چقدر فرصت داریم تا بتوانیم به آرزوها و خواستههایمان برسیم؟ آیا همهی ما فرصتهای مشابهی در زندگی داریم؟
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که با خودتان بگویید:
- با نادانی و بیتجربگی این فرصت را هم مثل بقیه فرصتها از دست دادم.
- شانس به من رو کرده بود ولی نتوانستم از فرصتم درست استفاده کنم.
- کاش عقل الانم را دو سال قبل داشتم قدر فرصتها را میدانستم.
- چطور نفهمیدم و فرصت به این خوبی را از دست دادم؟
- چرا بقیه این همه شانس دارند و من ندارم؟
- …
ما با خودمان گفتگوهایی زیادی میکنیم. گاهی در درون، خودمان را تنبیه و گاهی تشویق میکنیم. گاهی به عملکرد خودمان انتقاد میکنیم و گاهی هم با شادمانی به خودمان میبالیم. در همهی این بالا و پایینها، یک نکتهی مهم وجود دارد و آن هم پاسخ به این سئوال مهم است:
چقدر از فرصتهای زندگی استفاده کردهام؟
این سوال کلیدی مشخص میکند ما در چه مختصاتی از زندگی ایستادهایم و در چه مختصاتی از زندگی حرکت میکنیم. کمی روی این سوالات دقت کنید.
- چقدر از فرصتهای زندگیتان را اصلا دیدهاید؟
- چقدر از فرصتهای زندگی را به بهترین شکل مورد استفاده قرار دادهاید؟
- با فرصتهایی که به شما داده شده چگونه برخورد کردهاید؟
- اصلا میدانید فرصت چیست و باید با آن چه کار کرد؟
- آیا همهی آدمها به یک اندازه فرصت دارند یا اینکه برخی فرصتهایشان زیاد است و برخی کم؟
- چقدر فرصت داریم به آرزوهایمان برسیم؟
- …
شما میتوانید خودتان سوالات بیشتری به این فهرستی که من نوشتم اضافه کنید. میتوانید مقالهی فرصت زندگی کوتاه است؛ قدر آن را بدانیم را بخوانید. اگر بخواهم در یک جمله در مورد فرصت حرفی بزنم باید بگویم از هر فرصتی که در اختیارت قرار گرفته درست استفاده کن.
فرصت یا opportunity به چه معنا است؟
فرصت یا opportunity یعنی وقت مناسب برای انجام کاری. مثلا بهترین زمان برای راهاندازی کسب و کار، بهترین زمان برای ازدواج، بهترین زمان برای خرید ملک و … . مثلا شخصی بیکار است و یک فرصت شغلی به وی پیشنهاد میشود. اگر متوجه فرصت شغلی بشود، از این فرصت استفاده کرده و خود را از بیکاری خلاص میکند. ولی اگر تنبلی کند و فرصت را نبیند باز هم بیکار میماند.
یا مثلا تصور کنید در برههی از زمان سرمایهگذاری روی خرید ملک کار عاقلانهای است و فرصت مناسبی است تا بتوانیم ارزش پول خودمان را چند برابر کنیم. برخی این فرصتهای رونق بازار را میبینند و خوب سرمایهگذاری میکنند ولی برخی در خواب هستند و متوجه اطرافشان نیستند.
وقتی میگوییم فرصت، یعنی بهترین زمان برای انجام کار. اگر از آن زمان طلایی تمام شود، عملا فرصت تمام شده است. مثلا این زندگی از زمان تولد تا مرگ فرصتی است برای زندگی کردن و کسب تجربه. اگر کسی از فرصت عمر خود استفاده نکند، در پیری افسوس میخورد. میتوانم در یک جمله بگویم که فرصت ها را از دست ندهید!
