آنتونی رابینز در سال ۱۹۶۱ در یک خانواده فقیر متولد شد. آنتونی رابینز بعد از اخذ مدرک دیپلم مشغول کارهای گوناگونی شد اما سبب پیشرفت او نشد و تغییری در زندگی اش ایجاد نشد . آنتونی رابینز در سن ۲۲ سالگی در یک آپارتمان ۴۰ متری بسیار قدیمی، زندگی مجردی و فقیرانه ای را سپری میکرد و طبق گفته های خودش حتی مجبور بود ظرف هایش را در حمام بشوید . گذشته از مشکلات مالی بسیاری که داشت، بر اثر پرخوری و بد خوراکی، بیش از یک صد و بیست کیلوگرم وزن داشت و به دلیل چاق بودن، توان کاری را نداشت و بسیار تنبل بود اما آنتونی رابینز رویاهای بزرگی در سر داشت تا اینکه مسیر رسیدن به اهدافش را یافت و موفق شد .
سخنرانی آنتونی رابینز
به خاطر داشته باشید: مسیری که برای هدف طی می شود به اندازه خود هدف مهم است. فرض کنید که هدف شما این است که درسال جدید بتوانید در حدود 100000 دلار درآمد به دست آورید. اما شما بجای اینکه تمرکز خودتان را بر روی این مبلغ بگذارید. شما ابتدا باید در نظر بداشته باشید که چرا به دنبال همچین هدفی هستید و چگونه در طی مسیر شما را تا رسیدن به این هدف یاری می‌کند تا شما بتوانید به عنوان یک انسان، رشد و پیشرفت داشته باشید .
در واقع راز این روش هدف گذاری درست این است که این مسیر هدف است که باعث می شود شما ساخته شوید و سبب پیشرفت شما می‌شود نه خود هدف. بعضی اوقات ما در مسیر هدف به خوبی رشد می‌کنیم اما به هدفمان هم نمی‌رسیم. ولی همین رشد سبب موفقیت‌های بعدی و بزرگ‌تر ما می‌شود. و گاهی اوقات هم به آسانی به هدفمان می‌رسیم اما هیچ چیز به ما اضافه نمی‌شود.که این آغاز شکست های بعد می شود .
برای هدف گذاری صحیح باید محدوده مناسب برای هدف تنظیم کنید
قبل از شروع سال نو، بسیاری از مردم پیش خود قولی میدهند که به یک یا چند هدف دست یابند ؛ اما زمانی که 2 ماه از سال می‌گذرد آن‌ها یک کار را رها کرده‌اند یا در آن شکست خورده‌اند. علت این اتفاق این است که اکثراً اهداف خیلی بزرگی را انتخاب می‌کنند که از دسترس و توان آن‌ها خارج است. تمرکزتان را برو روی مسائلی که می‌خواهید بگذارید نه بر روی چیزهایی که نمی‌خواهید.
ذهن بسیاری از مردم به چیزهای منفی درگیر است. همین امر سبب می‌شود زمان انتخاب اهداف، چیزهایی را انتخاب کنند که نمی‌خواهند برایشان اتفاق بیفتد. به طور مثال بجای اینکه بگویند: نمی‌خواهم چاق شوم پس 10 کیلو وزن کم می‌کنم. باید بگویند: من می‌خواهم سالم بمانم ، پس ورزش می‌کنم ، تا وقتی که به BMI درست بدن خود برسم.
تحقیقاتش نشان می دهد که مردم اکثرا در فکر ترس‌هایشان می باشند. یعنی آن‌ها حتی هدف‌های خود را به صورتی انتخاب می‌کنند که ترس‌هایشان را پوشش دهد. خیلی وقت ها افرادی را دیدم که هدفشان کسب درآمد بود اما نه برای لذت بردن از زندگی، سفر رفتن و خرید یک خانه جدید. بلکه آن‌ها به دنبال کسب درآمد بودند تا فقیر نشوند،و بتوانند اقساطشان را پرداخت کنند، تا گرسنه نمانند .
بیشتر افراد جامعه مبتلا به این نوع ترس‌ها هستند که باعث می شود تصمیم گیری آن‌ها مختل شود و باعث می‌شود از روی ترس هدف‌هایشان را انتخاب کنند. یکی از رازهای بسیار ساده‌ای که به شما کمک می‌کند تا هدفتان را به درستی انتخاب کنید، تمرکز کردن بر روی چیزهایی که علاقه دارید به دست بیاورید نه بر روی چیزهایی که از آن‌ها می‌ترسید. پس از رسیدن به اهدافتان هرگز متوقف نشوید.
تاکید می‌کنم که شما هیچ گاه نباید در این روش هدف گذاری، از رسیدن به اهداف تان تسلیم شوید. صدها نفر در زندگی خود به هدف می‌رسند و بعد مانند شمعی بسیار زود خاموش می‌شوند. ودلیلش این است که آن‌ها خودشان را متوقف می‌کنند. و باید بدانید که این یک پیروزی نیست بلکه یک شکست بسیار بزرگ‌تر است.
وقتی به طور مثال هدفتان این است که 100 هزار دلار درآمد به دست آورید .
وقتی به این هدف دست یافتید احساس غرور بسیار زیادی می‌کنید و انرژی خیلی فوق العاده ای درون شما فوران می‌کند. اما بعد از آن چه؟ بدون هدف گیری جدید، شما متوقف خواهید شد.
وقتی شما در مسیر هدفتان شروع به حرکت می‌کنید. درواقع در حال رسیدن به آن هستید. اما نباید برنامه ریزی شما به همین محدود شود. بلکه از قبل یا از اواسط مسیر باید هدف بعدی در صورت رسیدن به هدف فعلی را برای خودتان تعریف کرده باشید. و اصلا نگران و ترس از نرسیدن به هدفتان را نداشته باشید.
مهم رسیدن به اهدا ف نهایی نیست. هرچند که خیلی از ما به سختی برای رسیدن به آن تلاش می‌کنیم و می‌خواهیم هر جور که شده آن را به دست بیاوریم. اما عدم موفقیت ما به معنای شکست خوردن به صورت کامل نیست. همین که ما در طول مسیر توانسته‌ایم رشد کنیم، و تجربه کسب کنیم و قوی‌تر شویم خودش موفقیتی است که ارزش آن کمتر از دستیابی به هدف نهایی نیست.
چیزی که به زندگی ما معنا می‌دهد رشد کردن است. این همان چیزیست که فرق بین انسان‌های زنده و مرده است. رشد کردن به روش های مختلف در زندگی ما رخ می‌دهد. ما قطعاً خیلی از موفقیت های خودمان را مدیون شکست‌هایمان هستیم. پس چیزی که شما باید نگران آن باشید این است که نکند رشد شما ناگهان متوقف شود.
