” شما تحت کنترل رنج نیستید بلکه شما کنترل کنندهی آن هستید. زمانیکه به خوبی از عهده رنج بر میآیید آنگاه درمییابید که رنج کشیدن امری غیرضروری است. شما میبینید که کسی جز شما مسئول خودتان نیست. واقعیت این است که هستی میخواهد که زندگیتان به جشن مبدل شود.” «اُشو»
آیا شما هم مثل اغلب مردم در ذهنتان افکاری منفی دارید که شما را آشفته، عصبی و غمگین میکند؟ به چند نمونه مثال در زیر توجه کنید:
- اگر شما معمولاً به رویدادهای اندوهگین در مورد گذشته فکر میکنید و بارها در ذهن خود آنها را مرور میکنید دشوار است که خشم و عصبانیت ناشی از این افکار را از خود دور کنید.
- اگر هنگام دیدار یا فکر کردن به فرد خاصی که احساسات شما را جریحهدار کرده عصبانی و خشمگین میشوید به آسانی نمیتوانید مانع خشم پنهان علیه آن فرد شوید.
- اگر نسبت به انجام کاری یا انجام ندادن کاری در گذشته عذاب وجدان دارید مطمئناً شما در درون عصبانی هستید که اگر شیوهای برای رهایی از آن نیابید به خود آسیب میرسانید.
- اگر نسبت به خود سختگیر هستید و برای اشتباهات گذشته خود را نمیبخشید این نگرش باعث غمگین شدن و نارضایتی شما میشود.
تنها زمانی از شادی و آرامش بهرهمند میشوید که یاد بگیرید که دست بکشید از افکاری که منجر به عصبانیت میشوند. از کسی شنیدم که میگفت هرگز خواهرم را نمیبخشم به خاطر اینکه موقع احتیاج به من کمکی نکرده است. بنابراین هنگام ملاقات با او نمیتوانم عصبانی نباشم. دوست دیگری میگفت در سن بلوغ که بودم مقداری اضافه وزن داشتم و همکلاسیهایم مرا مسخره میکردند. با وجود اینکه الان خوشتیپ شده هنوز این احساسات آسیب دیده در زمان بچگیاش را به خاطر دارد و رهایی از خشم را کاری دشوار میداند. به نظر شما در موقعیتهای زیر چه کسی بیشترین آسیب را خواهد دید:
- زمانی که نمیتوانید خشم و احساسات آسیب دیده خود را فراموش کنید.
- زمانی که به خود میگویید” به خاطر جریحهدار کردن احساساتم هرگز او را نمیبخشم.”
- زمانی که نمیتوانید خودتان را به خاطر اشتباهات گذشته ببخشید.
- هنگامی که اغلب غرق در خاطرات ناخوشایند گذشته هستید و بارها این حوادث ناراحت کننده را در ذهن خود مرور میکنید.
در تمام این موقعیتها شما به خود و احساستان آسیب میزنید. بسیاری افراد تصورشان این است که نمیتوانند گذشته را فراموش کنند و مثبت اندیش وباشند. علت این تصور این است که احساسات منفی در مورد خشم، آسیب و نبخشیدن در آنها به شدت ریشه دارد و بر زندگی، وضعیت روانی و رفتارشان غالب است.
چگونه باید خشم، عصبانیت و احساس آسیب دیده را نادیده گرفت؟
“رها کنید. چرا به درد چسبیدهاید؟ درمورد اشتباهات گذشته نمیتوان کاری کرد. چرا به چیزهایی فکر میکنید که شما را از امید و عشق دور نگه میدارد؟” « لئو باسکالیا»
یکبار یک مصاحبهای را با بازیکن موفق فوتبال در تلویزیون میدیدم. مصاحبهگر از او پرسید که هنگام انتقاد از بازیاش در زمین چه احساسی داشته است. بازیکن گفت:” اوایل کار انتقادها برای چند روز ذهن مرا آزرده میساخت احساس کردم که نمیتوانم مانع این افکار شوم و به خودم آسیب میزنم. از مردمی که مرا نقد میکردند دلخور بودم و فکر میکردم که آنها اشتباه میکنند و من در هر بازی به بهترین نحو عمل میکنم.”
” امروز هم درمورد نقد مردم میخوانم اما دیگر هیچ تأثیری بر من ندارد. تصمیم گرفتم که به نظرات ناخوشایند و نصایح مخرب که کل زندگی و احساسات مرا تحت کنترل خود در میآورد، توجهی نکنم. تصمیم گرفتم که خشمگین نشوم چراکه آرامش ذهن را انتخاب میکنم.”
