من یک پسر بچه 17 ساله بودم از ازوسا واقع در کالیفرنیا و خودم در خانه درس میخواندم و مدرسه نرفتم . پدر و مادرم تلاششان را کردند اما ما چیزی نداشتیم بدون هیچ پولی اما من یک کاری کردم .
من عاشق مردم هستم و از خودم خواسته ی بزرگی داشتم و بر روی ذهن و احساساتم حک کرده بودم هر کاری لازم است برای موفقیت انجام دهم .و فورا نیز دست به کار شدم و برای انجام دادن آن از بدنم استفاده کردم و تمرکزم را تغییر دادم .این کار را با تغییر حداکثری حالت بدنم و کاری که اسمش را جادوگری گذاشتم انجام دادم.
میتوانید به خودتان آموزش دهید که چه چیزی را باور داشته باشید؟بله یا خیر؟
صد در صد میتوانید .کدام یک از شما ها پس از رفتن به دیزنی لند این اشتباه بزرگ را انجام داده اید که سوار اسباب بازی با نام این دنیا ، دنیای کوچکی است شوید یک هفته پس از آن چه احساسی به شما دست داد ؟
هنوز هم دارید آهنگی که در آنجا به 24 زبان پخش میشود را مدام در ذهنتان تکرار میکنید . بگذارید یک چیزی را به شما بگویم کدام یک از شما تا به حال برایتان اتفاق افتاده است که بخواهید یک کاری را انجام دهید اما یک بخشی در ذهنتان مدام به شما یادآوری میکند نمیتوانی و کوتاه بیا .برای خیلی از ما این اتفاق افتاده است و این صدا جلوی چشممان را گرفته و کاری که باید انجام دهید این است که یک الگوی جدید بسازید من وقتی 17 سالم بود این کار را کردم من شروع کردم به جادوگری نه تایید شرایطم . تایید شرایط به این صورت است که من خوشحالم من خوشم و من بسیار خوش بختم . حالا مشکل کجاس حالت بدن شما این را نشان نمیدهد و اگر شما حالت بدنتان را تغییر ندهید به هیچ جا نمیرسید .
پس در جادوگری نه تنها میگویید چه چیزی میخواهید بلکه با تمام احساس و شوقی که دارید با بدنتان آن را نشان میدهید . و آنقدر در ذهنتان تکرار میکنید تا در ذهنتان نقش ببندد . درست مانند آن آهنگ به جایی میرسد که در ذهنتان هی تکرار میشود و به جایی که میخواهید شما را میرساند . پس از بدن و صدایتان استفاده کنید . پس من در 17 سال پیش یک سری از کار ها را انجام میدادم من برای جیم روآن کار میکردم که سخنگو بود و من تنها 17 سال داشتم و سعی میکردم با مردم تماس بگیرم و متقاعدشان کنم که با آمدن به سمینار جیم روآن میتوانند موفق باشند .
به عنوان سرایدار و مسافرکش کار میکردم و در ماه 14 دلار در آمد داشتم و به این اعتقاد داشتم اگر خودم را در حالت خودم قرار دهم میتوانم روی کسانی تاثیر بگذارم که در آن زمان از من موفق ترند .من کار هایی را میکردم که همین حالا هم برای 23 سال قبل از ورود به پشت صحنه انجام میدهم . پس من جادوگری میکنم و از تمام بدنم استفاده میکنم و میگویم :اکنون به ضمیر ناخودآگاهم دستور میدهم که امروز من را در جهتی هدایت کند که تا میتوانم به آدم های بیشتری کمک کنم تا به زندگی بهتری برسند واین کار را با دادن قدرت ، احساسات متقاعدسازی ، انساندوستی و هرچیز دیگر که لازم است تا بتوانم به مردم نشان بدهم وباعث شوم که همین حالا زندگیشان عوض شود.
وقتی وارد اتاق جلسه میشوم وقتی دو نفر با همدیگر روبرو میشوند اگر بین آن ها ارتباطی مناسب برقرار شود آن شخصی که مطمئن تر است همیشه بر روی طرف مقابل خود تاثیر میگذارد .و من نیز کاملا مطمئن بودم در حالی که آن ها تازه داشتن تلاش میکردند مطمئن باشند . من یک کار دیگر هم انجام دادم چون فقیر بودم طرز فکر خودم را عوض کردم .من تمام کارهایی که میگویم را انجام داده ام و هیچ وقت ترکشان نکردم من در زندگی خود فراوانی را تصور میکردم و بسیار سپاسگذار میشدم .
5 پاسخ
ممنونم عالی بود
سلام مهدی عزیز
خوشحالیم که این مقاله مورد توجه شما قرار گرفت. شما می تونید مقاله های بیشتری مانند: “راهکار های طلایی هدف گذاری برای دستیابی به موفقیت” رو دنبال کنید.
سلام مهدی عزیز
خوشحالیم که این مقاله مورد توجه شما قرار گرفت. ما به شما مقاله ی: “راهکار های طلایی هدف گذاری برای دستیابی به موفقیت” رو دنبال کنید.
خیلی مسخرس که میزنین سمینار انتونی رابینز بعد میاید ویدعو یکی دیگرو میزارید راه دیده شدن این نیست ….
سلام خواننده عزیز
از اینکه وقتتون رو برای این مطلب گذاشتید ازتون سپاسگزاریم
متن نوشته ی شده ی این مقاله از سخنرانی آنتونی رابینز گرفته شده و شما میتونید از این سخنرانی در قالب نوشته بهره ببرید.
ممنون از توجه شما