدش متوقف شد. یکی از نکات جالب توجه در احداث کارخانه ایران ناسیونال این بود که بنیان گذاران ایرانخودرو در اوایل برای کار در کارخانه فقط از کارگران مشهدی و شهرهای اطراف آن استخدام میکردند.
هرچند ماه یک بار گروهی را به خرج از کارخانه با قطار برای استخدام به تهران میآوردند و بعد از گذشت دو ماه کار آزمایشی، کارگران خوب و ماهر و علاقمند به این صنعت را از میان آنان انتخاب و استخدام میکردند و بقیه افراد را باز با خرج شرکت به مشهد بازمیگرداندند.
بعدها با بزرگتر شدن کارخانه و تولیدات زیادتر از دیگر شهرهای کشور از جمله تهران نیز کارگران بسیاری به استخدام درآمدند. بنیانگذاران ایرانخودرو رفته رفته با گسترش و افزایش درآمد شروع به خرید زمینهای اطراف کردند و اگر امروزه به این کارخانه نگاهی دقیق بیندازید، مشاهده میکنید که سه جاده اتوبان، مخصوصی و قدیم کرج از میان این شرکت عبور میکنند.
یکی از کارهای خیامیها ساخت خانه و کمک به خانهدار شدن کارگران در محله ۱۶ دستگاه و ساخت شهرکی در کنار کارخانه بود به اسم پیکان شهر برای سکونت کارگران و کارفرمایان بود.
خاطره سر زدنهای محمود خیامی به کارخانه
از خاطرات جالب در زندگینامه احمد و محمود خیامی این است که یک روز محمود که عادت بسیار فراوانی به سر زده رفتن به حیاط کارخانه را داشت هنگامی که داشت در حیاط قدم میزد چشمش به کارگری افتاد که بیرون از بوفه نشسته و با عشق در حاله خوردن نان پنیر و انگور است.
برای محمود بسیار جالب بود چرا که قیمتهای بوفه بسیار ارزان بود به همین علت از آن کارگر پرسید که چرا به بوفه نمیروی؟ کارگر هم جواب داد که غذای کارخانه ۱۲ ریال است و نان و پنیر ارزانتر برایش در میآید.
اینگونه مبلغی ناچیز را برای خانوادهام جمع میکنم. محمود خیامی با شنیدن صحبتهای کارگر شکه شده بود و دستور داد غذاهای بوفه را مجانی کنند و در کنار آن نیز با ساختن مسکن و دادن وامهای بلند مدت کارگرانش را در ۱۶ دستگاه صاحب مسکن کرد. این کار در ایران توسط یک شرکت و موسسه خصوصی سابقه نداشت.
بعد از ورود محمود خیامی به خارج از کشور
به علت سابقهای که در همکاری با شرکت مرسدس بنز آلمان داشت، از این شرکت اعتبار بسیار گرفت و در خارج از کشور مجدد کار خودش را به عنوان یک فروشنده از صفر شروع کرد.
به علت آن که نبوغ اقتصادی داشت، باز هم موفق شد و امروزه خانواده او، یکی از نمایندگیهای فروش شرکت مرسدس در انگلیس و آمریکا را دارد. محمود خیامی با ثروت که از فروش “مرسدس” در کشور آمریکا کسب کرد، شروع به ساختن مدرسه در مناطق محروم استان خود (خراسان) کرد و آنقدر این کار خیر را ادامه داد که امروزه از او به عنوان یکی از بزرگترین مدرسه سازان تاریخ کشور یاد میشود.
جالب است بدانید که محمود خیامی مبلغ یک میلیون پوند هم به عنوان کمک به حزب کارگر انگلیس کرده است و مورد تمجید بسیار زیاد تونی بلر قرار گرفته است. محمود خیامی به همین علت به نام پدر صنعت خودرو در کشور شناخته میشود.
17 پاسخ
ما خیلی با حالیم ،،،، ماهنوز مینویسیم ان مرد امد ان مرد با اسب امد ،،،،انها میگویند ان مرد رفت به ماه ان مرد با اپولو رفت به ماه ،،،،،
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ،،،هنوز سر سمت چپ یا سر سمت راست بودن سیم کاپوت بازکن پیکان دعوا داریم ،،، ما خیلی باحالیم همش تقصیر رامبده که گفت ««««ما خیلی باحالیم »»»»
سلام کاربر گرامی
متشکر از ارائه نظراتتون .
البته این مقاله زندگینامه آقایان خیامی بود و ارتباطی با موضوعات عدم پیشرفت نداشت .
