تاثیر نیمه بد انسان در ناخودآگاه و تصمیم گیری حتی در قاضی ها هم وجود دارد. گرچه آن ها این امر را به حداقل رسانده اند اما باز هم انسان هستند. فیلم 12 مرد خشمگین با بودجه گذاری 350 هزار دلاری توانست درآمد 5 میلیون دلاری در آمریکا داشته باشد. علاوه بر این 3 اسکار و 16 جایزه و 8 نامزدی به ارمغان بیاورد و در لیست 5 فیلم برتر دنیا قرار گیرد.
12Angry Men 1957
نوجوانی هجده ساله از آمریکای لاتین متهم به قتل پدرش گردیده است. شواهد نشان می دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده است، گرچه نوجوان تحت تاثیر که به نظر ضعیف و افسرده حال می رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده است. حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم گیری نهایی درباره این پرونده شده اند. اگر آن ها فرد متهم به قتل عمد را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکتریکی اعدام شود.
در فرایند رایگیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رای به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان میدهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم گیرنده شماره ۸ رای بر بی گناهی متهم می دهد و پیشنهاد صحبت در این باره را می دهد. با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای متشنج مشغول بحث و بررسی پرونده هستند. داستان فیلم شکوفا میشود و به صورت مطالعه ای استادانه درباره شخصیتهای پیچیدهای در میآید که به عنوان عضو هیئت منصفه میخواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنش های مختلف آنان در زمان حال می شود. در چنین موقعیت و تاثیر اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش میکند بقیه همکارنش را متقاعد کند که رأی آنها اهمیتی حیاتی دارد و نباید به راحتی درباره آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملا روشن میشود و هیئت منصفه رای بر بیگناه بودن متهم می دهد.
سکانس اولیه فیلم ساختمان بزرگ یکی از دادگاه های آمریکا را به نمایش می کشد و میتوان گفت یکی از معدود صحنههایی از کل فیلم است که نمایی به غیر از داخل اتاق هیئت منصفه را نمایش می دهد، برای شروع قصه و آماده کرده ذهن بیننده از قاضی دادگاه استفادهشده است و وی با گفتن دیالوگ هایی زمینه سازی های اولیه فیلم را فراهم میکند و به گونهای به تماشاگر می فهماند دادگاه پایان یافته است و همه شواهد و مدارک مشخص شده است و اینک ۱۲ نفر هیئت منصفه باید با اتکا به تاثیر از برداشت هایی که در طول دادگاه کردهاند رأی به بیگناهی یا گناهکار بودن متهم بدهند.
بعد از اعلام منشی دادگاه که هیئتمنصفه باید به محل مشخص خود برای رأیگیری و استراحت بروند ما چهرهای از متهم را در لحظهای میبینیم، کارگردان سعی کرده با استفاده از این صحنه تصویری از متهم را در ذهن بیننده طراحی کند و به هرکس این اجازه را بدهد تا قبل از شروع داستان اصلی فیلم آن گونه که مایل هستند با تاثیر از روی صورت متهم رأی به گناهکار بودن یا نبودن وی بدهند اما جوان بودن متهم و چهره پراضطراب وی بهعلاوه نگاه خشمگین هیئتمنصفه در حال ترک اتاق یک حس عطوفتی را نسبت به وی در بیننده به وجود میآورد. این حس میتواند استارت قدرتمندی برای دیدن ادامه فیلم تا انتها را در تماشاگر ایجاد کند.
در کل این فیلم، دارای ۳ شخصیت پررنگ تر نسبت به بقیه است؛ شخصیت اصلی داستان که بهطور قابل تشویقی از منطق خود دفاع میکند، پیرمرد خردمندی که با استفاده تجربیاتش مسائل را روشن میکند و فرد مغروری که فقط برای مشکلی که با فرزندش داشته است سعی در گناهکار کردن مجرم دارد. هر سه این شخصیتها متناسب باشخصیتی که از آنها در فیلم استفادهشده است بازی خود را انجام میدهند. بهعنوانمثال پیرمرد با استفاده از تجربیاتش دریکی از دیالوگها پیرمرد همسایه را به زیبایی توصیف میکند، مهندس ساختمانی که به واسطه شغل دقیقش از ریزترین مسائل نمیگذرد و بهطور کامل از تاثیر آنها در تصمیمگیری هایش استفاده میکند و شخصیت مغروری که از اول فیلم با مخالفت به شدت برخورد میکند و به دلیل مشکلات خانوادگی اش به هر قیمتی قصد در انتقام گرفتن دارد.
اگر شما هم برای توسعه فردی و مدیریت ناخودآگاه خود تصمیم به شروع دارید. می توانید از امکانات و خدمات آکادمی بازار استفاده کنید. آکادمی بازار برای این امر فعالیت های بسیاری انجام داده و آن ها را برای ارائه به شما در سایت قرار داده است. یکی از این خدمات گردآوری فیلم ها یا تولید فیلم ها برای توسعه فردی است. برای مشاهده لیست بر روی اینجا کلیک کنید.