اتفاقات مانند یک قطار تندرو به مقصد خوشبختی و شادی هستند و از اولین ثانیهی حرکت با ما از داشتن ذهنی که آفرینندهی یک زندگی شاد است حرف میزنند.
در مقالات بارها به تفاوت اتفاقات و اینکه هر کدام حاوی سری نهان هستند سخن به میان آمده است. امروز تمام موضوع صحبتمان به این مقوله مربوط میشود. و از جنبههای گوناگونی آن را مورد بررسی قرار میدهد. اما اگر طالب خوشبختی و شادی در زندگی خود هستیم، باید با ذهنی باز به سراغ زندگی رویم. ما باید بدانیم که چرا ذهن آگاهی تاثیر زیادی بر سلامتی دارد؟
وقتی کلمهی تکرار را میشنویم شاید تنها چیزی که قدرت ذهن ما را از خودش پر کند روزمرگی و رفت و آمدهایی باشند که هر روز روی میدهند. مانند رفتن به محل کار و ماندن در آن محیط تا ساعت مشخصی و یا شرکت کردن در کلاسهای گروهی. حتی فردی که شغلی متفاوت داشته و یا برنامهی روزانهاش را از قبل نمیداند بعد از مدتی از تکرار شکایت کرده و خواهان وقایعی متفاوت با آن چه همیشه بدانها میپرداخته میشود. چنین فردی بعد از سرگرم شدن به کارهای جدید هم دوباره از شباهت دائمی آنها گلایه کرده و تغییر مسیر میدهد.
تکرار در هر چیزی که میبینیم میتواند پیدا شود و ما را فریب دهد. نه فقط در انجام کارهای روزانه و تفریحات گوناگون، که در شیوهی ارتباط داشتنمان با دیگری و نوع انتقال احساساتمان نیز نمود پیدا میکند. دیگری، خانواده و دوستان و یا فردیست که به او تعلق خاطر یشتری داشته و برای حفظ وجود او از راههای مختلف تلاش میکنیم. ما خواهان خوشبختی و شادی هستیم پس به دنبال آن می گردیم.
فریب تکرار
اغلب به نظرمان نمیآید که کسالت ذهن و بیمیلی درونمان نسبت به شروع روزی جدید مربوط به فریب تکرار در اینگونه موارد است. این را با تکراری شدن آدمها اشتباه نگیرید که ممکن است زیاد از زبان شخصی شنیده شود. تنوع طلبی انسان و گرایش او به تجربیات متفاوت موضوعیست حائز اهمیت که در این مجال نمیگنجد. سخن ما از افرادیست که با شناختی نسبی از وجود خویش همراه اطمینان و امنیت دست به انتخابهای زندگی میزنند اما گاهی درگیر سوالاتی میشوند که جوابش را ندانسته و یا آن را در جایی بسیار دورافتاده از پاسخ حقیقی میجویند.
اولین گزینهای که به سراغ ما آمده میگوید تمامیت حضور فردی که با او به صورت مداوم در ارتباط هستیم و یا کاری که مرتب انجام میدهیم نیازمند تغییر است. سپس ممکن است که در شیوهی انجام آن کار و یا طریقهی برقراری ارتباطمان با پدر، دوست یا همسر تردید کنیم. اما چه زمانی به خودمان شک کردهایم؟ آیا از وجود عینکی که سالها روی صورتمان جا مانده است با خبریم؟ از غباری که روی آن نشسته و شفافیت اطراف را از بین میبرد؟ به یاد داشته باشید که همواره به هدف خود شک نداشته باشید و ادامه دهید. حتی می توانید مقاله چگونه هدف گذاری هوشمندانه ای داشته باشیم را بخوانید.
تکرار فریب
ما در زندگی خود از آنچه میبینیم اطلاعات اندکی را دریافت میکنیم و با همان اطلاعات اندک به قضاوت پرداخته و شروع به تصمیمگیری و ایجاد تغییرات بسیار کلی میکنیم. اما اگر لایههای آغازین هر واقعه را کنار زده و تنها با چشمانی که هیچ غباری روشنی آنها را کدر نکرده نگاه کنیم میفهمیم حقیقت چه غریب مانده است. میفهمیم جوابی که به دنبالش میگردیم به راحتی پیدا نشده و باز فریب ظاهر واقعیت را خوردهایم. همانطور که در مقالهی “قانون جذب حقیقت و موفقیت در مواجهه با واقعیت-ذهن و زندگی شاد” مفصل به آن پرداخته شد.