قدر فرصتها را بدانیم
اغلب ما انسانها موجودات عجیبی هستیم. نمیتوانیم درست و دقیق در زمان حال زندگی کنیم. یا در گذشته در حال حسرت خوردن هستیم یا در حال خیال پردازی برای آینده. حال آنکه فرصت همین لحظهی اکنون و همین الان است. دارایی ما همین لحظهی حاضر است که داریم زندگی میکنیم.
همین الان، دقیقا همین الان چه کار میکنید؟ نه به یک دقیقه قبل و نه یک دقیقه بعد کار داشته باشید. ببینید در هر لحظه مشغول چه کاری هستید؟ زندگی در روی کرهی زمین، فرصتهای لحظه به لحظه در اختیار ما قرار میدهد. ولی اکثر ما نمیبینیم.
منتظر معجزه هستیم، دعا میکنیم، این در و آن در میزنیم ولی وقتی فرصتی پیش میآید، اصلا نمیبینیم که در برکت باز شده و فرصتهای خوبی پیش روی ما است. شاید بگویید دارم شعار میدهم و اصلا متوجه نیستم که چقدر شرایط زندگی سخت شده و مردم مساله دارند.
مردم مساله دارند ولی مگر کسی گفته مسایل قرار است حل نشوند؟ مشکلات متنوعی داریم ولی مگر گفته شده باید در باتلاق مشکلات گیر کنیم؟ بیماری، بیپولی، بی حوصلگی و هزاران مسالهی دیگر وجود دارد ولی قرار نیست ما منفعل بنشینیم تا زیر آوار مسایل له شویم. اریک توماس سوال جالبی را مطرح میکند که فکر می کنید فرصت های زندگی را برای همیشه دارید ؟
اگر این مسایل در زندگی ما هست، مسایل دیگری از نوع دیگر در زندگی دوستان و آشنایان ما و بقیهی مردم جهان هم هست. مسایل هست و خواهد بود. این مساله حل شود، صورت مساله بعدی میآید، بعدی حل شود، مسالهی بعدی میآید. ما با حل کردن مسایل قوی و قویتر میشویم.
از کلاس اول دبستان تا دانشگاه درس ریاضی داشتیم. همیشه به ما مساله دادهاند و سعی کردیم حل کنیم. برخی مسایل را هم نتوانستیم حل کنیم و استاد یا دبیرمان آن را برایمان حل کرده است. هیچ مسالهی ریاضی تاکنون در مدارس مطرح نشده که کسی نتواند آن را حل کند. مسایل زندگی هم همین طور هستند.
مسایل را اگر بلد باشیم خودمان حل میکنیم و اگر بلد نباشیم میتوانیم از استاد راهنما کمک بگیریم. باید بتوانیم مشکل خود را به فرصت تبدیل کنیم. اگر این کار را یاد بگیریم در زندگی بسیار جلو میافتیم. باید همیشه به یاد داشته باشید که برای خلق فرصت ها منتظر دیگران نباشید خودتان شروع کنید. این موضوع در فیلم مانیبال هم نمایش داده شده است. میتوانید مقالهی استفاده از فرصت ها – برگزیده ای از فیلم مانی بال (Moneyball 2011) را مطالعه کنید.
در بین همهی این مسایل، فرصتهای طلایی هم پیش میآید که اگر به این فرصتها دقت و توجه کنیم، میتواند زندگی ما را دگرگون کند.
فرصتهای طلایی زندگی را ببینید و از کنارشان راحت عبور نکنید
وقتی میگوییم در زندگی مسایل مختلف وجود دارند، با قطعیت و جدیت میتوانیم بگوییم فرصتهای طلایی هم وجود دارند. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «فرصت مانند ابر از افق زندگی میگذرد، مواقعی که فرصتهای خیری پیش میآید غنیمت بشمارید و از آنها استفاده کنید»
بسیاری افراد آنقدر درگیر مسایل میشوند که نمیگذارند چشمانشان بتواند فرصتها را ببیند و بعد میگویند فرصتها وجود ندارند. یا فرصت بقیه را میبینند و فرصت خودشان را نمیبینند. فرصتها شرایطی هستند که برآیند آنها باعث میشود به نتیجهی مطلوب برسیم.
