درگیری کردن ذهن با افکار بیهوده شما را از اهداف اصلی دور می کند؟
داستان دو راهب
وقتی یک تجربه ناخوشایندی برایتان رخ میدهد یا کسی حرفی را به شما میزند که دوست ندارید، چه میکنید؟ آیا شما به حوادث و حرفهای زده شده فکر میکنید؟ آیا آن صحنه را بارها در ذهنتان مرور میکنید؟ آیا ذهنتان را با افکار بیهوده درگیر می کنید؟ یکی از داستانها در کتاب “۱۰۱ داستان ذن” درمورد همین موضوع صحبت میکند. این داستان درمورد دو راهبی است که باهم از یک روستایی به روستایی دیگر پیاده میرفتند. در مسیرشان به یک گودال پر از لجن و گِل میرسند که باید از آن عبور میکردند. در کنار این گودال زن جوانی را میبینند که ایستاده و نمیداند چگونه باید از آن بگذرد.
یکی از راهبها از او میپرسد: “آیا میخواهی از این گودال عبور کنی؟”
زن جوان میگوید: “بله! اما نمیخواهم که لباس و کفشهایم کثیف شوند.”
آن راهب میگوید: “بیا! من تو را به دوش میگیرم و به آن طرف گودال میرسانم.” او این کار را انجام میدهد و زن را به آن سوی گودال میرساند. پس از عبور از گودال دو راهب به آرامی ساعتها به راه خود ادامه میدهند تا اینکه به مقصدشان میرسند.
راهبِ دیگر سکوت خود را میشکند و به دوستش میگوید: ” چطور تو زنی را به دوش گرفتی درصورتیکه من و تو یک راهب هستیم و اجازه نداریم که زنان را لمس کنیم؟”
راهبی که زن را به دوش گرفته بود و به آن سوی گودال رسانده بود میگوید: “من زن را حمل کردم و آن را بر زمین گذاشتم اما انگار تو هنوز داری آن را با خود حمل میکنی؟”
این داستان درمورد اهمیت بیتفاوتی سخن میگوید. راهبی که زن را حمل کرده نسبت به قضیه با بیتفاوتی رفتار کرده و ذهنش را آرام نگه داشته بود و به فکر مسیر و جاده بود و یک لحظه هم به آن قضیه فکر نکرده بود. راهب دیگر اینطور فکر میکرد که لمس کردن زن کار اشتباهی بوده و به جای اینکه ذهن خودش را آرام نگه دارد، در کل مسیر به این کار فکر کرده بود. راهب اول این کار را فراموش کرد و کار خوبی کرد اما راهب دوم مدت زمان زیادی را برای فکر کردن به این موضوع هدر داد.
بیتفاوتی به شما در رها شدن از افکار منفی کمک میکند
در زندگی خود تجدید نظری بکنید و سعی کنید که بفهمید چند بار شما درباره عملکرد یا گفتار فردی دلخور شدهاید و نتوانستهاید از فکر آن بیرون بیایید؟ چند بار به خاطر دلخور شدن از کسی آسیب خوردهاید یا روابطتان به هم خورده است؟ فکر بیش از اندازه درمورد گذشته، تکرار افکار بیهوده و ناخوشایند در ذهنتان و عصبانیت و ناراحت بودن همانند حمل کردن یک بار سنگین بر دوشتان است. رهایی از این افکار و تا حدی بیتفاوت بودن نسبت به آنها بسیار مهم است. بیتفاوتی نسبت به افکار بیهوده تا حدی به شما کمک میکند که از افکار غیرضروری و مزاحم خلاص شوید و یک حس آزادی و شادی را به زندگیتان فراخوانید. به نجواهای درونی و افکاری که در ذهنتان مرور میشوند، توجه کنید آنگاه متوجه خواهید شد که چقدر از وقت و انرژی خود را صرف فکر کردن و مرور کردن حوادث گذشته، گفتهها و رفتارهای دیگران میکنید. از گذشته درس بگیرید و در آن نمانید. یاد بگیرید به جای تمرکز بر گذشته در لحظه حال زندگی کنید. شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید اما میتوانید لحظه حال را شادتر و لذتبخشتر سازید. بر حال تمرکز کنید و از آن لذت ببرید، بهترین کارها را بکنید و آیندهای بهتر برای خود تضمین کنید. شما میتوانید رهایی از گذشته و افکار بیهوده و منفی را یاد بگیرید. این امر با کمک بیتفاوتی، کنترل ذهن و تمرکز بر لحظه حال امکانپذیر است. این بار سنگینی را از دوشتان برمیدارد و برای شما آرامش، شادی، خوشی و حس آزادی را به ارمغان میآورد.
تغییر برای همه افراد مشکل است، و مغز افراد در برابر تغییر مقاومت می کند. دور ریختن افکار و عقاید پوسیده ی قدیمی هم نوعی تغییر است، که افراد بنا به دلایل مختلفی از جمله تعصبات بی مورد، ترس از تغییر و احساس ناامنی ترجیح می دهند، که به همان عقاید قدیمی خود پایبند باشند. در صورتی که تغییر پذیری و انعطاف پذیری در جهت مثبت و یادگیری افکار و عقاید جدید و مناسب، از خصوصیات بارز افراد موفق می باشد.
استاد احمد محمدی، در سمینار موفقیت به شما خواهند آموخت که افراد موفق چگونه تفکر و رفتار می کنند. و همچنین خواهید آموخت که به هنگام قرارگیری در شرایط سخت و بحرانی و مواجهه با شکست و مشکلات چگونه خود را تغییر دهید و از افکار و عقاید قدیمی که سبب قرارگیری شما در این شرایط بد شده است، دست بردارید و با انعطاف پذیری، آن شرایط را به نفع خود تغییر دهید. قدم اول برای تغییرپذیری و جایگزینی عقاید و افکار جدید و حذف عقاید پوسیده ی قدیمی، می تواند شرکت در سمینار موفقیت باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر به آدرس اینترنتی زیر مراجعه نمایید.
سمینار بزرگ موفقیت – استاد احمد محمدی