قطار تندروی مقصد خوشبختی و شادی
معمولا وقتی کاری را بدون داشتن زمینهی پیشین برای اولین بار انجام میدهیم کمتر از دفعههای بعدی از نتیجه راضی هستیم و ممکن است اشتباهاتی را مرتکب شویم که صرفا به دلیل ناآشنایی ما در مواجهه با آن باشد. اما مثلا در دنیای ورزش انجام تمرینی مشابه پس از چند ماه پی در پی ممارست یقینا نتیجهای متفاوت با روز اول خواهد داشت. همچنین زمانی که یک مطلب مهم درسی را فقط یک بار و بسرعت مطالعه میکنیم آن آگاهی که پس از دو یا سه بار و با تامل بیشتر نصیبمان میشود به دست نمیآوریم.
اتفاقات چنان سریع میگذرند که اگر بر هر لحظهی عمر تمرکز نکنیم و منتظر دریافت نشانهای پراهمیت نباشیم بعید است که تمام آنچه همراه آوردهاند را به ما سپرده و با خیال آسوده به دیار خود باز گردند. هر اتفاق مانند یک قطار تندرو حین حرکت از اولین ثانیه با ما حرف میزند و پیغامهایی مهم از آنچه برای طی کردن مسیر برایمان مفید هستند میآورد. حالا اگر فقط نگاه کنیم یا گوشهایمان را متوجه صداها نسازیم که بخش اعظم آن گذشته است.
رمز موفقیت در برداشتن عینک غبار گرفتهی تکرار
شعر شیمبورسکا، معروفترین شاعر معاصر لهستان، شاید با کمی جدیت خواسته ما را متوجه غیر قابل جبران بودن لحظهها کند. برای همین است که باید بر گذران عمر خویش دقت بیشتری بورزیم تا کلامی را از دست ندهیم. شاید فرصت تمرین وجود نداشته باشد. شاید صفحهی پیش رو تنها پس از یک بار خواندن ناپدید شود. شاید خوشبختی و شادی هم به همین سادگی از دست برود. پس فرصت ها را از دست ندهید.
اگر همین مطلبی را که میخواندید پس از یک بار به پایان رساندنش از بین میرفت جور دیگری به آن توجه میکردید. حقیقت این است که این اتفاق میافتد. شما در ساعات بعدی فردی هستید که تجربهی چند ساعت دیگر به عمرش افزوده شده و دهها تصویر بی شمار دیگر در ذهن خود دیدهاید. پس چطور میشود خواندن مقالهی امروز آکادمی بازار را در این ساعت با ساعات بعدی یکی دانست؟ گرچه کلمهها همان کلمات هستند اما موقعیتی که ناخودآگاه ذهن شما در آن قرار میگیرد تعیین کنندهی میزان و نوع دریافتی ست که از اطراف دارید. فراموش نکنید که این موضوع مهم را میتوان به تمام آن چه قابل روی دادن باشد تعمیم داد.
هیچ چیزی و هیچ کسی تکراری نمیشود جز عینکی که به چشم میزنید.
2 پاسخ
“هیچ چیزی و هیچ کسی تکراری نمیشود جز عینکی که به چشم میزنید.”
احسنت، این مطلبیست که همگان یقینن با آن روبهرو شدهاند و برخی هم همانند خود بنده، بارها با آن دست و پنجه نرم کردهاند. فریب تکرار سراغ همه را میگیرد، اما آنان که فریبخوردن را تکرار نمیکنند حقیقت را خواهند دید. مطلب بسیار ارزندهایست و بنده را بسیار به فکر فرو برد.
از شما بسیار ممنونم. مطالبتان حقیقتن به جان آدمی مینشیند، چرا که از درونیترین وجوه آدمی سخن میگویید.
باشد که غبار تکرار هرگز بر چشم خوانندگانتان ننشیند. پاینده باشید
همین جور است که شما میگویید.. باعث خوشحالی و افتخار من است که این مطلبم ذهن آگاه شما را به فکر فرو برده است.
از توجه شما بسیار ممنونم و از اینکه دربارهی مطالب مینویسید و انگیزه میبخشید.
چنین باد..