حالا چند سوال پیش میآید:
- آیا فرصتها از بیرون وارد زندگی ما میشوند؟
- آیا فرصتها را ما خودمان ایجاد میکنیم؟
- چه کار کنیم، فرصتهای طلایی به سمت ما بیایند؟
- چرا برخی اوقات نمیتوانیم فرصتها را ببینیم؟
- چرا برخی افراد فرصتهای بیشتری نسبت به ما در اختیار دارند و در واقع خوش شانستر هستند؟
قبل از خواندن ادامهی مطلب، اول خودتان به این پرسشها پاسخ بدهید و بعد مقاله را بخوانید. درنهایت باید این جملهی کلیدی را به یاد داشته باشید که خودت را دوست داشته باش. اگر خودتان را دوست دارید پس قدر فرصتهای زندگی را باید بیشتر و بهتر بدانید. میتوانید مقالهی ارزش قائل شدن برای خودتان را شروع کنید تا زندگیتان دگرگون شود را نیز مطالعه کنید.
آیا فرصتها از بیرون وارد زندگی ما میشوند یا باید خودمان آنها را ایجاد کنیم؟
نقش اول زندگی هر کدام از ما، خودمان هستیم. اگر زندگی ما فیلمی روی پرده سینما باشد، نقش اول را خودمان بازی میکنیم. پس اگر فرصتی هم چه از بیرون فراهم شود یا خودمان فرصت سازی کنیم، باز نقش اول تعیین کنندهی داستان است.
تصور کنید فردی بیکار است و میخواهد در کاری مشغول شود. فرصتهای شغلی باید از بیرون به سمت وی بیایند یا اینکه خودش باید برود و جویای کار باشد. تصور کنید این فرد در خانه جلوی تلویزیون نشسته و با خودش هر روز تکرار میکند که شغل مناسب باید خودش بیاید در خانه را بزند تا من سر کار بروم.
آیا چنین روالی درست است؟ آیا اصلا منطقی است که در خانه دست روی دست بگذاریم و بنشینیم و بگوییم منتظر فرصت هستم؟
حال تصور کنید، این فرد خلاقیت خودش را به کار میاندازد و فهرستی از کارهایی که با کمک مهارتهایش میتواند انجام دهد مینویسد. بعد از صبح زود به دنبال فرصت شغلی میرود. شاید در این بین با افرادی برخورد کند و فرصتهای شغلی نیز به وی پیشنهاد داده شود. ولی آنچه مهم است این است که این فرد خودش کمر همت بسته و به دنبال فرصت شغلی رفته است.
باید فرصتها را خلق کنیم. انسان این قدرت و توانایی را دارد که هر موقعیتی را به فرصتی خوب برای خود تبدیل کند. مثلا وقتی بیمار میشویم و مجبوریم چند روزی در منزل بمانیم، ظاهرا شکل قضیه موضوع بیماری است و بهصورت ناخودآگاه تصور میکنیم باید بخوریم و بخوابیم و دیگران از ما پذیرایی کنند.
حالا تصور کنید، فردی از همین بیماری فرصت سازی کند و زمانی که دراز کشیده یکی از کتابهای سودمند مرتبط با کار خود را که قبلا اصلا زمانی برای مطالعهی آن نداشت بخواند. شاید بگویید دل و دماغ خواندن کتاب را در بیماری نداریم. پاسخ من این است که اگر زندگی و لحظه به لحظه دقایق و ساعات آن برای شما مهم باشد، حتی در بستر بیماری هم توان انجام دادن برخی کارها را خواهید داشت.
فرصتسازی کنید و دست از فرصت سوزی بردارید
برخی افراد همواره در حال فرصت سوزی هستند. یعنی فرصتها را یکی یکی میسوزانند و بعد مینشینند و زانوی غم بغل میکنند. فرصتها را باید خودتان خلق کنید. میتوانید برای این کار خلاقیت به خرج بدهید. مثلا کسی که میخواهد کسب و کار خودش را ارتقا بدهد و رونق تازهای به کارش بدهد، باید بتواند خلاقیت به خرج داده و از فرصتهایی که در بازار هستند استفاده کند.