رهنمودهایی برای رهایی از احساسات منفی
اگر میخواهید اردویی بروید و دورهمی آتشی روشن کنید به چند شاخه کوچک، چند ورقه روزنامه و یک جعبه کبریت نیاز است. آنگاه برای روشن نگه داشتن آتش باید شاخ و برگ بیشتری روی آن بریزید در غیر اینصورت آتش خاموش میشود.
- عصبانیت همانند آتش است. اگر آتش عصبانیت را شعلهور نگه دارید شدت آن بیشتر میشود و به شما خسارت میزند.
- اگر توجه خود را به خشمگین بودن معطوف کنید، عصبانیت شما بیشتر میشود.
- اگر نسبت به خشم بیاعتنا باشید، آن محو خواهد شد.
شما میتوانید از طریق انکار خشم و با تمرین گسستگی عاطفی این کار را انجام دهید.
گسستگی عاطفی چیست؟
گسستگی عاطفی مهارتی است که شما را قادر میسازد تا از احساسات مضر و رنجآور دوری کنید. این مهارت شما را در برابر خشمگین شدن از حرف و رفتار مردم ایمن میسازد و به شما کمک میکند که در موقعیتهای سخت و ناخوشایند و در معاشرت با افراد مزاحم خونسرد و آرام باشید. وقتی گسستگی عاطفی را تمرین میکنید، احساسات منفی نگرانیهای شما را از بین میبرد و شما به آرامش میرسید و تحت تاثیر افکار منفی قرار نمیگیرید. تکنیک های مختلفی برای دلبستگی عاطفی وجود دارند که من در این مقاله به یکی از آنها اشاره میکنم.
چگونه گسستگی عاطفی را انجام دهیم؟
همانطور که قبلاً گفتیم اگر به خشم و عصبانیت توجهی نداشته باشید به زودی از بین میرود و افکار منحرف و مزاحم هم دیگر به سراغ شما نمیآید.
- در ابتدا سعی کنید که سئوالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا اغلب غمگین هستم؟
- آیا معمولاً اتفاقات دردناک گذشته را بارها در ذهنم مرور میکنم؟
- آیا بیشتر مواقع عصبانی هستم؟
- آیا اغلب احساس خوبی ندارم؟
اگر پاسخ شما به یکی یا بیشتر سئوالات بالا مثبت است باید گسستگی عاطفی را تمرین کنید.
2. زمانی که درمورد ضرورت هیجانات منفی و افکار مزاحم دچار تردید میشوید گسستگی عاطفی آسانتر است.
هنگام عصبانیت و احساسات آسیب دیده شما دو گزینه برای انتخاب دارید:
- شاید به خود اجازه دهید که عصبانی باشید و به تمرکز و تفکر درمورد احساسات منفی و حوادثی که برایتان رخ داده، بپردازید.
- با توجه نکردن به عصبانیت و احساسات آسیب دیده میتوان از آنها رهایی یافت. اگر شما در مورد آنها سئوال بپرسید و درباره ضرورت آنها به شک بیفتید، رهایی از آنها راحتتر خواهد بود.
سئوالاتی که مطرح میشود انرژی و شدت احساسات منفی را از بین میبرند، زیرا شما میبینید که آنها غیرمنطقی و غیرضروری هستند. با استفاده از این روش ساده و در عین حال مؤثر، متانت و آرامش درونی به دست خواهید آورد.
زمانیکه احساسات منفی به سراغ شما میآید باید سئوالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا اصلاً لزومی داد که من عصبانی، آشفته و غمگین شوم؟
- آیا عصبانیت و خشم ارزشی را به زندگی من اضافه میکند؟
- آیا عصبانیت، دلخوری یا احساسات آسیب دیده باعث میشوند که من عاقلانهتر تصمیم بگیرم یا باعث قضاوت بهتر میشوند؟
- چه دلیلی وجود دارد که من عصبانیت، احساس گناه و دلخوریها را با خود حمل کنم؟
سئوالات به شما میآموزند که تمام احساسات منفی که شما تجربه میکنید غیرضروری و بیمعنی هستند و این امر باعث میشود که شما بتوانید از آنها رهایی یابید. البته این سریع رخ نمیدهد. شما باید این فرایند را تکرار کنید و به تدریج قادر خواهید بود که شادی و آرامش ذهن را جایگزین عصبانیت، خشم و احساسات آسیب دیده کنید.
برای همه ما ضروری است که خشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم، و اجازه ندهیم این خشم و همچنین گذشته ی تلخ، ما را از زندگی عقب بیندازد. در مقاله فوق هم مزایا و روش های کنترل خشم و مهارتی به نام گسستگی عاطفی را آموختید که می توانید با به کار گیری این روش ها و بهبود این مهارت در خود کنترل زندگی خودتان را در اختیار داشته باشید.