واقعا محمود عجب ادمی بوده با این حرکتش که غذاهای بوفه رو رایگان کرده خیلی حال کردم دمش گرم
سلام نوید عزیز
ممنون از اینکه نظرت رو با ما به اشتراک گذاشتی
هیییی یه زمانی پیکان ۱۲ هزار تومن بوده الان با ۱۲ هزار تومن فقط دوتا چیس میتونیم بخریم🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
سلام صالح عزیز
ممنون از اظهار نظرت
دیگه چیپس هم نمی شه خرید 🙂
Vaghean jaleb bood baram che adamaye khoub va nikookari boodan
سلام کاربر عزیز
بله همینطوره . ممنون از اشتراک نظرتون
متاسفم برا این طرز فکرت Massoud Khan !!!!!
.بهزاد نبوی وقتی وزیر صنایع سنگین بود در جلسهای با مدیران آن وزارتخانه از گاو صندوق محمود خیامی گفت که پس از رفتنش گشوده شد با اسناد و نقشههایی که نشان میداد ساخت کامل سواری میباید سال ۱۳۶۰ عملی شده باشد. خوابی که هنوز پس ۴۱ سال تعبیر نشده است.
سیم کاپوت پیکان مشخص کننده ماهیت این آقای خیامی است که برایش اشک ماتم می ریزید. جوانان دهه هفتادی از همه جا بی خبر شاید ندانند اما ما خوب یادمان هست که سیم کاپوت پیکان زیر صندلی سمت راست بود و راننده باید خم می شد واز سمت راست سیم کاپوت را می کشید. در حالی که هر کسی می داند که سیم کاپوت باید زیر پای راننده و کنار صندلی راننده باشد. اما چرا اینطور شد؟ چون همین آقای خیامی رفت از انگلیس ماشین اونجر را آورد و اینجا اسمش را گذاشت پیکان. آن وقت انگلیسیها که صندلی راننده شان سمت راست بود بردند سمت چپ. اما عمدا یا سهوا سیم کاپوت در سمت راست جا ماند! و این آقای خیامی و مهندسان ایران ناسیونال تا بدان حد خودباخته تشریف داشتند که حتی جرات نکردند اقلا سیم کاپوت را ببرند سمت چپ! اینکه فقط یک سوراخ لازم داشت و هیچ تکنولوژی خاصی احتیاج نداشت. اما سیم کاپوت ماند به عنوان سند وادادگی و وابستگی صنعت مونتاژ غرب زده ایران و مدیریتی که کارش فقط مونتاژ قطعات خارجی بود. حالا اگر این سبک مدیریت برایتان افتخار آمیز است، دیگر مشکل از خودتان است.
متاسفم برا این طرز فکرت ،نقص جانمایی یک سیم کاپوت ساده رو به چه چیزای مزخرفی ربط میدی.اول تا آخر پیکان همش نقص بود منکر این قضیه نیستیم ولی به هر حال خودرویی بود متناسب اون سالها با امکانات و تکنولوژی اون موقع ایران…مطمناً اگر انقلاب نمیشد شرکت ایران ناسیونال پیشرفت زیادی میکرد.مطمناً از خودروهای کره ای خیلی بهتر میشد.شاید هم در حد تویوتا و نیسان بودن،
از نظر اقتصاد کلی هم ایران میتوانست فقط با صنعت اتومبیل سازی متکی شدن به صنعت نفت رو برای همیشه کنار بگذارد،نه اینکه الان تمام هم و غم ما بشه نفت و دیگر هیچ،،
درود برشما
تو یک کوتاه فکری
متاسفم برای کوتاه فکری شما
در آن سالها تولید یا به قول شما همان مونتاژ پیکان کار بزرگی بود و تا سی سال بعد از انقلاب هم ادامه داشت .
واقعا بعد از انقلاب بسیاری از نخبه های اقتصادی و کارآفرینان برتر کشور یا اعدام شدند و یا اموالشان مصادره شد و نبض اقتصاد کشور را تا سالها دچار مرگ مغزی کردند.
بزرگان کارآفرین کشور را آواره غربت کردند و تا سالها کشور نتوانست قد علم کند در زمینه اقتصاد
امان از جهالت و نادانی .
دندون ها ی اسب رو میشماری؟
این حجم از سطحی نگری حیرت انگیز است. پیشنهاد می کنم کتاب «پیکان سرنوشت ما» که با بهره گیری از نوشته و خاطرات احمد خیامی توسط نشر نی نوشته شده؛ مطالعه بفرمایید. فقط یه نکته نگم دق می کنم به نظر شما بعد از 42 سال تولید پراید زه بغل پراید آپشنه؟؟