مثلا میتواند آموزشهای لازم را کسب کند. اگر محصول یا خدماتی را به بازار عرضه میکند لازم است روی آموزش تیم فروش خودش سرمایهگذاری کند. آکادمی بازار نیز خدمات مشاوره و آموزشهای متنوعی را در زمینهی توسعهی کسب و کار ارائه میدهد.
مثلا فردی را میشناختم که بازاریاب شرکتی بزرگ بود ولی نیاز داشت برخی مهارتهای بازاریابی را فرابگیرد. فرصتهای زیادی پیش رویش قرار داشت ولی بهدلیل عدم آموزش مهارتهای صحیح با مشکلاتی روبهرو بود. با صرف زمانی محدود میتوانست آموزش ببینید و کار خود را پیش ببرد.
فرد دیگری را میشناسم که برای بازاریابی محصولات شرکت، قدرت فن بیان خودش را باید تقویت کند. او مهارتهای اولیه را دارد ولی برای ارتقا کارش لازم است آموزشهای تکمیلی ببینید. وقتی او به آموزش مهارتهای دوره فن بیان مشغول میشود، عملا فرصتهای جدیدی را پیش روی خودش ایجاد میکند.
برخی از ما در مدرسه و دانشگاه برایمان اتفاقی میافتد که از هر آموزشی بدمان میآید. ولی باید بدانیم که همین یادگیری کمک میکند فرصتهای جدیدی برای ما ایجاد شود.
فردی را میشناختم که تصمیم گرفت در کسب و کار تمام ابزارهای لازم و آموزشها و مهارتها را بیاموزد و از خودش فردی متخصص و زبده بسازد. با هوشمندی تمام زمانی را صرف یادگیری میکرد. کتابهای هدفمند مطالعه میکرد و همیشه در حال تلاش و کوشش بود.
درنهایت بعد از گذشت چند سال به فردی کاملا حرفهای و متخصص در کار خودش تبدیل شد. فرصتها یعنی همین زمانهایی که میگذرند که ما میتوانیم صرف آموزش خودمان بکنیم. فرصتها یعنی ارتباطات خوب ما. فرصتها برای هر کسی معنا و مفهوم خودش را دارد. ولی کسی برنده میشود که فرصتها را میبیند و برای بهتر شدن وضعیت خودش تلاش میکند.
چرا قدر فرصتها را نمیدانیم؟
برخی از ما قدر فرصتها را نمیدانیم. فرصت جوانی، زمانهایی که در اختیار داریم، کارهایی که میتوانیم انجام دهیم و نمیدهیم مهارتهایی که باید یاد بگیریم و به سراغ آنها نمیرویم. فرصتهای بسیاری میتوانیم خلق کنیم ولی توجهی نداریم. برخی موارد را در این مقاله مرور میکنیم:
عدم هدفگذاری در زندگی
وقتی برای زندگیمان اهداف مشخص و روشنی نداریم، انگیزهی کافی نیز برای دنبال کردن اهدافمان نخواهیم داشت. به شما پیشنهاد میکنم پادکست هدف – برنامه فکرانه – دکتر احمد محمدی را بخوانید و پادکست مربوطه را گوش بدهید. برخی از ما دقیقا نمیدانیم هدفگذاری چیست. میتوانید سخنرانی آنتونی رابینز – هدفت در زندگی چیست ؟ را مطالعه کنید.
مطالعهی کتاب ” تمرکز روی هدف ” نوشته برایان تریسی به شما کمک میکند بهتر بتوانید برای زندگیتان هدفگذاری کنید. کسی در زندگی هدفی را دنبال میکند، از همه فرصتها به خوبی استفاده خواهد کرد و وقت و انرژی خودش را هدر نمیدهد.
برنامهریزی را یاد بگیرید
سعی کنید برای زندگی خودتان برنامهای منظم داشته باشید. کسی که هدفهای خوب و منطقی برای خودش تعریف کرده باشد و از طرفی برنامهریزی خوبی هم داشته باشد، گام به گام به موفقیت نزدیک میشود. نرم افزارهای مختلفی برای مدیریت زمان و دوره برنامه ریزی در بازار وجود دارند. زمان خود را با استفاده از این نرم افزارهای برنامه ریزی مدیریت نمایید.
پیشتر نیز به شما گفته بودیم که همواره برای سال جدید از قبل برنامه داشته باشید. اهداف و برنامههای سال بعد، فصل بعد، ماه بعد و حتی روز بعد خودتان را از هم اکنون آماده کنید.
نقاط قوت و نقاط ضعف خودتان را بشناسید
برای آنکه بتوانید از فرصتهای زندگی به بهترین شکل استفاده کنید، باید نقاط قوت و نقاط ضعف خودتان را بهخوبی بشناسید. فهرستی از نقاط ضعف و نقاط قوت خودتان تهیه کنید. به شما توصیه میکنم مقالهی برای رسیدن به خواسته ها باید روی نقاط قوت تمرکز کنیم یا نقاط ضعف؟ را حتما مطالعه کنید
باید بتوانید با توجه به اهداف، برنامهها و نقاط قوت و ضعف خود، به نقشهی خوبی برای ادامهی مسیر برسید. از چیزی نترسید. میتوانید در این مسیر به موفقیتهای خوبی برسید. افراد بسیاری همچون شما همین مسیر را طی کرده و موفق شدهاند. وقتی نقاط قوت خودتان را میشناسید و فرصتهایی در مسیرتان پیش میآید، راحتتر میتوانید از آن فرصتها استفاده کنید.
افرادی را دیدهام که روی نقاط ضعف خودشان گیر کردهاند و قدر نقاط قوت خودشان را نمیدانند. همین مساله باعث میشود که اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند و نتوانند بهدرستی کاری را بهانجام برسانند و به آرزوها و خواستههای خودشان نزدیک و نزدیکتر شوند.
گذشته را رها کنید و به فکر ساختن آینده باشید
برخی افراد را میبینم که خیلی بیرحمانه در مورد خودشان و شرایطی که دارند صحبت میکنند. مثلا فردی میگفت من در کودکی، همهی فرصتهایم سوخت. من نسل سوخته هستم.
گذشتهها تمام شده و چیزی که در اختیار داریم لحظهی حال است. باید بتوانیم از گذشتهها درس بگیریم و آینده را بسازیم. مثلا فردی را میشناختم که هر وقت میخواست از کسی کمک بگیرد خجالت میکشید. تصمیم گرفت این اخلاق و روحیهی خودش را کنار بگذارد و هم به دیگران کمک کند و هر جایی هم لازم شد از کمک دیگران استفاده کند.
ما موجوداتی اجتماعی هستیم، خیلی از فرصتها از کنار هم بودن ما ایجاد میشود. میتوانیم به یکدیگر کمک کنیم و به رشد و توانمندشدن یکدیگر نیز کمک کنیم.
خلاقیت به خرج دهید
برای آنکه بتوانید از فرصتهای زندگی بهخوبی استفاده کنید باید خلاقیت داشته باشید. یعنی برای هر موضوعی با ذهنی فعال کار را پیش ببرید. شخصی را میشناختم که برای سادهترین تا پیچیدهترین مسایل ایده و نظر داشت. همیشه از دریچهی متفاوتی به جهان و مسایل پیرامونش نگاه میکرد به همین دلیل میتوانست با ایدههای جدید و جذاب کار را جلو ببرد.
خلاقیت را در هر کار و موضوعی در صدر قرار دهید. خلاقیت شما میتواند باعث باز شدن درهای جدیدی شود. شاید بگویید، من از بچگی خلاق نبودم و ایدهی خاصی برای موضوعات مختلف نداشتم و حالا یک شبه هم نمیتوانم خلاق شوم. پاسخ من این است که وقتی ذهن فعال باشد، خلاق هم میشود.
باید تمرینات تفکری و ذهنی انجام دهید تا کم کم و به مرور زمان ذهن شما آمادهی انجام کارهای بزرگتر شود. مهارت آموزی در حوزهی ذهن به شما کمک میکند تا کم کم ایدههای بهتری هم به ذهنتان برسد.
میتوانید دوره آموزشی موفقیت و ثروت آکادمی بازار را تهیه کرده و با صرف زمانی محدود، دستاوردهای خوبی به دست آورید.
فرصتهای کوچک و بزرگ هر دو حائز اهمیت هستند
فرقی نمیکند که فرصتهای پیشِ روی شما بزرگ باشد یا کوچک. همهی فرصتها را باید غنیمت بدانید. هر فرصتی پیش آمد با آن جلو بروید. برخی تصور میکنند که باید تنها منتظر فرصتهای طلایی و ویژه باشند. اینکه منتظر اتفاقات و فرصتهای خیلی بزرگ باشیم خیلی خوب است ولی نباید فراموش کنیم که فرصتهای کوچک را نیز میتوانیم با خلاقیت خودمان به فرصتهای طلایی تبدیل کنیم.
فردی را میشناختم که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده بود و نمیتوانست شغل مناسبی پیدا کند. بهصورت اتفاقی با کسی برخورد کرد که کارخانهی تولیدی داشتند. کارخانهدار به وی گفت که نمیتواند بهعنوان لیسانس در شغلاش مشغول فعالیت شود، بلکه باید از خط تولید و در کنار کارگران کار کرده تا کار را یاد بگیرد و بداند دستگاهها چگونه کار میکنند.
آقای تازه فارغالتحصیل پذیرفت برود و کار را از صفر یاد بگیرد. در خط تولید هیچ کس نمیدانست که وی تحصیلات دانشگاهی دارد و همه تصور میکردند کارگری ساده است. بهفاصلهی چند ماه مدیر بخش تولید در اثر بیماری به مرخصی چند ماهه رفت و این آقا بهدلیل آنکه کار کردن با همهی دستگاهها را بلد بود، بهعنوان مدیر خط تولید مشغول فعالیت شد.
بعد از مدتی ارتقا شغلی گرفت و به عنوان یکی از مدیران میانی کارخانه، در بین همهی مدیران و مهندسان و کارگران بهخوبی شناخته شده بود. وی کار را از صفر شروع کرد. روزهای اول بیشترین فشارها را تحمل میکرد ولی جا نزد و پیش رفت.
او توانست فرصت کوچکی را تبدیل به فرصتی بزرگ و طلایی کند. گاهی بسیاری از ما با فرصتهای خوب زندگیمان همینطور برخورد میکنیم. از کنار موضوعات ساده رد میشویم و قدرشناس نیستیم.
برای دیدن فرصتها باید آمادگی لازم را داشته باشید
برخی افراد از این گلایه میکنند که فرصتها را نمیبینند و برای همین فرصتها یکی پس از دیگری برایشان از دست میرود. اگر کسی بخواهد فرصتها را بهخوبی ببیند باید ذهنش آمادگی لازم را داشته باشد. تصور کنید در اتومبیل نشستهاید و در خیابان به دنبال سوپر مارکت میگردید. وقتی مغازهها را با دقت نگاه میکنید، کسب و کارهایی را میبینید که تا دیروز با اینکه بارها و بارها از آن خیابان عبور کرده بودید، آنها را ندیده بودید.
چرا چنین است؟ علتش آن است که ذهن شما روی موضوعی زوم و فوکوس کرده و نقطهی توجه شما روی آن موضوع است. در این حالت میگوییم آمادگی ذهنی لازم را در آن موضوع دارید. افرادی را دیدهام که بدون آمادگی ذهنی میخواهند کارهایی را به انجام برسانند. باید خودمان را از نظر ذهنی برای آمدن و ورود آن موضوع به زندگیمان آماده کنیم.
آمادگی ذهنی موضوع بسیار مهمی است که باید بدان توجه شود. نمیتوانیم بدون آمادگی ذهنی فرصتها را ببینیم. برای هر کاری در این جهان لازم است آمادگی ذهنی داشته باشیم. نمیتوانیم بدون آمادگی لازم فرصتها را ببینیم.
از تجارب قبلی خودتان بهخوبی استفاده کنید
گاهی برخی افراد در گذشتهی خودشان غرق میشوند و آنقدر غصهی گذشته را میخورند که حال را هم از دست میدهند. بهترین کار آن است که از گذشته درس بگیرید و خود را برای فرصتهای بعدی آماده کنید. مهم نیست تجربهی قبلی شما ناکام بوده یا موفقیت آمیز، مهم آن است که در این لحظه فرصتهای بسیاری پیش روی شما است که باید قدر آنها را بدانید.
باید درسهای مربوط به تجارت قبلی خودتان را مکتوب کنید. ببینید هر موضوعی چه درسهایی برایتان داشته است و سعی کنید دفعهی بعد خطاها را به حداقل برسانید. دنیا محل یادگیری است و ما همیشه در حال آموزش هستیم. اگر خطایی کردیم میتوانیم جبران کنیم ولی اگر خطا را بار دیگر و مجددا تکرار کردیم باید خودمان را تنبیه کنیم.
بدبینی را کنار بگذارید
بدبینی باعث میشود نتوانید فرصتها را ببینید و از آنها استفاده کنید. افراد بدبین اگر به طلا هم دست بزنند باور ندارند که طلا در دست دارند و بههمین دلیل از کنار آن به راحتی عبور میکنند.
بدبینی باعث میشود آن چیزی که باید را نبینیم و نتوانیم فرصتها را هم ببینیم. شخص بدبینی را میشناختم که همیشه هر کسی حتی هدیه هم به او میداد آن را بد تعبیر و تفسیر میکرد و به آدمهای اطرافش نسبتهای بد میداد. یک بار بهصورت اتفاقی در مهمانی کنار فردی نشسته بود که ظاهرا مدیر عامل شرکت بزرگی بود. شخص بدبین هم در جستجوی کار. خداوند در و تخته را خوب کنار هم قرار داده بود. فرد بدبین با مدیرعامل شرکت هم کلام شد و درنهایت فرد بدبین متوجه شد که در حال صحبت با مدیر عامل شرکتی است که زمینهی کاریاش کاملا در تخصص او است.
ولی شدت بدبینی آنقدر در این فرد بالا بود که برای خودش آسمان و ریسمان بافت و میگفت حتما این فرد از روی قصد آمده و کنار من نشسته تا بتواند مرا با حقوقی کم استخدام کند. در صورتی که این طور نبود و این موضوع کاملا اتفاقی پیش آمده بود و اتفاقا اگر فرد بدبین در آن شرکت مشغول به کار میشد درآمدش سه برابر میشد.
فرد بدبین با همین بدبینی، فرصت استخدام در شرکتی بزرگ را از دست داد. فرصتی که ممکن است تا سالهای سال دیگر به سراغش نیاید. او بدبین بود و فرصتها را نمیدید. بلکه برای هر فرصتی هم برچسبی منفی میزد.
منتظر باشید
انتظار یکی از موضوعات مهم زندگی ما است. وقتی انتظار اتفاقی را میکشیم، گویی با آهن ربایی قوی آن موضوع را به خودمان جذب میکنیم. منتظر اتفاقات خوب باشید. اتفاقات خوب میتوانند وارد زندگی شما شوند. عدهای را دیدهام که همیشه منتظر اتفاقات بد و ناگوار هستند. اصلا باور ندارند که فرصتهای طلایی برای آنها نیز پیش میآید.
منتظر بهترینها باشید. بهترینها میتوانند زندگی شما را زیر و رو کنند. نترسید و آرزوهای بزرگی داشته باشید. منتظر فرصتهای طلایی باشید. زندگی بالا و پایین دارد ولی شما میتوانید روی قسمتهای خوب آن تمرکز کنید. چرا باید به موضوعات منفی و اتفاقات منفی فکر کنید، در حالی که میتوانید این انرژی ذهنی را روی موضوعات مثبت صرف کنید.
وقتی منتظر فرصتهای طلایی باشید، سر و کلهشان در زندگی تان باز میشود. برخی میگویند چرا شانس فقط درب خانهی فلانی را میزند و با ما قهر است. جواب این سوال روشن است. اگر منتظر آمدن فرصت و شانس باشید، شانس درب خانه شما را هم میزند.
وقتی منتظر بدبختی نشسته باشید، بدبختی به خانهتان میآید و وقتی منتظر خوشبختی باشید، فرصتهای طلایی را جذب میکنید. میتوانید خلاصه کتاب « کلید کاربردی قانون جذب » نوشته جک کانفیلد را مطالعه کنید تا ببینید چطور قانون جدب برای جذب فرصتها وارد عمل میشود. همچنین میتوانید مقالهی قانون جذب موفقیت- مثبت اندیشی ذهن را مطالعه کنید. در این بین نقل قول هایی از قانون جذب که حتما باید بخوانید نیز برای شما بسیار کمک کننده خواهد بود.
نترسید میتوانید بهترین ها را برای خودتان و زندگیتان آرزو کنید تا فرصتهای طلایی به سراغتان بیاید. میتوانید ۲۰ عبارت تاکیدی قانون جذب که شادی و نشاط را به شما می بخشد را مطالعه کرده و از بین آنها عبارات تاکیدی مناسب وضعیت خودتان را انتخاب کنید. بهره مندی از قانون جذب با استفاده از جملات تاکیدی امکان پذیر است. بقیه آن را به کار بردهاند پس شما نیز میتوانید از قانون جذب برای جذب فرصتهای طلایی کمک بگیرید.
قانون جذب کاربردهای زیادی دارد مثلا میتوانید از قانون جذب بهعنوان راهی برای غلبه بر افسردگی کمک بگیرید. حتی میتوانید از تکنیکهای طلایی قانون جذب برای رسیدن به اهداف و آرزوها کمک بگیرید. نترسید و به پیش بروید. این مسیر را افراد بسیاری رفتهاند و موفق شدهاند. پس شما نیز میتوانید همین مسیر را طی کنید. نگران چیزی نباشید.
آکادمی بازار نیز در کنار شما است و شما را تنها نمیگذارد. پس نگران نباشید. فرصتهای کوچک و بزرگ را ببینید و برای آنها طرح و برنامه داشته باشید. شما میتوانید سکان زندگی را در دست بگیرید و پیش بروید. نگاه خودتان را به زندگی عوض کنید و خودتان را دوست داشته باشید. به فرصتهای زندگی با چشم دیگری نگاه کنید و طوری زندگی کنید که خودتان فرصت ساز شوید و هر لحظهی زندگی برایتان فرصتی ایجاد کند. فرصتها را خودتان ایجاد کنید. خودتان بسازید و پیش بروید. این زندگی خود شما است و کس دیگری نمیتواند آن را برایتان بسازد.
میتوانید در دفتر یادداشت خودتان تمام فرصتهای کوچک و بزرگ را یادداشت کنید و ببینید از کدام یک میتوانید بهترین استفاده را ببرید. هر فرصت کوچک و بزرگ را مکتوب کنید. بدین شکل فرصتهای بیشتری به زندگی شما وارد میشوند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دورههای آموزشی آکادمی بازار به صفحهی دورههای آموزشی مراجعه کنید.